عکاسی خلاقانه : تکنیک محوی حرکت و پنینگ
انتقال حس حرکت در قالب یک فریم ثابت، همیشه به عنوان یک چالش در عکاسی محسوب میشود. شما اساساً بجای ثبت کامل یک حرکت، فقط لحظهای خاص از آن حرکت را فریز کرده و به تصویر میکشید. وقتی روی سرعت شاتر سریع تنظیم میشود، دوربینها میتوانند کل رویدادها را به فریمهای دقیقی تقسیم کنند که داستانی را در صدم و هزاران ثانیه بیان کنند. سرعت شاتر سریع در هیچ کجا رایجتر از رشتههای عکاسی ورزشی و حیات وحش نیست، جایی که استفاده از سرعت شاتر سریع تقریباً یک پیشنیاز است به امید اینکه سوژه در لحظهای عالی که اکشن به اوج میرسد، ثابت شود.مشکل بیان یک داستان در صدمها و هزارم ثانیهها این است که در چنین سرعتهای شاتر سریع، سوژه کاملاً در جای خود ثابت میشود – بنابراین تصویر تمام حس حرکت را از دست میدهد. برای مقابله با اینحالت، یک عکاس میتواند از دو تکنیک معروف به نام محوی حرکت (Motion Blur) و پنینگ (Panning) استفاده کند.«محوی حرکت» به رگههای آشکار اجسام متحرک در یک عکس اشاره دارد. این پدیده زمانی رخ میدهد که بخشی از تصویر ثبتشده در طول نوردهی جابجا میشود. رد حرکت ممکن است روی جسمی که در داخل کادر در حال حرکت است یا به دلیل لرزش دوربین ناشی از کاربر رخ دهد. هرچه سرعت شاتر بیشتر باشد، محوی حرکت بیشتر نمایان میشود.«پنینگ» به تکنیکی اشاره دارد که در آن شما یک سوژه را با دوربین دنبال میکنید در حالی که آن را در همان موقعیت هنگام حرکت در منظره یاب نگه میدارید. سوژه میتواند هر چیزی باشد، از یک دونده در یک مسیر مسابقه گرفته تا یک پرنده در حال پرواز. این تکنیک زمانی که سوژه در یک صفحه افقی حرکت میکند، موثرتر است. پنینگ با محوی حرکت ترکیبی از این دو تکنیک است که در آن عکاس همراه با سوژه حرکت کرده و در عین حال از سرعت شاتر آهسته استفاده میکند. این روش به طور موثر هر دو تکنیک را برای ایجاد تصویری که در آن بخشی از سوژه واضح است در حالی که بقیه تصویر محو و تار است، ترکیب میکند، بنابراین احساس بصری حرکت را در بیننده ایجاد میکند.مقاله امروز این دو تکنیک را پوشش داده و توضیح میدهد که چگونه میتوان از آنها برای ایجاد تصاویر پویاتر استفاده کرد.
محوی حرکت (Motion Blur) چیست؟
برای درک نحوه عملکرد پنینگ برای ایجاد حس حرکت در یک عکس ثابت، ابتدا باید محوی حرکت را بشناسیم.هنگامی که یک تصویر ایجاد میکنیم، عکس به دست آمده ترکیبی از تمام اشیاء موجود در صحنه – و همچنین حرکت آنها از زاویه دید دوربین – در طول دوره نوردهی است. در طول نوردهی، اگر هر جسمی در کادر سریعتر از سرعت شاتر تعیینشده برای فریز شدن حرکت کند، سوژه در جهت حرکت نسبی خود محو به نظر خواهد رسید.این محوشدگی بر روی سوژهای که در داخل کادر حرکت میکند، یا روی یک سوژه ایستا زمانی که دوربین در طول نوردهی حرکت میکند، رخ میدهد. گزینه دوم به خودی خود یک تکنیک مفید برای ایجاد حس حرکت در یک صحنه بدون حرکت است.
عکس زیر از ریشه درختان حرا این تکنیک را نشان میدهد. در اینجا، سرعت شاتر پایین و حرکت عمدی دوربین در سراسر صفحه افقی به طور چشمگیری جزئیات ریشهها را محو میکند تا حس حرکت را در صحنهای که در غیر این صورت راکد بود، ایجاد کند. اینکه آیا کسی این را به وضعیت اصلی سوژه ترجیح میدهد یک موضوع سلیقهای است، اما داشتن این تکنیک به عکاس در موقعیتهایی که سوژه کاملاً راکد است، یک دستاویز خلاقانه میدهد.
