چهره هر شخصی یک داستان را روایت میکند. گاهی اوقات هدف یک عکاس این است که فرد بهتر از آنچه در زندگی واقعی به نظر میرسد، به نظر برسد، اما برای عکاسان مستند، هدف بیشتر این است که برخی از حقیقتها را پیدا کنند و اجازه دهند این حقیقت در داستان سرایی در عکاسی پرتره ظاهر شود.
معروف ترین عکاسان پرتره که برای مشتریان رده بالا و افراد مشهور عکس ثبت میکنند، گاهی بودجه های شش رقمی دارند، با دستیاران، فناوریهای نور پردازی، آرایش مو و آرایش صورت، آرایشگران، مدیران خلاق و پذیرایی. تولیدات آنها بیشتر به یک مجموعه فیلم شباهت دارد تا یک عکس پرتره. تصاویر آنها می تواند ظاهری از پیش تعیین شده و تولید شده داشته باشد. آنها میتوانند کسی را به هر شکلی که انتخاب میکنند، جلوه دهند. برای ساخت تصویری به این بزرگی، مهارت، برنامه ریزی و بودجه قابل توجهی لازم است. آنها همه جنبههای نور و مکان را کنترل میکنند.
در داستان سرایی در عکاسی پرتره، این نوع پرترهها را کمترین نوع پرتره از نظر جذابیت میدانم. پرترههایی که در ذهن من جای میگیرند دارای کیفیت ارگانیک و معتبری هستند. لحظه به تصویر کشیده شده ممکن است احساس آرامش، اضطراب یا تأمل داشته باشد. بهترین پرترهها صادقانهترین آنها هستند که ما میتوانیم با آنها تعامل داشته باشیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم.
این عکس در نور موجود گرفته شده است. درست هنگامی که خورشید از پشت تپه های غربی در حال غروب بود،. روش ساده بود. رفتیم قدم بزنیم. هنگام گفتگو، سگ گوسفندش نزدیک شد و او برای سلام و احوالپرسی زانو زد. عکس گرفتم. تنها چیزی که کنترل کردم زمان روز بود. غیر از این، همه چیز واقعی است. این عکس در جایی بین پرتره و رپورتاژ قرار دارد. درسی که میتوانیم از این بگیریم این است که وقتی فرصت پیش میآید آماده باشید.
[relatedpost post=”140674″]
نه بسیاری از ما این منابع را در اختیار داریم و نه می خواهیم در آن سطح عکاسی کنیم. ما می خواهیم از دوستان و خانواده خود یک پرتره ساده و در عین حال معنی دار بسازیم. حتی در این صورت، تصور کنید که یک پرتره را به عنوان ساخت یک تصویر از زمین بگیرید. شما تصمیمات کلیدی مکان ، نور و زبان بدن را میگیرید. نورپردازی ، لباس، موقعیت مکانی، انتقال ایده ها. این عکاس است که باید همه اینها را در نظر بگیرد و با همان دقت که از دوربین خود استفاده میکند، از این ابزارها استفاده کند.
وفق پذیری با شرایط
بعنوان یک خبرنگار عکاسی، بیشتر اوقات، در موقعیتی قرار میگیرم که هیچ اطلاع قبلی نسبت به سوژه یا محیط او ندارم. من به یک دفتر یا خانهای می رسم که قبلاً هرگز ندیدهام. من به سرعت نقطهای را پیدا میکنم که فکر میکنم منطقی خواهد بود و به کار میپردازم. وقتی مجبورید با آنچه دارید کار کنید، ترفند این است که پتانسیل را بشناسید. این میتواند چیزی مانند دیوار ساده باشد. میتواند کنار پنجره یا راهرویی باشد. میتواند درختچهای باشد، میتواند یک مسیر پیاده روی باشد.
این عکس در محل برگزاری صحنه برای رژه کودکان گرفته شده است. لحظهای قبل از رژه وجود دارد که شرکت کنندگان منتظر پرواز هستند. به نظر من این منطقه یک منطقه غنی برای جستجوی عکس است. در این نمونه، اعضای گروه را دیدم که منتظر ایستاده بودند و گفتم: “رفقا، دور هم جمع شوید و من از شما عکس میگیرم!” خودشه. من لباس فرم آنها را دوست دارم، من خانه آبی پشت آنها را دوست دارم و نور آن پوشیده از ابر است، بنابراین می دانستم که نور عالی است.
