عکاسان یک معضل دارند. اگر میخواهید عکسهای شما دارای بزرگترین عمق میدان، از پیش زمینه تا بی نهایت باشد یک دیافراگم کوچک کاملاً ضروری است با این حال، دیافراگم کوچک باعث میشود عکس شما وضوح حاصل از پراش را از دست بدهد. بنابراین، انتخاب واضخترین دیافراگم چیست؟ در این مقاله، نحوه انتخاب واضخترین دیافراگم ممکن برای چنین عکسی، از جمله نمودارهای دقیق ریاضی را توضیح میدهیم که استفاده از آن در این زمینه آسان است.
البته قبل از آن توجه داشته باشید که این مقاله فقط درصورتی درست اعمال میشود که شما میخواهید همه چیز از پیش زمینه تا افق (بی نهایت) در عکسهای شما واضح باشد. اگر شما به انتخاب واضخترین دیافراگم روی لنز خاص خود علاقه دارید، این مقاله اشتباه است.
بخش عمده ای از این مقاله صرفاً تحقیقات و محاسبات پس زمینه است که به نمودار نهایی رسیده است. اگر ترجیح میدهید بخشهای دو و سه را رد کنید، هیچ چیز مهمی را از دست نمیدهید؛ با این حال، ما میخواهیم برخی از اطلاعات پس زمینه را برای خوانندگانی که کنجکاو هستند، درج کنیم.
این یک مقاله طولانی است، اما خیلی پیچیده نیست، به خصوص اگر مستقیم به بخش “نمودار” و “قرار دادن آن در تمرین” بروید. تا زمانی که دیافراگم، پراش و فاصله زیاد کانونی را درک کنید، هیچ چیز در این مقاله گیج کننده نخواهد بود.
[relatedpost post=”106192″]
1- چه چیزی یک عکس را تار میکند؟
برای اهداف این مقاله، که فقط به دیافراگم شما مربوط میشود، سه عنصر وجود دارد که باعث تار شدن یک عکس میشوند.
انحرافات لنز: این باعث میشود که عکسهای شما در دیافراگمهای وسیع مانند f / 2 یا f / 1.4 کمتر واضح شوند. اگر لنز “کم وضوحتر” نسبت به دیگری در نظر گرفته شود، نقص لنزها مقصر است. این چیزی است که سازندگان با گذشت زمان در حال بهبود آن هستند، اگرچه همیشه بین اندازه، وزن، قیمت و کیفیت لنز تعادل وجود دارد.
پراش: این از بین رفتن وضوح است که هنگام انتخاب دیافراگمهای بسیار کوچک مانند f / 16 یا f / 22 رخ میدهد. از نظر فنی، پراش در همه دیافراگمها وجود دارد، اما فقط هنگامی که به اندازه کافی کوچک هستند، وضوح قابل توجهی را تجربه میکنید.
پیش زمینهها و پس زمینههای فوکوس نشده: فوکوس بیش از یک صفحه در یک تصویر واحد غیرممکن است. بنابراین، اگر شما فوکوس را به بخشی از یک صحنه متمرکز کنید، پیش زمینه و نقطه بینهایت هر دو مبهم تر از آنچه در صورت فوکوس کامل است، خواهند بود.
شما میتوانید با فوکوس روی فاصله فوق کانونی (Hyper-focal distance) که دو برابر فاصله نزدیکترین جسم در عکس شماست، این تاری را به حداقل برسانید. به عنوان مثال، صحنه ای از پنج متر تا بینهایت در صورت فوکوس بر روی ده متری، تا جای ممکن در فوکوس خواهد بود.
2- دیسک هوا و دایره اغتشاش
اثرات پراش و عدم فوکوس را میتوان با توجه به میزان تاری آن در سنسور دوربین اندازه گیری کرد. اگر اندازه بزرگ باشد، عکس مبهم است. (در حال حاضر، من از اثرات کاهش لنزها صرف نظر خواهم کرد. آنها در انتخاب واضخترین دیافراگم شما مهم هستند، اما از لنزی تا لنز دیگر متفاوت هستند. به همین ترتیب، آنها را در یک بخش جداگانه در پایان این مقاله پوشش میدهیم.)
برای تعیین کمیت میزان تاری در عکس خود، باید دو مقدار مختلف را با هم ترکیب کنید:
دیسک هوا: تاری ناشی از پراش که بر روی سنسور دوربین شما پیش بینی شده است. ابعاد دیسک هوا در دیافراگمهای کوچک افزایش مییابد.
دایره اغتشاش: تاری از مناطق خارج از فوکوس که بر روی سنسور شما پیش بینی شده است. هرچه یک نقطه از فوکوس بیشتر شود، دایره سردرگمی آن بزرگتر خواهد بود. بنابراین، دایره اغتشاش در پیش زمینه و بینهایت عکس شما بزرگترین است (با فرض اینکه شما در نقطه فاصله زیاد کانونی فوکوس کرده اید).
