عمق میدان در عکاسی چه اهمیتی دارد؟
یکی از کلیدی ترین امکانات در دوربینهای DSLR و دوربینهای بدون آینه که دارای حسگرهای بزرگی هستند، عمق میدان کم در این دوربینهاست. اما این عمق میدان در عکاسی چیست و چرا برای عکاسی پرتره تا این حد اهمیت دارد؟ در این مقاله درباره عمق میدان عکس توضیح میدهیم. با مجله نورنگار همراه باشید…

عمق میدان همان چیزی است که موبایل هوشمند که دارای دوربینهای دوگانه هستند، سعی میکنند به روشهای نرمافزاری آن را بازآفرینی کنند و جلوهای نزدیک به دوربینهای DSLR را به صورت نرمافزاری به دست آورند. تا حدی که حتی در برخی از دوربینهای موبایل هوشمند مانند iPhone، این گزینه را دقیقاً گزینه پرتره مینامند تا روش عملکرد و استفاده آن را در ذهن کاربر شکل دهند.
سادهترین شکل برای توضیح عمق میدان این است که بدانید محدوده فوکوس در عکس شما چقدر است. این شکل بیان عمق میدان سادهترین شکل ممکن است. اینکه چقدر از سوژه یا تصویر روبرو را در فوکوس دارید. البته منظور ما محدوده بین نزدیکترین نقطه فوکوس تا دورترین نقطه فوکوس به شما است، نه سطح فوکوسی که در تصویر میبینید. بگذارید این موضوع را با یک مثال بیان کنیم. فرض کنیم که شما از یک جنگل عکس میگیرید. برخی درختان نزدیک شما و برخی دورتر هستند.
از میان نزدیک به 100 درخت که در تصویر میبینید، مثلاً حدود 30 درخت را با فوکوس کامل میبینیم. درختانی که جلوتر از آنها هستند محو هستند و درختانی که عقبتر از آنها هم هستند محو هستند. فقط همان تعداد 30 درختی که در فوکوس هستند را در عمق میدان دوربین در نظر میگیریم. مثلاً اگر نزدیکترین درختی که در فوکوس قرار دارد با شما 10 متر فاصله دارد و دورترین درختی که در فوکوس قرار دارد هم با شما 10 متر فاصله دارد، آنوقت میفهمیم که عمق میدان عکس شما در این تصویر، برابر 20 متر است (فاصله نزدیکترین و دورترین درختی که در فوکوس است). حالا اینکه ارتفاع یکی از این درختان 50 متر و یکی دیگر از آنها 22 متر باشد، اصلاً برای ما اهمیتی ندارد. ما فقط فاصله طولی بین آن درخت تا دوربین را محاسبه میکنیم.
یکی از جاهایی که عمق میدان برای عکاسان اهمیت بسیار زیادی دارد، عکاسی Landscape یا منظره است. در این نوع عکسها، نیاز داریم تا عمق میدان نسبتاً گسترده و طولانی داشته باشیم. ما باید بتوانیم تقریباً تمامی کادر را در فوکوس داشته باشیم و اگر بخشی از تصویر محو شود، احتمالاً به زیبایی عکس آسیب میزند. به تصویر زیر نگاه کنید.
در اینجا نمیتوانیم بگوییم که کدام بخش از تصویر اهمیت بیشتری دارد. همانقدر که درختچهای که گلهای بنفش رنگ دارد و در نزدیکترین بخش عکس است، اهمیت دارد، به همان نسبت هم کوههای دوردست در تصویر مهم هستند. ما میخواهیم هیچ بخشی از این عکس محو نشود، تا چشم بیننده همه این زیبایی را ببیند. در اینجا باید عمق میدان، در طولانیترین حالت خودش قرار داشته باشد.
حالا به تصویر بعدی نگاه میکنیم.
در اینجا تصویری پرتره از یک سوژه را داریم که احتمالاً برای ما بیشترین اهمیت را دارد. آیا در اینجا خیابان شلوغ پشت سر سوژه هم برایمان مهم است؟ آیا میخواهیم ماشینهایی که در حال عبور هستند، چشم بیننده را به سمت خود جلب کنند؟ اصلاً! بنابراین نیازی نداریم عمق میدان بزرگی داشته باشیم. در اینجا عکاس سعی میکند عمق میدان تصویر را کاهش دهد تا تنها همان سوژه و دوچرخهای که همراه دارد، در فوکوس قرار بگیرد و بخش های پیش زمینه و پس زمینه عکس را محو میکند.
این یکی از تکنیکهای مهم در عکاسی پرتره است که عکاسی به این وسیله، بیشترین توجه و تمرکز را روی خود سوژه میگذارد و بخش های دیگر تصویر را از چشم بیننده پنهان میکند.
