- کپچر اطلس بهترین عکس های سال نور شمالی 2022 را منتشر کرده است
- “خانه الف ها” – آسیر لوپز کاسترو
- “Nordic Quetzal” – لوئیس سولانو پوچت
- “زیر آسمان شمالی” – ریچل جونز راس
- “نگهبان شب میشیگان” – مریبث کیزنسکی
- “فانوس دریایی ناگت پوینت شفق قطبی” – داگلاس تورن
- “یخ برج” – ویرجیل رگلیونی
- “شروع” – جولیو کوبیانچی
- “ارواح زمستان” – Unai Larraya
- “انفجار رنگ” – وینسنت بیودز
- “نور بر کرلاوگار” – جانس کراوز
- “انفجارهای آسمان” – کاوان چای
- “تعقیب نور” – دیوید اریکسن
- “اسکی های قرمز” – روسلان مرزلیاکوف
- “Auroraverse” – Tor-Ivar Nassعکس
- “رویای پولاریس” – نیکو رینالدی
کپچر اطلس بهترین عکس های سال نور شمالی 2022 را منتشر کرده است
کپچر اطلس، بهترین عکس های سال نور شمالی 2022 را منتشر کرده است که بهترین عکسهای شفق قطبی یا استرالیایی را که از سرتاسر جهان گرفته شده است، نشان میدهد.
Capture the Atlas یک وبلاگ مسافرتی و عکاسی است که به دیگران کمک می کند سفرهای خود را برنامه ریزی کنند و عکاسی خود را بهبود بخشند. تمرکز اصلی وبلاگ مناظر و عکاسی نجومی است و مقالات آن شامل راهنمای عکاسی، آموزش و الهام است.
مجموعه کامل 25 عدد از بهترین عکس های سال نور شمالی، تصاویری از سراسر جهان در کشورهایی مانند ایالات متحده، کانادا، فنلاند، نروژ، دانمارک، ایسلند، روسیه، گرینلند، و نیوزلند توسط عکاسان 13 ملیت مختلف گرفته شده است.
دن زافرا، سردبیر Capture the Atlas، این عکسها را در طول سال مدیریت میکند و میگوید که نه تنها به دنبال تصاویر گرفته شده توسط برخی از مشهورترین عکاسان است، بلکه به دنبال استعدادهای جدید و مکانهای جدیدی هست که قبلاً از شفق شمالی در آنها عکاسی نشده است. علاوه بر این، کیفیت تصاویر، داستان پشت هر شات و الهامگیری کلی که ارائه میکند، عوامل اصلی مورد بررسی هستند. این نسخه 2022 شامل تصاویر منحصر به فردی مانند شفق شمالی است که در یک غار یخچالی که اخیراً در آلاسکا فرو ریخته و در مکان های نادری در دانمارک و میشیگان گرفته شده است.
در زیر 15 عکس انتخاب شده در سال جاری با توضیحات مرتبط توسط عکاسان ارائه شده است. مجموعه کامل برای مطالعه در Capture the Atlas در دسترس است.
“خانه الف ها” – آسیر لوپز کاسترو
در آخرین سفرم به ایسلند، تصمیم گرفتم شانس خود را در یکی از نمادین ترین مکان های آن امتحان کنم، مکانی جادویی برای هر عکاس منظره.
روز قبل برف بارید و هوا برف های ریخته شده را با شن های ریز مخلوط کرد و بافت های روی زمین را فوق العاده زیبا کرد. سپس آسمان بقیه کارها را انجام داد.
بزرگترین مشکل در عکاسی از این نوع صحنه ها اطلاعات محدودی است که برای پیش زمینه به دست می آورید زیرا زمان نوردهی معمولاً کوتاه است (بین 2 تا 10 ثانیه) تا شکل شفق قطبی را به تصویر بکشید. به همین دلیل مجبور شدم با تنظیمات مختلف برای پیش زمینه و آسمان عکس بگیرم.
“Nordic Quetzal” – لوئیس سولانو پوچت
این شفق قرمز کمیاب که پس از یک رویداد خورشیدی قدرتمند در ایسلند درخشید، من را به یاد پرنده نمادین استوایی کشورم انداخت: کوتزال. این یک رویا بود که به حقیقت پیوست!
من مجبور شدم یک پانورامای عمودی برای قاب عکس بگیرم، زیرا لنز 14 میلی متری من به اندازه کافی عریض نبود تا عظمت این شفق قطبی را به تصویر بکشم. پردازش و ویرایش این تصاویر سخت بود زیرا با رنگ قرمز منحصر به فرد چقدر غیر واقعی به نظر می رسیدند. این باعث شد به تمام افسانه هایی فکر کنم که این پدیده طبیعی باید در تمدن های باستانی بیدار شده باشد. از اینکه آنجا بودم سپاسگزارم و همیشه این تجربه را در قلبم حفظ خواهم کرد.
“زیر آسمان شمالی” – ریچل جونز راس
همه ما داستانهایی درباره سرزمین خورشید نیمهشب شنیدهایم: در تابستان، خورشید واقعاً غروب نمیکند و در زمستان، شبها طولانی بدون خورشید یا خورشید کم است. اما همچنین 3-4 روز در هر ماه وجود دارد که ماه غروب نمی کند (دور قطبی) و 3-4 روز در هر ماه که طلوع نمی کند!
قبل از رفتن، تقویم ماه را بررسی کردم و از اینکه دیدم دیدار من همزمان با یک غده در حال افزایش است که به ماه کامل نزدیک می شود، کمی ناامید شدم. اما با بررسی دقیقتر، چهار شب بود که ماه به بالای افق نرسید، و من شبهای تاریکی را برای تیراندازی به شفق داشتم!
“نگهبان شب میشیگان” – مریبث کیزنسکی
لیدی آرورا منتظر هیچ عکاس یا برنامه ای نیست. با این حال، زمانی که از کانادا به شیکاگو بازگشتم، با پیش بینی Aurora مواجه شدم که قرار بود بسیار خوب باشد.
تصمیم گرفتم Point Betsie را به عنوان مکان اصلی خود برای این تعقیب و گریز شفق قطبی انتخاب کنم. با بادهای بسیار شدید اما با غروب زیبا و هوای گرم از من استقبال شد. از آنجایی که جمعه بود، بسیار شلوغ بود و شرایط خوبی برای شفق های قطبی وجود داشت. پیدا کردن چند دوست جدید سرگرم کننده بود، و ما در حالی که منتظر حضور لیدی آرورا بودیم، گپ زدیم.
حوالی ساعت 11:30 شب، او خودش را معرفی کرد. تشویق کردیم. دست زدیم. این چیزی است که همه آن را ارزشمند می کند! پس از آن، ما وسایل را جمع کردیم و سه ساعت را به مارتین، MI، برگشتیم تا کار را برای آن روز شروع کنیم. آه، زندگی یک تعقیب کننده شفق است!