در ترکیب بندی عکس ، “قوانین” بسیاری وجود دارد. یادگیری درمورد همه آنها خوب است و به مرور زمان، به عکاس کمک میکند. چیزی که در تمامی این قوانین با هم مشترک هستند، هدف آنها این است که بتواند بار بصری سوژه را افزایش دهد، روشهایی که با استفاده از آنها، میتوانید نگاه بیننده را به هرکجا که میخواهید جذب کنید.
من هربار که عکسی میگیرم، دوست دارم بار بصری را به عنوان راهنمای خودم در نظر بگیرم. قبل از فشار دادن دکمه شاتر، همیشه چند سوال از خود میپرسم. اول از همه، “من از چه چیزی عکس میگیرم؟” دوم، “بینندگان برای فهمیدن آن، به چه اطلاعاتی نیاز دارند؟” سوم، “در صحنه مقابل، چه عناصری وجود دارند که میتوانم از آنها بهرهمند شوم؟”
ایدهای که میخواهم درمورد ترکیب بندی عکس صحبت کنم، نادیده گرفتن قوانین ترکیب بندی تا حد نیاز برای موزون کردن موضوع است که با اینکار میتوانید بیننده را به سمت آن هدایت کنید. باید به این نکته توجه داشته باشیم که تمامی ترکیب بندی عکس نیازی به ساده شدن ندارند همچنین شاید بعضی از ترکیب بندیها، از این تکنیک ها، بهرهمند نشوند.
این موارد تنها چند راهنمایی هستند. دقیقا مانند هرچیزی در عکاسی، هیچ یک از اینها، تیر جادویی نیستند. هر نقطه در اینجا، راهی برای جلب توجه بیننده است و نه گرفتن عکسی بینظیر. با در نظر گرفتن این نکات، بهتر است شروع کنیم!
عمق میدان و تاری حرکتی(Motion Blur)
شاید سادهترین راه برای موزون کردن موضوعی در کادر، افزایش شارپنس آن نسبت به اجزای دیگر عکس است. شارپنس نوعی تضاد در عکاسی است و اجسامی که از تضاد بالاتری برخوردار باشند، بیشتر جلب توجه میکنند.
با باز کردن دیافراگم، میتوانید از شارپنس انتخابی، بهرهمند شوید. برای مثال، اگر بر روی چشمهای یک نفر با f/2 فوکوس کنید و زمینه را تار کنید، فورا توجه بیشتری را به چشمها جلب میکنید. در تصویر زیر، چشمان شما قبل از جستجوی صحنه، فورا جذب زوج حاضر در کادر میشوند. آنها شارپترین بخش تصویر هستند.
همین موضوع برای موشن بلار نیز صادق است. با استفاده از سرعت پایین شاتر و همراه شدن با حرکت، میتوانید یک جسم در حال حرکت را شارپتر و در عین حال، زمینه را تار کنید.
برعکس این موضوع نیز صادق است، با ثابت نگاه داشتن دوربین و تار شدن حرکت، میتوانید توجه را به جسم در حال حرکت جلب کنید. این بازی با شارپنس، به شما اجازه میدهد تا توجه را به روشهای مختلف، به موضوع خود جلب کنید.
نزدیکتر شوید
نزدیک شدن به موضوع برای جلب توجه بیننده، میتواند دو مزیت اصلی داشته باشد. اول، میتواند در هم ریختگی صحنه را کاهش دهد. دوم، موضوع شما را در قاب، بزرگتر نمایش میدهد. این موارد، با استفاده از لنز واید، دوبرابر میشوند.
اگر سعی بر نشان دادن در هم ریختگی و شلوغی نداشته باشید، حذف هرچه بیشتر موارد زاید از ترکیببندی، معمولا بسیار عالی است. یکی از بهترین راهها برای انجام این کار، نزدیک شدن به موضوع است.
فروشگاه آبشار در شهر قدیمی هویی آن، ویتنام بسیار بینظم است. هر چند قدم که برمیدارید، با یک فروشنده مواجه میشوید، و ترکیب افراد محلی و گردشگران در حال خرید، حرکت کردن را بسیار دشوار میکند. اما، من میخواستم قابی ساده ایجاد کنم که یک عنصر فروشگاه را نمایش دهد. پس نزدیک و نزدیکتر شدم تا به قابی که در تصویر زیر مشاهده میکنید، رسیدم.
یکی دیگر از تاثیرات نزدیک شدن این است که موضوع، از لحاظ فیزیکی، بزرگتر جلوه میکند. این موضوع هنگام استفاده از لنز واید، بسیار برجسته میشود، زیرا اجسامی که به دوربین نزدیکتر هستند، به صورت قابل ملاحظهای، از اجسامی که دور هستند، بزرگتر میشوند. حتی با یک لنز تله فوتو، نزدیک شدن موضوع را بزرگتر جلوه میدهد.
