داستان از آنجایی شروع شد که یک کودک خردسال و گرسنه در تلاش برای رسیدن به یک مرکز تغذیه (از مراکز کمکهای غذایی سازمان ملل متحد)، در نزدیکی این مرکز خسته و ناتوان از پای افتاد و درست در همین لحظه یک کرکس (لاشخور)، در نزدیکی او بر زمین نشست. گویی انتظار مرگ کودک را میکشید و نظاره گر جان دادن کودک بود تا پس از آن جثهٔ نحیف کودک را بدرد و خوراک خود سازد. در این لحظات کارتر به اقتضای موقعیت حرفهای و عنوان شغلی خود، برای ثبت و گزارش این لحظه تلاش کرد و صحنه را با لنز دوربین خود شکار نمود.
در این پادکست داستان زندگی این عکاس بعد از گرفتن این عکس را می شنوید.
خدا لعنتت کنه، تو از لاشخور، حیوانتری که کمکی نکردی و فقط نظاره گر شدی
اتش جنگ است بسوزد خشک و تر ..در این وادی بنام دارالعباده..هرانچه گفته ام در داد ….حقیقت بود دران پیدا …و بر هرانچه بود ان پاک نشانی بود زان بسیار …و بر این حق پاک ما زانها بود هزاران راه…؟؟چرا رفتن به ان راهی ک دران هست گناه بسیار …چنین کستن حقیقت را و کندن ریشه عدل را…تا ثمر..ان .به هرکس خدمات رایگان طی سالها داشتم حتی به یک نفر در دهه 80 به ارزش ح ملیارد تومان ..زهرکس خدمتی داشتم .خیانت ها نمود بر ما ک در هر خدمتی خیانتی عظیم در کمینم بود از یکی پرسیدم هر چه خاستی به تو دادم چرا سرقت کردی گفت میدانستم به دیگری میبخشی ..اکنون ملیاردها حاصل زحمتم در تصرف سارقان معترف باقیست ک مسعولان مانع عودت شدن
به نظر من اگه هر عکاس و فیلمبرداری کار حرفه ایشو ول میکرد و احساسات بهش غلبه میکرد که تو این همه جنگ تو دنیا باید عکاسا خودشونو به کشتن میدادند تا به یکی کمک کنند.اونوقت کی میخواست اطلاع رسانی کنه؟
سلام
من میخوام اون ویس رو دانلود کنم
چ جوری دان کنم ¿¿
حرفی ندارم جز این که خداروشکر کنم?❤️