نوریاتو: بدونشک تجربه همکاری بهرنگ دزفولیزاده با کارگردانهایی چون کیومرث پوراحمد، محمدعلی سجادی، سیامک شایقی، عزیزا… حمیدنژاد، مهرشاد کارخانی و علیرضا امینی، محمدعلی طالبی، عبدالرضا کاهانی و… و حضور در بیش از 50 فیلم سینمایی او را جزء یکی از عکاسان با تجربه جوان کشور در حوزه سینما کرده است.
به گزارش مجله عکس نوریاتو، بهرنگ دزفولیزاده بهروز نبودن عکاسان سینما را در کنار بیتوجهی و نامهربانیهایی که از طرف سازندگان فیلم میشود از دلایل کاهش اهمیت عکاسی سینما میداند و معتقد است قبل از هر چیزی عکاس سینما باید عاشق باشد. گفتوگو با وی را در این خصوص میخوانید.
فاکتورهای یک عکس خوب در سینما را چه میدانید و برای ارتباط هر چه بهتر با مخاطب، عکاس باید چه چیزهایی را رعایت کند؟
اولین فاکتوری که یک عکاس سینما باید دارا باشد این است که باید عکاسی خبری، مستند و پرتره را خوب بشناسد. به نظر من یک عکس خوب علاوهبر نمایش شخصیتهای فیلم و فضای قصه باید بتواند حس بیننده را برانگیزد و او را به تماشای یک فیلم ترغیب کند. اگر عکاس جایی بیش از حد مجاز از لنز تله استفاده کند، فضای کار آبرنگی میشود و نمای پیشزمینه و موقعیت اصلی فیلم را برای مخاطب گنگ میکند. به همین خاطر شناخت ریزهکاریهای عکاسی فیلم و تسلط وی بر فیلمنامه در هر چه بهتر کردن حس مخاطب با فضای اصلی فیلم تاثیرگذار است.
باید در نظر داشت که عکس فیلم همواره و در طول تاریخ سینما بهعنوان یک سند معتبر تاریخی برای هر فیلمی قلمداد میشود؛ اما متاسفانه دستاندرکاران تولید یک فیلم، نسبت به این امر هیچگونه آگاهی ندارند و ندانسته میخواهند بخشی از هویت و تاریخ سینمای ایران را به فراموشی بسپارند.
اینکه گفته میشود خلاقیت عکاس در سایه نگاه کارگردان پنهان شده و عکس نهایی وی آن چیزی است که کارگردان چیدمان کرده است را چقدر قبول دارید؟
این تصور که نگاه و اندیشه عکاسان در موفقیت فیلم نقشی ندارد و وی همیشه از زوایه دید کارگردان به سوژه نگاه میکند را قبول ندارم؛ چراکه بسیار اتفاق افتاده است، عکسی از زاویهای متفاوت با نگاه کارگردان گرفته شده است که با دیدن آن منجر به تغییر دوباره صحنه فیلمبرداری میشود.
عکاس همیشه باید سعی کند از زاویه فکری و نگاه خودش به چیدمان صحنه توجه کند. نکتهای که بسیاری از عکاسان ما نسبت به آن غافل هستند و سوژه را در قاب کارگردان میبینند. این همان نکتهای است که باید از آن پرهیز شود؛ یعنی با ساختارشکنی در صحنه باید سراغ عکسی نو رفت.
چقدر جامعه عکاسی سینما برای بهروز کردن اطلاعات و کسب تجربههای جدید وقت میگذارند. نگاه حرفهای به این شغل را در میان هم صنفیها خود چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه وجود نگاه کارمندی در میان عوامل ساخت فیلم و بهخصوص عکاسان، آفتی است که امروزه گریبان آنها را گرفته است. بهطوریکه راس یک ساعت در صحنه حاضر میشوند و فقط همان وظیفههای محوله را انجام دهند و راس ساعت خاصی هم کار را تعطیل میکنند.