نکته اصلی یافتن فضایی است که زمینه را فراهم کند، اما سوژه را تحت فشار قرار نمیدهد. تمایز ظریف بین دو مفهوم یا موقعیت خوب است. گاهی بدیهی است و گاهی اوقات یک کشمکش. این تمرین طول میکشد، اما در نهایت با دیدن آن خواهید فهمید که چقدر موثر است.
زمینه در اینجا مهم است، اگر سوژه مدنظر شما برای داستان سرایی در عکاسی پرتره، در یک مسابقه باغ گل رز برنده جایزه است، این مکان میتواند مکان بهتری برای عکسبرداری نسبت به آشپزخانه آنها باشد. از طرف دیگر، اگر از داستانی در مورد شخصی که مدتها در حبس خانگی بود، عکس میگیرید، بسته به پیامی که می خواهید انتقال دهید، عکاسی از آنها در محدوده خانه یا بیرون از خانه در یک چمنزار بزرگ به همان اندازه جذاب خواهد بود.
استفاده از سایر اصول کلی طراحی مهم است. این در مورد یافتن شکل، رنگ، بافت، زاویهها و ترکیب است. این میتواند در مورد منزوی کردن فرد یا ادغام وی در پس زمینه باشد. انتخاب مکان، یافتن مکانی که میخواهید یک فرد آن را تصرف کند، کلید فرآیند خلاقیت ساختن پرتره است.
این پرتره با دو استروب روشن شده و با رادیو تنظیم میشود. از کشتی گیران خواستم که هنگام مسابقات قهرمانی کشتی ایالتی اورگن از روی تشک خارج شوند، برای پرتره بایستند. این یک مورد کنترل دقیق نور و سوژه است. حتی در این صورت، من فقط چند دقیقه را با هر یک از آنها سپری کردم. آنها میخواستند به خانواده و مربیهایشان برسند. ایستادن برای عکس بخشی از برنامههای آنها نبود. در این حالت عرق صورت او باعث ایجاد عکس میشود.
یافتن مکان
انتخاب پیشرفته یک مکان و قرار دادن شخص در آن نقطه، روش ارجح است. شما مسئولیت این مشکل را به عهده دارید.
اگر از سوژه شما در حیات وحش و در مجاورت یک آبشار عکس گرفته شده باشد، این به ما میگوید که آنها با طبیعت ارتباط دارند و ما آنها را از این طریق میبینیم. اگر از آنها در کوچهای در مرکز شهر عکس گرفته شده باشد، فکر خواهیم کرد که آنها به سبک زندگی شهری مرتبط هستند.
من فرایند فکر را بیش از حد ساده میکنم ، اما این اصل کلی است. بیننده این عکس نحوه لباس پوشیدن سوژه، سن و زبان بدن او را در نظر خواهد گرفت. همه این عوامل سرنخ های مهمی به ما میدهند.
این موردی است که نور خیلی بد است، اما این خوب است. این شخص مو فرح دونده مسافت برنده مدال طلای المپیک از بریتانیا است. او فقط در یک مسابقه برنده شد و در فضای داخلی منتظر مصاحبه تلویزیونی خود بود. حتی با اینکه او در این مسابقه پیروز شد، اما در واقع عصبانی بود زیرا زمان آن کندتر از حد انتظار بود. من این صحنه را دستکاری نکردم نور از چراغ های استادیوم است. درس این است که، نور را برای آنچه ارائه میدهد، ببینید ، حتی اگر در نگاه اول وحشتناک باشد.
ذکر این نکته مهم است که گاهی اوقات فقدان پس زمینه میتواند به اندازه یک مورد دقیق انتخاب شود. آنچه ما در مورد آن صحبت میکنیم زمینه است. لباس میتواند به اندازه مکان در مورد کسی اظهارنظر کند. وقتی از شخصی به صورت رسمی در پس زمینه خالی عکس گرفته میشود، ما همچنین زمینه را اضافه میکنیم. ما به بیننده میگوییم: “به این شخص نگاه کنید و سعی کنید بفهمید چه کسی است.” ما در حال حذف سرنخی از مکان آنها هستیم. ما بیننده را مجبور میکنیم با کسی که می بیند مقابله کند. حواس پرتی را از بین می بریم.