اما تا اینجا ما درباره مفهوم عمومی عمق میدان صحبت کردیم. از اینجا به بعد، مفهوم جانبی دیگری هم در معنی این عبارت گنجانده میشود. در لغتنامه عکاسی درباره عمق میدان این تعریف آمده است: “distance between the nearest and farthest points of acceptable focus” در اینجا کلمه acceptable اضافه شده که معنی “فوکوس قابل قبول” را دارد.
فوکوس قابل قبول چیست؟
یک سری مفاهیم علمی در اینجا مطرح میشود که حول Circle of Confusion و مفهوم آن قابل تعریف است. اینکه اصلاً چقدر از محو شدگی را “محوشدگی” محسوب میکنیم. میدانیم که تغییر میزان فوکوس از جایی که ما آن را فوکوس شده مینامیم تا جایی که آن را محو شده مینامیم، به یکباره اتفاق نمیافتد و یک روند تدریجی است. اگر بخواهیم از همان مثال قبلی کمک بگیریم، میتوانیم اینطور بیان کنیم که درختانی که در فوکوس هستند، دقیقاً از درخت 10 تا درخت 30 را شامل نمیشوند. درخت 9 هم ممکن است محو باشد، اما محوشدگی آن احتمالاً کمتر از درخت اولی که دقیقاً نزدیک شما است خواهد بود. در واقع شدیدترین مقدار محو شدگی در اولین درخت اتفاق میافتد و آرام آرام این محوشدگی کمتر میشود تا به درخت 9 برسد و نهایتاً از درخت 10 که در فوکوس قرار میگیرد را میتوان یک درخت با فوکوس “قابل قبول” در نظر گرفت. اما طبیعتاً بهترین و دقیقترین فوکوس را باید در چند درخت جلوتر از آن، مثلاً در درختهای 13 یا 14 در نظر بگیریم.
این همان چیزی است که به عنوان فوکوس تدریجی میشناسیم و بخشی از این فوکوس تدریجی را به عنوان فوکوس مورد پذیرش و قابل قبول در نظر میگیریم. فارغ از مفاهیم علمی، این محدودهای از فوکوس است که چشم انسان آن را به عنوان عکس واضح میپذیرد و تصور نمی کند که محو شده است. اگر در این رابطه به اطلاعات بیشتری نیاز دارید پیشنهاد میکنم مقاله circle of confusion and how it works را مطالعه کنید که در آن، مفاهیم علمی و دقیقی در رابطه با عمق میدان واقعی بیان میشود.
چطور باید عمق میدان را کنترل کنیم؟
عمق میدان تحت تأثیر چند عامل بسیار مهم است که برخی از آنها ثابت و غیر قابل کنترل و برخی دیگر قابل کنترل و تغییر توسط عکاس هستند. در واقع ما آن را به عنوان نسبت مستقیم بین اندازه یا بزرگی دیافراگم لنز (f/Stop) و فاصله کانونی لنز، با اندازه حسگر دوربین و فاصله عکاس تا سوژه میدانیم.
عمومیترین روش برای کنترل عمق میدان در یک عکس، تغییر دادن دیافراگم لنز است. میدانیم که تغییر دیافراگم، مستقیماً روی نور ورودی به دوربین تأثیر میگذارد. به همین دلیل هم کنترل عمق میدان را به عنوان تأثیر جانبی یا ثانویه دیافراگم بر عکس در نظر میگیریم. یعنی وقتی دیافراگم لنز را کوچکتر یا بزرگتر میکنید، علاوه بر اینکه نور عکس را کمتر یا بیشتر میکنید، عمق میدان عکس هم بیشتر یا کمتر میشود. هر چقدر دیافراگم را بیشتر ببندید، مقدار عمق میدان افزایش مییابد و طولانیتر میشود و هر چقدر بازتر شود، عمق میدان هم کوتاهتر میشود. به همین دلیل هم عکاسان پرتره، سعی میکنند در عکسهایی که از افراد میگیرند، تا جایی که میتوانند، دیافراگم لنز دوربینشان را بازتر کنند تا عمق میدان کمتر شده و پشت زمینه عکس هم محوتر شود. اصلاً هر چقدر پس زمینه عکس محوتر، پرتره زیباتر.