باید ذکر کرد که هنر فارغ از تمام مشکلات و مسائلی مالیای که دارد، عشق میخواهد و هنرمند باید عاشق کارش باشد. عشق و علاقه باعث میشود هنرمند با نداریهای آن بسازد و در ساعتهای طولانی کار خم به ابرو نیاورد و فقط به کار خود بیندیشد. وجود این نگاه در او، باعث میشود از تمام توان خودبرای پیشرفت گروه استفاده کند.
همانطور که مطلع شدم دستمزدها در این حوزه با نوسان شدیدی همراه است. چرایی این موضوع را در نبود امنیت شغلی میدانید یا مسائل دیگری وجود دارد؟
این روزها ورود بچههای تازهوارد و ناآشنا به قواعد حرفهای کار، عکاسی سینما را با یک مشکل اساسی روبهرو کرده است. حقالزحمهای که بابت عکاسی پروژه دریافت میکنند، بسیار پایینتر از حداقل دستمزد 30 میلیون ریالی است که انجمن بخشنامه کرده و این موضوع زنگ خطری برای عکاسان دیگر است.
در این زمینه حدود دو سال پیش در کمیته امنیت شغلی انجمن صنفی عکاسان سینما بحثی شکل گرفت که طی جلساتی با مدیران تولید و تهیهکنندگان سعی شد انتخاب عکاسان با مجوز انجمن صورت گیرد؛ در حالی که بعد از گذشت این زمان و تغییر آن افراد، دوباره شاهد فراموشی آن شدیم.
این هنجارشکنیها باعث شده برای من که سالها زندگی خود را صرف این رشته کردم و هزینههای بسیاری را برای خرید تجهیزات متحمل شدم جز ضرر چیزی نباشد. باید در میان عکاسان فعال این حوزه وفاق جمعی صورت گیرد تا اگر به هر علتی در کاری فرصت حضور نداشتند آن موقعیت را برای سایر همکاران به وجود آورند تا از حضور عکاسانی که تفننی سراغ آن آمدهاند، جلوگیری شود.
شما با کارگردانان و تهیهکنندگان بسیاری کار کردهاید. چقدر برای آنها انتخاب عکاس اهمیت دارد؟
هزینههایی که برای ساخت یک فیلم وجود دارد، بسیار بالاست؛ ولی وقتی هزینههای تبلیغات مطرح میشود با وجود مهم بودن ابعاد آن برای سازندگانش خیلی سراغش نمیروند. تاریخ هنر کشور گواهی بر این مدعاست که بسیار فیلمهایی در گیشه بودهاند که با وجود متن و بازی خوب ولی چون تبلیغ خوبی نداشتهاند خیلی نتوانستهاند، فروش کنند.
باید در نظر داشت که در کنار همه فاکتورهایی که لازمه ساخت فیلم به شمار میرود، توجه به عکس، گرافیک، تیزر، بروشور و… هم بدونشک لازم است و باید به آن توجه جدی شود. شاید تعریف کردن این خاطره خالی از لطف نباشد و اهمیت عکس خوب را در سینما نشان دهد. چند سال پیش تهیهکننده تلهفیلمی، عکسهای من را به یک دفتر پخش فیلمی نشان داد که آن دفتر هم براساس اعتماد به نام کارگردان و حضور بازیگران مطرح آن را خریدند ولی بعد از اتمام کار و تحویل اصل فیلم چون با آن چیزی که مدنظر داشتند فاصله داشت، آن را پس دادند.
باید گفت در دنیای حاضر، تبلیغات به سمت فضای مجازی کوچ کرده است. کاربری عکسها را باید در این فضا جستوجو کرد. بسیار فیلمهایی بودهاند که از محتوا و بازی خوبی برخوردار نبودهاند ولی چون تبلیغات مناسبی داشتهاند، در فروش موفق بودهاند.