این دو متغیر تمام وقت با هم ترکیب میشوند. مهم نیست که در کجا فوکوس کنید، کل تاری در یک نقطه مشخص در عکس شما، ترکیب دیسک هوای آن (مقدار پراشی که در آن وجود دارد) و دایره اغتشاش (چقدر خارج از فوکوس است) است. حال، سؤال ساده است: این دو متغیر به چه طریق ترکیب میشوند؟
پاسخ همانطور که انتظار دارید فقط جمع یا ضرب نیست. هیچ راه آسانی برای ترکیب این دو اثر اساساً متفاوت وجود ندارد، اما فرمول زیر متداول است:
نادیده گرفتن انحراف لنز (و تاری حرکتی)، مقدار حاصل از آن تاری کل در یک نقطه معین در عکس شما است. البته، ما میخواهیم این مقدار تا حد ممکن کوچک باشد.
3- فرمول
فرمول برای انتخاب واضخترین دیافراگم ممکن، همان چیزی است که مقدار کل تاری را در بالا به حداقل میرساند، بسیار ساده است:
تنها تغییری که در فرمول ایجاد کردیم این است که اجازه دهیم “فاصله از جسم به دور” تا بی نهایت مساوی باشد، که در فاصله فوق کانونی اتفاق میافتد. هنگامی که این کار انجام شد، فرمول به نسخه نشان داده شده در زیر ساده میشود:
با وصل کردن نیمی از مسافت زیاد (“فاصله تا جسم نزدیک”)، همراه با فاصله کانونی مختلف، این اطلاعات را به نمودارهایی که در بخش بعدی میبینید تبدیل کردم.
4- نمودارها
قبل از ارائه نمودارها، نکاتی وجود دارد که باید به آنها توجه کنید:
- این نمودارها بسیار زیاد است. در بخش بعدی (“قرار دادن آن در تمرین”)، من نشان میدهم چگونه میتوان چنین نمودار بزرگی را برداشت و آن را کوچک کرد تا با تجهیزات شما مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال برای لنزهای 20 میلی متر من نمودار نهایی فقط ده ردیف طول و دو ستون عرض دارد.
- باور کنید یا نه، این نمودارها بدون توجه به اندازه سنسور دوربین شما دقیق هستند. به همین دلیل نمودار شامل لنزهای با زاویه دید گسترده (Olympus 7-14mm f / 2.8) است (در بخش بعدی اطلاعات بیشتری در مورد این وجود دارد).
- این نمودار در هر دیافراگم کوچکتر از f / 22 متوقف میشود. اگر میخواهید عمق بیشتری از این زمینه داشته باشید، من اکیداً فشرده سازی را توصیه میکنم. من همچنین هر دیافراگم بزرگتر از f / 2.0 را حذف کردم. من میتوانستم قبل از این متوقف شوم، اما میخواهم پایههایم را پوشش دهم در صورتی که Zeiss Otus 24 میلی متری را معرفی کنم که در حدود f / 2.8 واضخترین دیافراگم است (اطلاعات بیشتر برای دلیل اهمیت وضوح لنز در زیر “ساده سازی نمودارها” در زیر).
- اگرچه تعداد بسیار کمی از افراد از نمودارهایی مانند این برای لنزهای تله فوتو استفاده میکنند، اما برای من تمام طول کانونی اصلی تا 200 میلی متر را شامل میشد. اگر مال شما شامل نمیشود، من در مورد چگونگی ایجاد نمودار خود در بخش بعدی بحث میکنم.
اکنون که این موارد از کار در دسترس نیست، بگذارید نمودارها را ببینیم. این متریک است:
و این امپریال است
5- تمرین کردن
استفاده از این نمودارها دشوار نیست. تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که یک فاصله کانونی را انتخاب کنید، سپس فاصله فوق کانونی خود را پیدا کنید. تقاطع موجود در نمودار، شماره f ایده آل شما است. با این حال، قبل از استفاده از هر یک از این نمودارها، چند قطعه اطلاعات مهم دیگر وجود دارد. این بخش بسیار مهم است؛ اگر به صورت نادرست از نمودار استفاده کنید، نتایج شما تا حد ممکن واضح نخواهد بود.
فاصله فوق کانونی؟
بله، بر خلاف نمودار عادی فاصله زیاد کانونی (که مسافت بیش از حد را به شما میدهد)، این مورد نیاز دارد که خودتان آن را پیدا کنید. با این حال، این کار سختی نیست. تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که فاصله نزدیکترین جسم را در عکس خود پیدا کنید. سپس فاصله را دو برابر کنید.