حتی در برخی از عکسهای پرتره نزدیک که نمای بسته از صورت هستند، گاهی اوقات عمق میدان را آنقدر کاهش میدهند که مثلاً نوک مژهها محو شده، اما عنبیه چشم در فوکوس قرار دارد. به این ترتیب، بیشترین تاکید را بر زیبایی و بافت درون چشم سوژه میبینیم. چنین عکسهایی معمولاً با دیافراگمهای خیلی باز، مانند f/2 یا f/1.4 گرفته میشوند. طبیعتاً در این عکسها، تاکید عکاس بر سوژه یا حتی بخشی از سوژه است و به همین دلیل هم بخش بزرگی از عکس یا حتی بخشهایی از بدن سوژه را کاملاً محو میکند. دیافراگمهای بازتر از اینها معمولاً در دسترس نیستند و به همین دلیل هم هست که خیلی از عکاسان منتظرند تا لنز عجیب و غریب Noct f/0.95 شرکت نیکون هر چه زودتر وارد بازار شود تا ببینند چه عکسهایی را میتوانند با آن و دوربینهای بدون آینه فول فریم Nikon Z بگیرند.
اما از سوی دیگر، با بستن دیافراگم میتوانیم بخش بزرگی از تصویر را در فوکوس بیاوریم. همین لنزهای یاد شده، وقتی از دیافراگمهای خیلی بسته استفاده میکنند (مثلاً f/11 یا f/16) تقریباً هر چیزی در عکس را به فوکوس میکشند. دقیقاً به همین دلیل هم هست که عکاسان پرتره هم وقتی به مناظر زیبای طبیعت و کوهستانها و دشتها میروند تا از سوژههایشان در این مکانها عکس بگیرند، به جای باز کردن دیافراگم، آن را میبندند تا بتوانند علاوه بر سوژه، زیبایی زمینه را نیز به تصویر بکشند. و البته دقیقاً به همین دلیل هم هست که این عکسان معمولاً به فلاشهای اکسترنال با قدرت زیاد نیاز دارند تا بتوانند در کنار بستن دیافراگم و افزایش عمق میدان، نور کافی هم برای نورپردازی در فضای باز را فراهم کنند.
احتمالاً تا به حال متوجه شدید که دوربینهای موبایلهای هوشمند، دارای عمق میدان خیلی زیادی هستند. این دوربینها در عکسهای منظره به خوبی عمل میکنند و تقریباً همه چیز را در فوکوس دارند. اما نکته مهمی که در اینجا باید به آن توجه کنیم، لنزهای این دوربینها است که اغلب لنزهایی با دیافراگم بسیار باز هستند. مثلاً لنز دوربین گوشیهای iPhone XS برابر f/1.8 است. پس با وجود چنین دیافراگم بستهای چرا هنوز هم عمق میدان این دوربینها، اینقدر زیاد است؟
در اینجا فاکتور دیگری که بر عمق میدان مؤثر است را میبینیم: “اندازه حسگر دوربین” توضیح علمی این پدیده تا حدی پیچیده است. هرچند که قبلاً در نورنگار، مقاله نسبتاً جامعی را درباره تأثیر اندازه حسگر بر عمق میدان منتشر کردهایم که پیشنهاد میکنیم برای اطلاعات بیشتر آن را مطالعه کنید. اما به طور کلی باید بدانید که هر چقدر حسگر دوربینتان بزرگتر باشد، دستیابی به پس زمینه محو راحتتر میشود. حسگر دوربینهای موبایل نسبت به دوربینهای فولفریم خیلی کوچکتر است و به همین علت هم به سختی میتوان در آنها عکسی با عمق میدان کم و زمینه محو گرفت.
شاید فکر کنید چرا حسگر این دوربینها را بزرگتر نمیسازند؟ خوب، در واقع هر چقدر حسگر دوربین بزرگتر باشد، نیاز به لنزهای بزرگتری هم دارد که نمیتوان آن لنزها را روی دوربینهای موبایل قرار داد.
دوربینهای موبایل برای محو کردن پس زمینه از روشهای نرمافزاری استفاده میکنند که معمولاً (دست کم تا امروز) آنقدر پیشرفته نشدهاند که بتوانند بدون ایراد کار کنند. اگرچه عکسهای این دوربینها همانجا روی دوربین (وقتی ثبت میشوند) بدون ایراد به نظر میرسند و برای اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی مناسباند، اما وقتی آنها را در اندازه بزرگ میبینیم، به سرعت اشکالات و ایرادات خود را نشان میدهند و کاملاً مشخص است که برنامه موبایل نتوانسته، لبههای تصویر را به درستی پیدا کرده و محو کند.
فراموش نکنید، دیافراگم تنها یکی از عوامل مؤثر بر عمق میدان است. اگرچه عوامل سختافزاری مانند فاصله کانونی لنز یا اندازه حسگر دوربین را نمیتوانید کنترل کنید، اما فاصله سوژه تا دوربین و فاصله پس زمینه تا سوژه هم میتوانند بر محو شدگی پشت سوژه تأثیر بگذارند. بنابراین اگر نمیتوانید از دیافراگمهای خیلی باز یا از دوربینهای با حسگر بزرگ استفاده کنید، یکی از روشهای محو کردن پس زمینه این است که خود سوژه را از پس زمینه دور کنید یا خودتان به سوژه نزدیکتر شوید.