قایق موجود در تصویر زیر، میتواند به راحتی بیست مرد مانند مرد حاضر در تصویر را حمل کند. اما، استفاده از لنز واید، او را بزرگتر نمایش میدهد و باعث میشود، بار بصری او، افزایش یابد. در صورت استفاده از یک لنز 200 میلیمتری، این عکس کاملا متفاوت بود.
عکاسی مینیمال
بر خلاف نکته قبلی، حالا پیشنهاد میکنم کمی دور شوید. اگر یک زمینه ساده پشت موضوع شماست، دور شدن از آن و کوچکتر شدن موضوع نسبت به زمینه، میتواند موضوع را برجستهتر کند.
وقتی موضوع در برابر یک زمینه واید، کوچک است، معمولا اولین چیزی است که نظر بیننده را جلب میکند. بهترین استفادهی این روش، با تضاد بسیار بالا بین زمینه و موضوع، عملی میشود.
به همین ترتیب، به دنبال نور پس زمینه بگردید، موضوعاتی که بسیار تیرهتر یا روشنتر از زمینه هستند، رنگهای مخالف دارند یا برای کمک به برجسته سازی موضوع، تفاوتی در شارپنس ایجاد میکنند.
با اینکه زمینه در اینجا بسیار شلوغ است، چشمان شما مستقیما بر فرد داخل کادر متمرکز میشود که همان موضوع ماست. رنگ و کنتراست لباس او، نسبت به صحنه، بسیار متفاوت است که او را از زمینه، متمایز میکند.
نور
نور میتواند راهی بسیار عالی برای القای بار بصری به قاب شما باشد. تضادی که نور ایجاد میکند، چشمان بیننده را به محل موردنظر شما هدایت میکند. یک قسمت روشن در دریایی از تاریکی، فورا بینندهی شما را در آن قسمت محبوس میکند.
هنگام تلاش برای رسیدن به این مورد، به دنبال نوری بگردید که جهتی خاص دارد یا فقط و فقط بر یک جسم میتابد. کلید این روش، روشن کردن موضوع و نگاه داشتن باقی اجزای کادر در تاریکی است. درها، ورودی کوچهها و پنجرهها، مکانهای بسیار خوبی برای پیدا کردن این نوع از نور هستند. هنگام استفاده از نوری مثل این، حتما موارد مهم را آشکار کنید و سعی کنید، هیچ چیز در کادر، از موضوع شما روشنتر نباشد.
ابهام
اگر نمیتوانید از هیچ یک از تکنیکهای بالا برای سادهتر کردن ترکیب بندی خود و القای بار بصری به موضوع استفاده کنید، میتوانید به دنبال چیزی بگردید که قسمتی از صحنه موردنظر شما را، مبهم کند. قرار گرفتن جسمی در مقابل جسمی دیگر، میتواند به هم ریختگی را پوشش دهد و یا در مکانی امکان ناپذیر، یک عکس مینیمال ایجاد کند.
در تصویر زیر، من به مکانی برای مخفی کردن سافت باکس و کاهش مقدار مزارع و کوههای داخل کادر نیاز داشتم. اما، میخواستم موضوع را روشن کرده و او را در مزرعه قرار دهم. به همین خاطر، با استفاده از تنهی یک درخت و لنز واید، تمامی این عناصر نامنظمی را پوشش دادم.
همه نکات را در یک عکس به کار ببرید
در تصویر زیر، از یک موقعیت ایستاده آغاز کردم. این کار اصلا موثر نبود. انرژی و نور، یا جمعیت نامنظم پشت را حذف نمیکرد. با پایینتر رفتن و انتخاب لنزی بسیار واید، تمامی این مشکلات را برطرف کردم. اول، نور باعث روشن شدن غبار پایین میشد.
این ویژگی برای صحنهی بعدازظهر، عالی بود. دوم، همان غبار، جمعیت را مبهم میکرد. و در آخر، با استفاده از لنز سوپر واید Fujifilm 10-24mm f/4 موفق به ثبت رقص و پایکوبی از نزدیک شدم.
جمع بندی
پیشنهاد نمیکنم که بنشینید و به تمامی این موارد برای ترکیب بندی عکس فکر کنید. نکته مهم این است که این موارد، ابزار شما هستند. همه چیز را همانطور که اتفاق میافتند، مشاهده خواهید کرد.
همچنین ابزاری خواهید داشت که میتوانید با استفاده از آنها، یک صحنه زیبا بسازید. ترکیب بندی عکس را یاد بگیرید و تمرین کنید. اینها مواردی هستند که هنگام جستجو برای ترکیب بندی عکس ، شما را کمک میکنند.