تقریباً یک دهه که به عکاسی حرفه ای مشغول بودم طول کشید تا فهمیدم موفقیت صرفاً با قدرت، پول یا شهرت به دست نمیآید، بلکه به انتظام شخصی، سلامتی، و عشق ماندگار به هنر وابسته است. موفقیت شبیه برنده شدن بلیت بختآزمایی نیست، به مسابقه یا رقابت شباهتی ندارد، و قطعاً یک شبه رخ نمیدهد. موفقیت فرایندی زمانبر است. اگر امیدوارید که روزی به ناگاه احساس موفقیت کنید، هیچگاه به آن دست نخواهید یافت. زمانی که سخت مشغول کار هستید، آنجاست که موفقیت به سراغتان میآید.
در نهایت، این خودِ شما هستید که باید بدانید چرا به خلق عکس میپردازید و چرا موفقیت را طلب میکنید. از خودتان بپرسید که موفقیت برایتان چه معنایی دارد؟ چه چیزی به شما نیرو میدهد؟ با چه چیزی انگیزه میگیرید؟
شاید این صحبتها به نظر شما خزعبلات فلسفی باشد، ولی برای من واقعیت دارد. اگر با شور و اشتیاق به دنبال تحقق اهدافم نبودم، هیچگاه به سطحی از موفقیت که دنبالش بودم، نمیرسیدم. من عکاسان زیادی را آموزش دادهام و خوشبختانه بسیاری از آنها فوقالعاده با استعداد هستند. دانش فنی به راحتی در دسترس همه قرار دارد، ولی بیشتر این عکاسان پشت یک سد نامرئی گیر کردهاند. آنها نمیدانند چطور برای کارشان مشتری به دست بیاورند و مهمتر از همه، کسبوکار عکاسی حرفه ای خود را به مشتریان بالقوه معرفی کنند.
اگر شما هم به سؤالات اساسی فوق پاسخ دادهاید و باور دارید که باید از این سد نامرئی عبور کنید، در این مطلب شش راهکار مهم را به شما معرفی میکنیم تا بوسیله آنها کسبوکار عکاسی حرفه ای خود را به سطح تازهای ارتقاء دهید.
[relatedpost post=”104175″]
یک ویراستار عکس آزادکار استخدام کنید
عکاسی یک موضوع ذهنی و درونی است. درست زمانی که شاتر را فشار میدهیم، پیوند قلبی با تصویر پیدا میکنیم که گسستن آن بسیار دشوار است. زمانی که برای اولین بار نظر یک ویراستار را در مورد عکسهایم پرسیدم، وحشت کردم چون بسیاری از عکسهای دوستداشتنیام را روانه سطل زباله کرد.
مشاور ویراستاری عکس با همین شغل در انتشارات یا روزنامه شباهت دارد. ویراستار مجموعه عکسهای شما را میگیرد و آنها را بر اساس موضوع یا هدف نهایی، انتخاب و جایگذاری میکند تا پورتفولیو به دست آید. هدف این است که توجه یک گروه مخاطب خاص جلب شده و تمام افراد با رضایتمندی مجموعه را ببینند.
سخت است که پس از آن همه تلاش و عرق ریختن، به یک شخص دیگر برای قضاوت آثارتان اعتماد کنید. اما مشاوران ویراستاری دیدگاه منحصربهفردی از آن سوی صنعت، یعنی از سمت خریدار در اختیار شما قرار میدهند. آنها میدانند که چه مجموعهای با تکیه بر ارزش تولید، پاسخ عاطفی و جذابیت کلی، برای شما درآمد به همراه خواهد داشت.
زمانی که همکاری با ویراستار و دوستم «استیسی سویدرسکی» را آغاز کردم، فهمیدم که چرا پورتفولیو باید به این شکل طراحی و ساخته شود. او نهتنها کار را به خوبی انجام داد، بلکه من را با فرایند جمعآوری و مرتبسازی مجموعه آشنا کرد. اگر شما هم با مجموعهای گیجکننده، درهم و نامشخص روبرو هستید، پیشنهاد میکنم از استیسی مشاوره بگیرید. او پورتفولیوی شما را به مجموعهای واضح و دقیق تبدیل میکند که بهسادگی قابل فهم است و پتانسیل بالایی برای جذب مشتریهای بالقوه خواهد داشت.
