فاصله کانونی مختلف، میدان دید متفاوتی خواهند داشت. برای سادگی، می توان گفت آنها صحنه یکسان را متفاوت نشان می دهند. در اینجا یک مثال آورده شده است:
[relatedpost post=”143085″]
این لنز 20 میلی متری نمای بسیار وسیعی از سانفرانسیسکو را نشان میدهد. دلایل متفاوتی وجود دارد که برخی افراد ممکن است این فاصله کانونی برای عکاسی از صحنهای مانند این ترجیح دهند: این فاصله کانونی میتواند نشان دهد که یک شهر چقد وسیع است. این لنز میتواند یک تصویر کاملا مینیمالیستی ایجاد کند یا میتواند یک آسمان چشمگیر را برای زیباتر کردن ساختمانها در عکس بگنجاند.
ممکن است افراد دیگر زاویه دید بستهتری را که از لنز 135 میلی متری میگیرند، ترجیح دهند. باز هم، دلایل مختلفی وجود دارد که برخی ممکن است این فاصله کانونی را در عکاسی برای صحنهای مانند این ترجیح دهند: بخشهایی از شهر، حتی ساختمانهای خاص، به راحتی از پس زمینه جدا میشوند. احساس نمیکنید کاملاً از صحنه دور شدهاید. اگر میخواهید بیشتر ساختمانها را در تصویر قرار دهید تا آسمان ،میتوانید از این لنز استفاده کنید.
البته نکته جالب در مورد عکاسی این است که پاسخ درست یا غلطی برای این سوال وجود ندارد. ممکن است یک فاصله کانونی در عکاسی را دوست نداشته باشید یا هر دو را دوست داشته باشید. ممکن است شما دلیل کاملاً متفاوتی از دلایلی که در بالا ذکر کردم داشته باشید.
اما… بیایید به موضوع مقاله برگردیم، اگر یک لنز با فاصله کانونی بلند تر (105 میلی متر، 135 میلی متر، 200 میلی متر و…) قرار دهم و در شهر یا منظرهای قدم بزنم، به دنبال چیزهای بسیار متفاوت از این هستم که با یک لنز با فاصله کانونی واید تر (14 میلی متر، 18 میلی متر، 24 میلی متر و…) ممکن است به دنبال آنها باشم. به عنوان مثال، با فاصله کانونی بلند تر، ممکن است بدنبال جزئیات جالبی باشم که بتوانند خود به خود ایدهآل باشند. من دیگر حتی به کل ساختمانها یا صحنهها نگاه نمیکنم. من در حال مشاهده تابلوهای نئون، دستگیرههای در، حکاکی، تنه درختان و دستههای کوچک گل هستم.
با فاصله کانونی وسیع تر ( وایدتر) ، من به دنبال صحنههایی هستم که بزرگتر باشند. جزئیات کوچک دیگر نظر من را جلب نمیکنند زیرا میدانم در تصویر گم میشوند. اکنون من به ساختمانها، آسمان و نحوه کار همه چیز در قاب نگاه میکنم. من در حال دیدن مناظر هستم. دستههای کوچک گل به من ربطی ندارند، اما یک مزرعه گل به من ربط دارد.
بنابراین این چالش من برای شماست. دفعه بعدی که برای عکاسی به عنوان سرگرمی بیرون رفتید، خود را به یک فاصله کانونی محدود کنید. در حالت ایده آل، فاصله کانونی که انتخاب میکنید بهتر است فواصل کانونی سوپر تله یا سوپر واید باشد به طوری که شما مجبور شوید جهان را از طریق چشمهای متفاوت از حالت عادی ببینید. اگر از لنز زوم استفاده میکنید، آن را در کل مدت عکسبرداری روی یک فاصله کانونی تنظیم کنید.
گزینه دیگر این است که یک لنز ماکرو یا یک اکستنشن تیوب بگیرید و به سوژههای خود نزدیک شوید. ناگهان، یک باغ ساده فرصتهای بی پایان برای عکس دارد. فکر میکنید از تصویر بزرگ با فاصله کانونی بلندتر چشم پوشی کردهاید؟ با یک لنز ماکرو، میتوانید تصاویر خارقالعادهای از یک گل ثبت کنید.
اگر عادت داشته باشید از فاصله کانونی «نرمال» مانند 35 میلی متر یا 50 میلی متر استفاده کنید، این می تواند یک تمرین بسیار سازنده (و چالش برانگیز) باشد. خارج کردن مغز از حالت 50 میلی متری بسیار دشوار است!
این تمرینی است که من هر از گاهی انجام دادهام و همیشه متعجب هستم که چگونه میتوانم چیزهایی را ببینم که صد بار از کنار آنها گذشتهام و قبلاً هرگز متوجه آنها نشدهام. نه تنها شروع به دیدن چیزهای متفاوت خواهید کرد، بلکه حتی ممکن است متفاوت فکر کنید!
چند ماه پیش، یکی از دوستان من در حال بازدید از سانفرانسیسکو بود و لنز Tamron 15-30 mm را به همراه داشت، بنابراین من مجبور شدم آن را برای یک تست استفاده کنم. من در تمام مدت زمانی که با آن عکس میگرفتم آن را در 15 میلی متری نگه داشتم و مدتی طول کشید تا مغز من اندازه آن را درک کند که در واقع چقدر عریض است. در حالی که در گوشهای ایستاده بودم و منتظر عبور از خیابان بودم، یک پسر بسیار شیک کنار من قدم زد، ایستاد و شروع به بررسی تلفن خود کرد. بلافاصله، مغز من به حالت 15 میلی متری رفت و فهمیدم که میتوانم از آن پسر، شهر و حتی خطوط برق بالادستی که در بیشتر خیابان های اصلی سانفرانسیسکو پوشیده شدهاند، عکس بگیرم! حتی اگر او فقط یک یا دو فوت فاصله میگرفت، من میتوانستم به سرعت این عکس را بگیرم که با فاصله کانونی تله تر امکان پذیر نیست. این تصویری است که من به آن افتخار میکنم، نه به خاطر محتوا یا ترکیب بندی، بلکه بیشتر به این دلیل که توانستم توانایی صحنهای را با لنزی که در دسترس داشتم مطابقت دهم و تصویری را در دوربین خود ایجاد کنم که در ابتدا آن را در ذهن خود میپروراندم.