داستان از آنجایی شروع شد که یک کودک خردسال و گرسنه در تلاش برای رسیدن به یک مرکز تغذیه (از مراکز کمکهای غذایی سازمان ملل متحد)، در نزدیکی این مرکز خسته و ناتوان از پای افتاد و درست در همین لحظه یک کرکس (لاشخور)، در نزدیکی او بر زمین نشست. گویی انتظار مرگ کودک را میکشید و نظاره گر جان دادن کودک بود تا پس از آن جثهٔ نحیف کودک را بدرد و خوراک خود سازد. در این لحظات کارتر به اقتضای موقعیت حرفهای و عنوان شغلی خود، برای ثبت و گزارش این لحظه تلاش کرد و صحنه را با لنز دوربین خود شکار نمود.
در این پادکست داستان زندگی این عکاس بعد از گرفتن این عکس را می شنوید.
خوب بود
هشتاد درصد از ما ایرانی ها مابقی غذا ی شام یا نهار خود را درون یخچال می گذاریم نه اینکه تمکن مالی داریم نه اشتباه نکنید به این فکر هستیم که فردا گشنه نمونیم .باید به حال مسئولین کشور گریه کرد
حوب ؟؟؟ ادامه اش!!!! چطور عکاس کشته شده؟؟
دور از ذهن نیست این تصمیم برای شخصیتی اینچنین …….
کلمات هیچ نقشی در بیان احساس ناشی از شنیدن این پادکست ندارند-احتیاج به هیج توضیح و تفسیری نیست-اگر قرار به گفتن کلمه ای یا جمله ای باشه خوام گفت -فراموش ناشدنی-تکان دهنده -و اللهم عجل لولیک الفرج–پادکست بسیار عالی بود