نور
عکاسی مربوط به گرفتن نور است و نورپردازی در صحنه شما به اندازه مکان مهم است. تصمیماتی که می گیریم میتوانند موارد مختلفی را به هم مرتبط کند. در یک سطح ساده، میتوانیم یک فرد را گرم، باز و نرم، یا شدید، بدخلق و سخت نشان دهیم. نورپردازی میتواند باعث شود کسی از جذابیت بیشتری برخوردار باشد یا از جذابیت به مراتب کمتری برخوردار باشد. نورپردازی میتواند مکانی را از یک دفتر عمومی به یک باشگاه رقص تبدیل کند.
وقتی شروع میکنید، خوب است که همه چیز ساده باشد. اگر فلاش دارید، اولین کار این است که از آن خارج از دوربین استفاده کنید. این به یک سیم TTL و / یا یک سیستم تحریک رادیویی نیاز دارد. نور مسطحی که از بالای دوربین به سمت سوژه هدایت میشود معمولاً کمتر نور جذابی است که میتوانید اضافه کنید. پایین آوردن آن از دوربین به آن جهت و عمق میبخشد.
این مهاجم فوتبال کالج Vernon Adams است. این یک عکس پرتره ساده با لنز 50 میلی متر ƒ / 1.2 تقریباً باز است. من از یک رفلکتور طلایی در سمت راست صورت او استفاده کردم تا آفتاب ظهر را یکنواخت کند. این درست بعد از تمرین در واشنگتن شرقی در یک زمین بود. مهم، نشان دادن تپهها در پس زمینه بود.
این بدان معنا نیست که شما نمیتوانید با فلش مستقیم روی دوربین پرتره خوبی بسازید. این فقط به عنوان یک قاعده کلی به ما میگویید که جهت دادن به نور یک استراتژی خوب است. تری ریچاردسون، عکاس مشهور مد و فشن از عکاسی با فلاش مستقیم در بالای دوربینهای خود استفاده میکند. برای هر قانون، شخصی وجود دارد که آن را نقض کرده و به کار میاندازد.
گاهی اوقات آنچه ما آن را «نور بد» میدانیم، بهترین نور برای شرایط است. این مهم است که با چیزهایی که با آن راحت نیستید بتوانید خودتان را وفق بدهید.
جهت
اکنون که به مکان و نور مناسب رسیدید، وقت آن است که عکس بگیرید. شما به یک رویکرد یا استراتژی نیاز دارید. آیا با دقت تمام جنبههای بدن سوژه را کنترل میکنید؟ آیا به آنها دستورالعمل خاصی میدهید یا اجازه میدهید آنچه را که میخواهند انجام دهند؟
هر موقعیتی به نوعی جهت گیری از طرف شما نیاز دارد. ممکن است خاص باشد یا فقط یک چارچوب باشد. بعضی اوقات من فقط با مردم صحبت میکنم و در حالی که قدم میزنیم عکس میگیرم. در وسط آن ممکن است چیزی ببینم و از آنها بخواهم که دوباره این کار را انجام دهند. اگر آنطور که امیدوار بودم نباشد، مداخله خواهم کرد. بعضی اوقات از آنها میخواهم که صورتشان کاملا خالی باشد و هیچ احساسی نداشته باشند. بار دیگر، من میگویم، “بخند! خوشحال باش!” این تقریباً همیشه جواب میدهد. اگر آنها از این پیشنهاد استقبال نکردند، من جهت خاص تری به آنها میدهم. ممکن است از آنها بخواهم که مثل بابا نوئل بخندند. من از آنها میخواهم که طوری رفتار کنند انگر بهترین دوستشان در اتاق وجود دارد.
تصمیم گیری در مورد مکانی که میخواهید سوژه به نظر برسد یک تصمیم کلیدی است. جایی که آنها آرام میگیرند نگاه آنها میتواند بر نحوه تفکر ما درباره شخصی در عکس تأثیر بگذارد. پیش فرض بسیاری از عکاسان نگاه مستقیم سوژه به لنز است. من اغلب ترجیح میدهم که به لنز نگاه نکنند شاید به چپ یا راست روی شانه های من نگاه کنند.