«ویراستار عکس شبیه یک دوست خوب است که تلاش و هدف شما و وضعیت بازار را درک میکند، ضمن اینکه صادق است و از انتقاد هم ابایی ندارد. ویراستار عکس به شما کمک میکند روندها، عادتها و ریشههای موجود در تصاویر که خودتان از آنها اطلاع ندارید را درک کنید. او همچنین به شما کمک میکند تا تصویر بزرگتر را بر اساس هدف خود ببینید و در دوران فعالیت حرفهای خود، برندی یکپارچه و منسجم را به وجود بیاورید.» – استیسی سویدرسکی
[relatedpost post=”86475″]
یک تهیهکننده آزادکار استخدام کنید
تهیهکننده فردیست که چیزی را تهیه میکند. پس بهراحتی میتوان درک کرد که چرا این موقعیت حساس در جامعهی عکاسی حرفه ای نادیده گرفته میشود. تهیهکنندگان عکاسی حرفه ای ، بخش تجاری هر پروژهای را میگردانند. آنها قیمت میدهند، مذاکره میکنند، زمانبندی را ارائه میدهند و نهایتاً قرارداد میبندند تا عکاس بتواند روی کار اصلی خودش، یعنی خلق عکسها تمرکز کند.
«تهیهکنندهها افرادی منظم، ریزبین و باتجربه هستند و میتوانند به خوبی ارتباط برقرار کنند؛ این ویژگیها به مشتری اطمینان میدهند که پروژه به موفقیت به پایان میرسد. علاوه بر این، تهیهکننده به عکاس اجازه میدهد تا انرژی خودش را روی عناصر خلاقانه پروژه متمرکز کند و هیچگونه نگرانی در مورد دیگر ابعاد کار نداشته باشد. تهیهکننده طرفدار عکاس است، ضمن اینکه هردو میتوانند با مشتری در ارتباط باشند، بهویژه زمانی که بحث پول در میان باشد. تهیهکننده از پرسیدن سؤالات سخت ابایی ندارد.» – کرگ اپنهایمر
کار کردن با «کرگ اپنهایمر» بخش زیادی از فشار مربوط به کسبوکار عکاسی تجاری را از روی دوش من برداشت. من برای قیمتگذاری، مذاکره و عقد قرارداد روی او حساب میکنم. کرگ بارها هوای من را داشته و از حقوق من دفاع کرده است.
در ادامه دو نمونه واقعی از برآورد قیمت اولیه که کرگ برای من تهیه کرده و نهایتاً به نتیجه رسانده را میبینید.
بیایید یک سری مفاهیم اشتباه را مرور کنیم. شما به نماینده احتیاج ندارید. شما به تهیهکننده احتیاج ندارید. تهیهکنندهی آزادکار نمایندهی شما نیست ولی میتواند این نقش را ایفا کند. نماینده میتواند تهیهکننده هم باشد. نماینده درصدی کار میکند ولی تهیهکننده آزادکار نرخ ثابتی دارد.
«در صنعت عکاسی امروزی، نمایندهها دیگر جایگاه تعیین کنندهی قبلی را ندارند و عکاسان میتوانند از کانالهای مختلف بدون نیاز به نماینده، خودشان را مطرح کنند. البته منظورم پایین آوردن ارزش کار نمایندهها نیست؛ بعضی از آنها بهسختی تلاش میکنند تا پروژه را به نتیجه رسانده و کمیسیون بگیرند، ولی بودجه اکثر پروژههای عکاسی حرفه ای امروزی به گونهای نیست که درصدی از آن را هم به نماینده بدهید. یک تهیهکننده باتجربه میتواند در مواقع لزوم، نماینده شما هم باشد، بدون اینکه درصدی از درآمد شما را طلب کند.» -کرگ اپنهایمر
یک ویرایشگر دیجیتال آزادکار استخدام کنید
یکی از کاربران یوتیوب زیر ویدیوی من نظر داده بود که «چقدر مسخره! این عکاس حتی خودش عکسها را ویرایش نمیکند!». بیایید مثال دیگری از یک حرفهی خلاق بزنیم: «چقدر مسخره! این چهرهپرداز نمیتواند خودش عکس بگیرد!». واقعاً چرا یک چهرهپرداز باید عکاس هم باشد، و یک عکاس بتواند عکسها را ویرایش و روتوش کند؟
ویرایش دیجیتال یک حرفهی مجزاست، درست مانند عکاسی حرفه ای . تقریباً یک دهه قبل، روتوش کردن به یکی از مراحل حیاتی برای تولید محصول نهایی بدل شد. زمانی که صنعت آموزش به شکوفایی رسید، ویرایش عکس هم بهعنوان یکی از مهارتهای اساسی عکاسان مطرح شد. من فکر میکردم آموختن نرمافزار ادوبی فوتوشاپ ارزانتر از استخدام یک ویرایشگر حرفهای تمام میشود، پس بهسرعت دست به کار شدم. در ابتدا فکر میکردم برای اینکه عکاسی حرفه ای و موفقی بشوم، باید حتماً ویرایشگر چیرهدستی باشم، اما به تدریج فهمیدم هیچ علاقهای به این کار ندارم و اصلاً برایم مهم نیست. من میخواستم عکس بگیرم، نه اینکه آنها را دستکاری کنم.