با دوربین کاملاً ثابت (روی سه پایه یا سطوح ثابت)، میتوان از محوی حرکت برای ایجاد یک ترکیب از عناصر متحرک و غیر متحرک یک صحنه استفاده کرد. در حالی که شاتر باز است، سوژههایی که در طول مدت نوردهی ثابت میمانند، واضح و در فوکوس باقی هستند، در حالی که عناصر صحنه که در طول نوردهی حرکت میکنند، بسته به سرعت حرکتشان به طور فزایندهای بصورت محو ثبت میشوند.عکسهای زیر از آبفشانهای واقع در پارک ملی یلوستون این تکنیک را نشان میدهد. مخروطهای آبفشان در طول مدت نوردهی بصورت شارپ باقی میمانند، در حالی که بخار و آب با حرکت سریع از اعماق بالا آمده و به یک فواره بدون درز از بخار و آب بافتدار تبدیل میشوند.
مشکل این تکنیک این است که اگر زمان نوردهی خیلی طولانی بوده و پسزمینه پشت سوژه خیلی روشن باشد، ممکن است سوژه خود را «از دست بدهید». به زبان ساده، روشنایی پسزمینه در طول مدت نوردهی قویتر از سوژه شماست. بنابراین، این تکنیک زمانی بهتر عمل میکند که پسزمینه تیرهتری داشته باشید تا سوژه شما بتواند از آن متمایز شود، مانند تصویر زیر :
پنینگ چیست؟
«پنینگ» به تکنیکی اطلاق میشود که در آن شما یک سوژه را با دوربین دنبال میکنید در حالی که آن را در همان موقعیت هنگام حرکت در منظره یاب نگه میدارید. ابتدا، به خاطر داشته باشید که تکنیک پنینگ هم برای عکسهای دارای محوی حرکت و هم برای عکسهای بدون آن اعمال میشود. ما همیشه با سوژههای خود حرکت میکنیم تا آن را در سراسر کادر تعقیب کنیم. اینکار اغلب با سرعتهای شاتر بالا برای ثابت کردن کامل حرکت انجام میشود. زیبایی تکنیک پنینگ در این است که تصویر نهایی به شدت به سرعت شاتر تنظیم شده توسط کاربر بستگی دارد. در سرعت شاتر آهسته تر، جلوه محوی حرکت که اغلب با این تکنیک مرتبط است، ایجاد میشود.
برای پنینگ صحیح، عکاس باید سرعت حرکت سوژه را با حرکت دوربین و لنز مطابقت دهد. حرکت سیال دوربین برای دستیابی به نرمی مطلوب محوشدگی پسزمینه ضروری است. فراتر از تکنیک و تنظیمات، درک حرکت سوژه و نحوه تأثیر آن بر تصویر نهایی نیز حیاتی است.اولین و واضحترین نکته این است که سوژه باید در حال حرکت باشد و ترجیحاً این کار را در فاصله ثابتی از موقعیت شما انجام دهد. اغلب، بهترین محوشدگی سوژه با سوژهای اتفاق میافتد که در زاویه صحیح، یعنی در عرض و موازی با میدان دید عکاس حرکت کند. تقریباً غیرممکن است که با سوژهای که مستقیماً به سمت شما میآید یا از شما دور میشود، به نتایج خوبی برسید.هرچه سوژه از شما دورتر باشد، کندتر به نظر میرسد و دنبال کردن آن در حین حرکتتر خواهد بود. اما اگر سوژه خیلی دور باشد، تمایز واضح بین آن و محیط اطرافش را از دست داده و جلوه بصری حرکت کاهش مییابد. همچنین هر چه سوژه به پسزمینه نزدیکتر باشد، سرعت و حرکت بارزتر خواهد بود. به عنوان یک قاعده کلی، توصیه میشود هنگام قاببندی تصویر، مطمئن شوید که سوژه شما به اندازهای بزرگ است که حداقل 25 تا 35 درصد از کادر را اشغال کند.
احتمالاً اولین سؤالی که در حین آموزش تکنیک پنینگ دریافت میکنیم این است که «از چه سرعت شاتری باید استفاده کنم؟» سرعت شاتر استفاده شده یک عنصر ضروری در یک عکس با تکنیک پنینگ است، تنظیمات مختلف منجر به نتایج بسیار متفاوتی میشود. سرعت شاتر آهسته منجر به جلوه محوشدگی چشمگیرتر میشود، در حالی که سرعت شاتر سریع تر، شارپنس بیشتری را ایجاد کرده درحالی قسمت های کمتری از تصویر را محو میکند. در حالی که هیچ پاسخ یکسانی برای این سوال وجود ندارد، توصیه میشود از سرعت1/30 یا 1/20 ثانیه شروع کنید و سپس آن را کم یا زیاد کنید. با حیواناتی که به آرامی راه میروند یا حرکت میکنند، سعی کنید از سرعت شاتر کمتر از 1/6 ثانیه استفاده کنید. تعجب خواهید کرد که حتی با یک سوژه در حال راه رفتن چقدر محوشدگی حرکت امکان پذیر است.حیواناتی که در حال دویدن هستند، استفاده از سرعت شاتر سریعتر را آسانتر میکنند، و در این موارد، معمولاً از سرعت 1/15 تا 1/30 ثانیه استفاده میشود. با توجه به سرعت آنها، از پرندگان در حال پرواز، میتوانید بطور معمول از سرعت 1/40 تا 1/80 ثانیه استفاده کنید. البته، انتخاب این سرعتها به این بستگی دارد که چه نوع اثری را میخواهید، و بطور حتم در دانستن اینکه کدام سرعت شاتر بهتر عمل میکند، هیچ چیز بهتر از تجربه میدانی نیست.در تکنیک پنینگ، تلاش میشود تا یک یا چند عنصر از تصویر نسبتا شارپ باقی بمانند، حتی زمانی که بیشتر تصویر محو میشود. بطور متعارف اگر همه عناصر در تصویر محو باشند، معمولاً جایی برای تأکید وجود ندارد که چشمها روی آن فرود آیند و توجه ما را جلب کنند. اگرچه این نظریه درست است، درعین حال یک شکل بسیار خلاقانه از عکاسی است، و دیده شده که برخی از غیر متعارف ترین تصاویر محو گاهی اوقات جالبترین هستند.