اگر کسی ناراحت باشد، میخواهم او را تکان بدهم یا به او میگویم خود را مرتب کند. من میگویم ژست بگیر و آنها صاف میشوند ممکن است از آنها بخواهم که به آرامی چشمهایشان را ببندند و نفس بکشند. اگر چشمک می زنند ، ممکن است به آنها بگوییم تا به زمین نگاه کنند و سریع به دوربین نگاه کنند. ممکن است از آنها بخواهم که کمی چشمانشان را جمع کنند و چانه خود را به جلو ببرند. من اغلب از آنها میخواهم که چانه خود را بالا ببرند. وقتی کسی موافقت کرد از او عکس بگیرید، معمولاً همکاری میکند. پرتره فرایندی مشترک با سوژه است. بعضی اوقات ایدههای بهتری نسبت به عکاس دارند. من همیشه میپرسم و پاسخها میتوانند شگفت آور و مفید باشند.
داشتن سوژه پرتره برای انجام کاری ممکن است گاهی اوقات بسیار خوب عمل کند یا یک فاجعه کامل باشد. اگر شما عمداً سعی دارید یک داستان سرایی در عکاسی پرتره بسازید و کسی را وادار به انجام کاری میکنید، به عنوان مثال یک بازیکن بسکتبال در حال پرتاب توپ به حلقهها، عکس به راحتی می تواند تصویری از شخصی باشد که کاری را انجام میدهد و به هیچ وجه پرتره نیست. باز هم، این یک خط خوب است و این به عکاس بستگی دارد که یک لحظه در عمل پیدا کند که در آن آنها به ما نشان میدهند که چه کسی هستند.
بگذارید بگوییم سوژه یک سفالگر است و شما باید از آنها زمانی که در حال سفالگری هستند عکاسی کنید. به طور معمول، آنها سرشان پایین است و روی کارشان تمرکز میکنند. من اغلب از کسی میخواهم که کاری را انجام دهد و سپس او را متوقف کرده و از او میخواهم که به دوربین نگاه کند. این میتواند به نزدیک شدن آن به قلمرو داستان سرایی در عکاسی پرتره کمک کند. وقتی به عکاسی از کسی میرسم ، بعضی اوقات میپرسم که اگر من در آنجا نباشم، چه کار میکنند و اگر جواب چیزی شبیه این است: “من قصد داشتم یک گلدان سفالی درست کنم”، من میگویم، خوب، بیا این کار را انجا دهیم.
با این وجود تصمیم میگیرید به سوژه نزدیک شوید، فقط بخاطر داشته باشید که تقریباً همه نسبت به نوع نگاهشان در عکسها خودآگاه هستند و انتقاد میکنند. ممکن است هدف شما بهترین جلوه دادن آنها باشد یا نباشد. شاید نشان دادن آنها در محیطشان اهمیت بیشتری داشته باشد. نکته اصلی این است که با اعتماد به نفس، بدون قضاوت و برای ایدهها آماده باشید.
نکات
- مکان، مکان، مکان! به دنبال فضایی با نور، رنگ و بافت جالب باشید.
- اگر این یک پرتره محیطی است، به آنچه در داستان سرایی در عکاسی پرتره کمک میکند فکر کنید.
- اگر از نور موجود استفاده میکنید ، به دنبال پنجره ها و نورگیرها باشید. از خاموش کردن چراغهای اتاق نترسید.
- از رفلکتور استفاده کنید و نور را به چشمان آنها برسانید.
- اگر از فلاش استفاده میکنید، آن را با سیم یا راه دور بی سیم از دوربین حذف کنید.
- عوامل کلیدی مانند زبان بدن، نور و مکان را تعیین کنید، اما در برابر تغییر ایدهها راحت و روان باشید.
- نترسید که به شخصی دقیقاً آنچه را میخواهید بگویید، اما به ایدههای او گوش دهید.
- از نزدیک حرکت کنید و سپس عقب بروید.
- از سوژه بخواهید که به جهتهای مختلف نگاه کند.
- برنامهای داشته باشید و سریع باشید. قبل از رسیدن سوژه چند عکس آزمایشی بگیرید. حتی بهترین دوستان شما نیز محدودیت زمانی دارند.