میدانیم که نزدیک شدن به سوژه، احتمال اعوجاج عکس را بیشتر میکند، اما دور کردن سوژه از پس زمینه یکی از بهترین روشها محسوب میشود. دقیقاً به همین دلیل هم هست که خیلی از عکاسان ترجیح میدهند از سوژههایشان در فضای باز عکاسی کنند. زیرا در این اماکن، فاصله سوژه تا دشت و کوههای دوردست آنقدر زیاد است که عملاً حتی با دیافراگمهای بستهای مانند f/5.6 در لنزهای کیت هم، عکسهایی با زمینه محو و عمق میدان کم ثبت میشوند.
لنزهای تله فتو هم نسبت به لنزهای واید، عمق میدان کمتری دارند. به همین دلیل هم هست که عکاسان پرتره، بیشتر دوست دارند از لنزهای تله فوتو مانند سری لنزهای 70-200 میلیمتر استفاده کنند. عکاسان منظره هم اغلب به سراغ لنزهای واید میروند. نه تنها به این خاطر که زاویه دید بزرگتری دارند، بلکه به این خاطر که میتوانند دیافراگم لنز را باز کنند و باز هم عمق میدان بزرگی داشته باشند.
آیا عمق میدان کم، میتواند نامناسب باشد؟
بله در برخی از شاخههای عکاسی مانند عکاسی ماکرو، عمق میدان کم میتواند به شدت آسیب زننده باشد. زیرا فاصله خیلی کم دوربین تا سوژه باعث میشود تا بخش زیادی از سوژه در خارج از عمق میدان قرار گیرد. مثلاً فرض کنید میخواهیم از یک ساعت عکاسی مچی کنیم. در این حالت، گاهی اوقات یکی از عقربهها در فوکوس قرار داشته و عقربههای دیگر محو میشوند. به همین دلیل هم عکاسان ماکرو، اغلب از تکنیکهای پیشرفتهای مانند انباشت فوکوس استفاده میکنند که در واقع ترکیبی از عکسهای پیدرپی با عمق میدان کم است که آنها را در نرمافزار با هم ترکیب میکنند تا عمق میدان عکس افزایش یابد و بیشتر شود.
خلاصه
مفاهیم محاسباتی و ریاضی به دست آوردن عمق میدان زیاد یا کم، خیلی پیچیدهتر از آن است که نیازی به یادگیری آن داشته باشید. اما هر چقدر این موضوعات پیچیده است، در عوض تکنیکهای کار با آن ساده و قابل فهم هستند. برای محو کردن پس زمینه، به سوژه نزدیک شوید، فاصل سوژه از پس زمینه را بیشتر کنید، دیافراگم لنزتان را بازتر کنید و نهایتاً اینکه اگر میتوانید، لنزهایی با دهانه بازتر (مانند لنزهای پرایم) و دوربینهای با حسگر بزرگ (مانند دوربینهای فولفریم) بگیرید.
برای اینکه عکسهایی با محدوده فوکوس بیشتر بگیرید، دیافراگم را ببندید، از سوژه اصلی فاصله بگیرید، لنزهای واید استفاده کنید و نهایتاً اینکه همان دوربینهای با حسگر کوچک و لنزهای کیت ارزان قیمت هم برایتان کافیست. شاید حتی بتوانید با موبایلتان هم همین عکسها را بگیرید.
مترجم: امیر یاری






سلام شبتون بخیر با این مقاله برای گرفتن پرتره اگر f2یا f4انتخاب میکنم بجای اینکه عمق میدان کم و سوژه پر رنگ بشه یا فوکوس بشه.. سوژه سفید میشه انگار رنگ عکس به سفیدی میزنه میزان حساسیت 1000
سلام وقتتون بخیر اگه در محلی که شما عکاسی میکنین
نور نسبتا خوب هستش شدت حساسیت رو کمتر کنین
یعنی از 400 بیشتر نباشه بهتره
شدت حساسیت نور رو مطابق با نور محیطی تنظیم کنین
سلام خسته نباشین
رابطه عمق میدان و فاصله کانونی را میشه بیشتر توضیح بدین؟
همه مقالات و نکات اموزشی و فنی عالی هستند .بنده کلاس میرم و اینجا جزییات و کلیات بیشتری یاد گرفتم .خیلی شیوا و روان توضیح دادید با ذکر مثال عالی بود .با سپاس فراوان
در ضمن من از دنبال کننده های صفحه نورنگار هستم . وبه مدیریت خلاق تون تبریک میگم ???❤?
سلام وقت بخیر ممنون از لطف و توجه شما