یک عکاس حرفهای لزوماً ویرایشگر خوبی نیست، و ویرایشگر حرفهای هم نباید حتماً عکاس باشد.
در نهایت فهمیدم ویرایش عکسها کار من نیست. حتی با پیشزمینهی قوی در حوزه طراحی گرافیک، نمیتوانستم این کار را ادامه بدهم. بنابراین به دنبال یک فرد حرفهای گشتم، هنرمندی که بتوانم برای روتوش و دستکاری عکسهایم رویش حساب کنم تا عکسها مطابق با استاندارد صنعت ویرایش حرفهای از آب دربیایند و با سلیقه مشتریان همسو باشند. «جردن هارتلی» همان فردی بود که دنبالش میگشتم.
«زمانی که برای روتوش صرف میشود را میتوان صرف کارهای مهمتری مانند جذب مشتریان جدید یا شبکهسازی کرد. مزیت دوم این است که کیفیت روتوش به مراتب بهتر از خواهد بود. کسب مهارت در ویرایش عکس هم مانند کارهای دیگر به زمان زیادی نیاز دارد، پس اگر بخواهید هم عکاس خوبی باشید و هم ویرایشگر حرفهای، باید دو برابر وقت بگذارید.» -جردن هارتلی
مکان مشخصی داشته باشید
باور کنید اگر در یک مکان مشخص مستقر شوید، مشتریان بیشتری به سراغتان میآیند. من هم مانند اکثر عکاسان جوان و مشتاق فکر میکردم اگر در بازارهای بزرگتری حضور داشته باشم، موفقیت بیشتری هم کسب خواهم کرد. اما به مرور فهمیدم که با استقرار دائمی در لوییویل ایالت کنتاکی، مشتریان بیشتری برای پروژههای متفاوت پیدا میکنم.
آژانسهای تبلیغاتی، مدیران خلاق و خریداران در هر هفته هزاران تصویر را از نظر میگذرانند. آنها معمولاً پورتفولیوهای کموبیش مشابهی را از عکاسان مختلف در بازار مشترک میبینند، اما اگر شما محصولی باکیفیت را از مکانی منحصر به فرد به آنها ارائه کنید، خودتان را متمایز کردهاید. من بارها فقط بهخاطر اینکه در میانهی بخش شرقی آمریکا زندگی میکنم، استخدام شدهام. نه شمالی هستم و نه جنوبی، موضوعی که برای بسیاری از صنایع اهمیت دارد.
شبکههای آنلاینی مانند Wonderful Machine، Workbook، At Edge یا Found، داخل ایران پلتفرمهایی مانند دیوار به مشتریان اجازه میدهند تا مجموعه آثار حرفهای را بر اساس موقعیت مکانی جستجو کنند. در بسیاری از موارد یافتن عکاس محلی بسیار کمهزینهتر خواهد بود. من این سایتهای راهنما را به منزلهی ترامپولین (ابزار پرش) میدانم. اگر روی آن بپرید بالاخره شما را میبینند. پس با ثبتنام در آنها، خودتان را در معرض نگاه مشتریانی قرار دهید که به دنبال اجرای پروژه در اطراف شما هستند.
ابزارهای تبلیغات فیزیکی را فراموش نکنید
زمانی که برای اولین بار تصمیم گرفتم به دنیای هیجانانگیز عکاسی حرفه ای صنعتی وارد شوم، میدانستم که نیازی به چاپ کردن عکسهایم ندارم چون آثارم احتمالاً آن بالاها روی سروری در فضای ذخیرهسازی آنلاین آرام میگیرند. اما به سرعت متوجه شدم که چاپ کردن عکسها فرایندی لذتبخش است، درست مانند زمانی که برای اولین بار با فیلم کار میکنید یا ویرایش ویدیو را میآموزید. من در این فرایند، قدردانی و احترام را یاد گرفتم و فهمیدم که چرا عکسها را باید اینگونه ببینیم. عکسها را باید در دست گرفت و لمس کرد. حالا این حالت ملموس به پلتفرم دیجیتال تکامل یافته، ولی تماشای عکس روی کاغذ همچنان الهامبخش است. این طرز فکر میتواند ارزش زیادی در کسبوکار عکاسی حرفه ای تجاری بیافریند.