چالش برانگیزترین بخش گرفتن عکس پنینگ صحیح این است که یاد بگیرید دوربین و لنز را به آرامی و هماهنگ با حرکت سوژه، حرکت دهید. اگر سوژه روی یک صفحه قابل پیشبینی و «نزدیک به کامل» حرکت میکند، احتمالاً سه پایه بهترین دستیار برای عکاسی پنینگ است. در چنین مواردی، شما فقط باید روی ردیابی یکنواخت سوژه تمرکز کنید. همچنین میتوانید از قبل روی نقطه مورد نظر فوکوس کنید زیرا نیازی نیست نگران نگه داشتن ترکیب دوربین و لنز باشید.با این حال، بیشتر موضوعات حیات وحش و رویدادهای ورزشی قابل پیشبینی نیستند و در چنین شرایطی، عکاسی روی دست تنها راهحل است. تمام تصاویر همراه با این مقاله بصورت دوربین روی دست عکاسی شدهاند. هنگام اجرای پنینگ در حالت دوربین روی دست، بسیار مهم است که دوربین را تا جایی که میتوانید ثابت نگه دارید، آرنج ها و بازوها را در بدن جمع کنید و با خم شدن جزئی زانوها، نرم و به صورت سیال با چرخش بدن سوژه را دنبال کنید. برای عکس های متعارفتر، سعی کنید از هر گونه جابجایی ناگهانی به سمت بالا یا پهلو با بدن خود اجتناب کنید. حرکت نرم و سیال کلید اصلی گرفتن یک عکس پنینگ خوب است.
اگر در موقعیتهای با نور روشن، عمل پنینگ انجام میدهید، ممکن است مجبور شوید هنگام تنظیم دوربین خود از پایینترین تنظیمات ISO و کمی دیافراگم بستهتر استفاده کنید تا بتوانید به سرعت شاتر به اندازه کافی پایین برسید. استفاده از فیلتر پلاریزه کننده یا فیلتر ND میتواند برای عکس های پنینگ بسیار مفید باشد، زیرا نور کمتری را به سنسور دوربین وارد میکند. این روش میتواند در شرایط بسیار روشن که کمترین تنظیم ISO دوربین شما برای رسیدن به سرعت شاتر آهسته کافی نیست، کمک کند. توجه داشته باشید که عکاسی با تنظیمات دیافراگم بسیار بسته، مانند f/16 یا بستهتر، گرد و غبار یا کثیفی روی سنسور دوربین را به طور فزایندهای قابل مشاهده میکند. راه حل این است که حسگر دوربین را تمیز نگه داشته و بیاموزید چگونه لکه ها را در مرحله ویرایش و پردازش حذف کنید.
یکی از مزیتهای قابل توجه تکنیک عکاسی پنینگ این است که میتوانید آن را در زمانهایی از روز که نور بسیار شدید و با کنتراست بیش از حد است انجام دهید تا به تصاویر رنگی دلپذیری برسید. در چنین شرایطی، اغلب متوجه میشوید که بخشهایی از تصویر کاملاً سفید و روشن شدهاند، اما این امر میتواند سودمند باشد زیرا کیفیتی رویایی به تصویر میبخشد، بهخصوص زمانی که از فرآیند ایجاد تصاویر به صورت سیاه و سفید در مرحله پردازش استفاده میکنید. تکنیک پنینگ همچنین در شرایط نور بسیار کم نیز کار میکند و به شما امکان میدهد عکاسی خود را به خوبی در شرایطی گسترش دهید که در غیر این صورت برای عکاسی ایدهآل نیستند.
سخن پایانی
استفاده از تکنیکهای خلاقانهای مانند محوشدگی حرکت و پنینگ، نه تنها منجر به ایجاد تصاویری بدیع و متفاوت میگردد، بلکه میتواند تمرین خوبی در کسب مهارت عکاسی در شرایط نوری گوناگون باشد.