وقتی احساس کردم مجموعه کارهایم به سطحی رسیده که میتوانم بازاریابی در سطح جهانی را آغاز کنم، اولین کتاب پورتفولیوی خودم را چاپ کردم. سپس مجموعه کارهای چاپی دیگری مانند یادبودها، کتابچههای تبلیغاتی و کارتپستالها را از طریق سرویسهای چاپ آنلاین سفارش دادم.
یادبود (leave-behind) یک کارت چاپی کوچک یا جعبهایست که شما آن را در مکانهای مختلف قرار میدهید تا مشتریهای بالقوه آن را ببینند و شما را به خاطر بیاورند. چندی پیش 1000 قطعه کارت 4×6 اینچی چاپ کردم و آنها را در دسترس همه قرار دادم. درست مانند کارت ویزیت، این کارتهای یادبود را همیشه همراهم دارم تا آنها را بهراحتی به دیگران هدیه بدهم. شاید از خودتان بپرسید که دلیل این کار چیست؟ چون به احتمال زیاد بسیاری از آنها سر از سطل زباله در میآورند. اما به این فکر کنید که با این هزینهی ناچیز، چه مشتریان بالقوهای در انتظارتان خواهد بود.
کتابچه تبلیغاتی، کتابچهای است که معمولاً مجموعهای کوچک از تصاویر یک یا چند پروژه را در خود دارد. این کتابچه را معمولاً برای تعدادی از مشتریان منتخب ارسال میکنیم. اطلاعات تماس این مشتریان بالقوه را میتوان از شرکتهای مختلف که در این زمینه فعالیت میکنند، خریداری کرد. طی سالهای اخیر مجموعه کتابچههای تبلیغاتی فوقالعاده خلاقانهای را دیدهام.
کارتپستال تبلیغاتی هم مانند کارتهای یادبود است، جز اینکه معمولاً یک یا دو عکس روی آنها چاپ شده و پشت کارت هم فضای کافی برای نوشتن آدرس و چسباندن تمبر وجود دارد. من خودم این کارتها را طراحی کردم و فرایند چاپ و ارسال را به شرکتهایی مانند Agency Access یا Found سپردم. زمان و هزینهای که به طراحی کارت، آماده کردن فهرست آدرس گیرندگان، عملیات چاپ و بستهبندی و ارسال آنها اختصاص میدهید، کاملاً به بودجه تبلیغاتی شما بستگی دارد.
من در کنار کمپینهای تبلیغاتی سهماهه از طریق ایمیل، هر سال یک کارتپستال و دو کتابچه هم تهیه میکنم. هرکدام از این کمپینها معمولاً شامل 500 کارتپستال و 250 کتابچه است که برای گیرندگان مشخصی نظیر آژانسهای تبلیغاتی، مدیران خلاق، ویراستارهای عکس، تهیهکنندگان، تولیدکنندگان محتوا، و مشتریان در سرتاسر جهان ارسال میشوند. فراموش نکنید که محتوای کارت فوقالعاده مهم است.
مادامی که فعالیتهای تبلیغاتی در فضای آنلاین و شبکههای اجتماعی را با این ابزارهای ملموس و فیزیکی همراه کنید، خودتان را در معرض نگاه و توجه مشتریان بیشتری قرار میدهید. یکی از بهترین منابع آنلاین برای مشاهده تبلیغات دیگر عکاسان، وبسایت A Photo Editor است که توسط «راب هگرت»، مدیر سابق ژورنال عکاسی Men و مجله Outside اداره میشود.
[relatedpost post=”121831″]
از مشتریان خود قدردانی کنید
سرمایهی اصلی هر کسبوکاری را میتوان برقراری و حفظ ارتباط مؤثر دانست. با گسترش ارتباطات الکترونیکی، هنر ارتباطات انسانی کنار گذاشته شده است. یکی از مشتریان ارزشمندم زمانی به من گفت که عکاسها معمولاً در زمان تحویل پروژه به یک تشکر خشک و خالی بسنده میکنند. این حرف خیلی برایم سنگین بود. وقتی مشتری به شما اعتماد کرده و روی کارتان سرمایهگذاری میکند، آیا ارسال یک ایمیل ساده میتواند قدردانی شما و ارزشی که برای مشتری خود قائل هستید را نشان دهد؟ پاسخ قطعاً منفی است.
من تصمیم گرفتم با شروع هر سال از بهترین مشتریان خودم صادقانه قدردانی کنم و برای آنها هدیهای منحصربهفرد ارسال کنم که بهخوبی معرف من باشد. نهایتاً به این نتیجه رسیدم که یک جعبه چوبی دستساز حاوی سوغاتیهای محل سکونت خودم را برای آنها بفرستم، چون به ایالت کنتاکی عشق میورزم و همیشه از شهر لوییویل برای همه تعریف میکنم. شهر من تاریخی غنی دارد و در عین حال، فرهنگی مدرن و روبهرشد در آن شکل گرفته است.
ابتدا جعبه را برای یک نوشیدنی مخصوص طراحی کرده بودم، ولی بعد تصمیم گرفتم چیزهای دیگری که معرف کنتاکی هستند را به آن اضافه کنم؛ چیزهایی مثل نعل اسب، بطریهای عتیقه، ادویهها و سسهای محلی. جعبه را یکی از شرکتهای محلی برایم ساخت و تقریباً شش ماه طول کشید تا ایدهی اولیه به مرحلهی اجرا برسد. یک نامهی دستنویس مهروموم شده و دو قطعه کارت یادبود هم درون جعبه قرار دادم، ضمن اینکه تلاش کردم تا محتویات هر جعبه با دیگری تفاوت داشته باشد.
12 عدد از این جعبهها را برای بهترین مشتریانم فرستادم. ده نفر از آنها بهسرعت با من تماس گرفته و تشکر کردند. بیشتر آنها قراردادهای جدیدی با من بستند یا مرا به مشتریان جدیدی معرفی کردند. حتی تعدادی از آنها عکس هدایایی که فرستاده بودم را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشنتد. این کار به زمان، انرژی و بودجه زیادی نیاز داشت اما باید به مشتریانم نشان میدادم که چقدر برای کسبوکارشان ارزش قائلم. تا به امروز تعداد این جعبهها به 25 عدد رسیده است.
سال گذشته ارتباط ارزشمندی با «توماس اینگرسول»، عکاس تبلیغاتی ساکن فینیکس، آریزونا برقرار کردم. توماس کار جالبی را انجام داد که من را به فکر واداشت، شاید شما هم از این کار ایده بگیرید:
«من همیشه به دنبال جذب مشتریان جدید یا تقویت رابطه با مشتریان قدیمی هستم. ما بیشتر اوقات خساست به خرج میدهیم و من خواستم این روند را تغییر دهم. چه روزی بهتر از روز ملی دونات؟ به مغازهی شیرینیپزی معروف شهر رفتم و 10 جعبه دونات خریدم، که حدود 200 دلار هزینه برداشت. سپس پاکتی حاوی اطلاعات تماس خودم را به جعبهها چسباندم و به هشت دفتر مختلف رفتم. این هشت دفتر یا از مشتریان قدیمی من بودند، یا مشتریان بالقوهای که دوست داشتم با آنها کار کنم. هدفم تقویت ارتباطهای قدیمی و برقراری ارتباطات جدید بود. این هزینهی 200 دلاری دهها برابر برایم سود داشت و به من کمک کرد تا قراردادهای جدیدی را منعقد کنم.» -توماس اینگرسول
اگر فکر میکنید این مقاله یک دستور جادویی برای موفقیت است، در اشتباهید. اگر فکر میکنید جادهای برای موفقیت شماست، باز هم اشتباه میکنید. با این مقاله به شغل رؤیایی خودتان هم نخواهید رسید. همهچیز زمان میبرد و به تمرین و ممارست نیاز دارد. اگر فکر میکنید مجموعه آثاری قوی دارید، کار را شروع کنید و یک یا چند مورد از راهکارهای فوق را به کار بندید. از کارهای کوچک شروع کنید، همکاری را از یاد نبرید و صبور باشید. حتی میتوانید برای تأمین بودجه تبلیغاتی، یک سری کارهای متفرقه و نهچندان دلچسب را انجام دهید. نهایتاً روی اهداف اصلی خودتان تمرکز کنید و برای رسیدن به آنها بجنگید.