مثلاً بگوییم که از لنز 20 میلی متری استفاده میکنید. اگر میخواهید از پنج پا تا بی نهایت همه چیز را در کانون توجه قرار دهید، فاصله بیش از حد کانونی شما برابر با ده پا است. بنابراین، در نمودار Imperial عدد f را پیدا کنید که مطابق ده پا با 20 میلی متر باشد. در این حالت f / 10.0 است. سپس به سادگی با ده پا فوکوس کنید، لنزها را روی f / 10.0 قرار دهید و از آن عکس بگیرید. همه چیز از پنج پا تا بی نهایت به همان اندازه که ممکن است برای یک فریم واضح باشد.
[relatedpost post=”145250″]
در برخی از مقالات اخیر من، برخی از خوانندگان ذکر کردند که دقیق ترین روش برای اندازه گیری این فواصل، استفاده از دستگاه فاصله سنج لیزری است. (در عوض تمایل دارم فاصلهها را تخمین بزنم، هرچند که به اندازه ممکن دقیق نیست.) اگرچه من دستگاه اندازه گیری لیزر ندارم، یک نمونه را میتوان در آمازون یافت. این اندازه گیری خاص تا 130 پا یا حدود 40 متر کار میکند. اگر اندازه گیری خریداری میکنید، اطمینان حاصل کنید که مسافتهایی را نیز در محدوده یک پا یا یک متری ثبت میکند، وسایل ردیابی شکار معمولاً چنین نمیکنند. اگرچه من فکر میکنم که یک لیزر اندازه گیری بیش از حد است، اما بدون شک برخی از عکاسان دقت بیشتری را میخواهند.
استفاده از دوربینهای مختلف
همانطور که در بالا گفتم، دو نمودار صرف نظر از دوربینی که استفاده میکنید، دقیق هستند. سونی RX100 IV و Nikon D750 هر دو از همان نمودار استفاده میکنند، حتی اگر سنسورهای آنها از نظر اندازه بسیار متفاوت باشند. با این حال، دو نکته را باید در خاطر داشته باشید:
اول و از همه مهمتر، از فاصله کانونی معادل لنز خود استفاده نکنید. در عوض، همیشه از فاصله کانونی لنز خود استفاده کنید. این کاملاً مهم است! به عنوان مثال بگوییم که شما از لنزهای Nikon 24mm f / 1.4 در دوربین DX استفاده میکنید. حتی اگر فاصله کانونی معادل لنز آن تقریباً 35 میلی متر باشد، ضروری است که در عوض به ورودی 24 میلی متر نگاه کنید!
در مورد هر دوربینی نیز همین موضوع صدق میکند. به عنوان مثال، Sony RX100 IV دارای فاصله کانونی معادل 24-70 میلی متر است، اما فاصله کانونی واقعی آن 8/8-25.7 میلی متر است. در این نمودار از 24-70 استفاده نکنید. در عوض از 8.8 (گرد تا 9 میلی متر) و 25.7 (گرد تا 24 میلی متر یا 28 میلی متر) استفاده کنید.
نکته دوم نیز مهم است، هرچند کمتر. همانطور که در نمودار مشاهده میکنید، هیچ مقداری از دیافراگم کوچکتر از f / 22 را درج نکردم. با این حال، اگر از دوربین کراپ سنسور استفاده میکنید، f / 22 با توجه به اندازه چاپ یکسان، میزان پراکندگی قابل توجهی را نسبت به دوربین فول فریم نشان میدهد.اساساً، اگر از یک دوربین کراپ سنسور استفاده میکنید، ممکن است لازم باشد که Stack را حتی در بعضی از دیافراگمهایی که در نمودار به عنوان “Stack” نیست، فوکوس کنید.
ساده سازی نمودارها
همانطور که در بالا گفتم، آن دو نمودار بسیار عالی هستند. اما ساختن یک نسخه، مخصوص تجهیزات شما، بسیار ساده است. برای شروع، میتوانید به راحتی هر ستونی را که مطابق با فاصله کانونی شما نیست، حذف کنید. برای لنزهای 20 میلیمتری f / 1.8 من، این نمودار مانند این است:
در تئوری، برای یک لنز نوری کاملاً مناسب، این نمودار کاملاً دقیق است. با این حال، آشکار است که پس از بزرگ شدن فاصله بیش از حد، مقادیر غیرمعمول وجود دارد. به عنوان مثال، نمودار فوق نشان میدهد که شدیدترین دیافراگم برای یک نقطه فاصله بیش از حد 200 پا، f / 2.0 است. این قطعاً صحیح نیست! در چنین دیافراگم گستردهای، میزان انحراف لنز باعث کاهش کیفیت تصویر شما میشود. در این حالت، دیافراگم کوچکتر بسیار واضح تر خواهد بود.
برای برطرف کردن این مشکل، شما به سادگی واضحترین دیافراگم لنز خود را بر اساس آزمایشات از بررسی لنز خود، پیدا میکنید و هر دیافراگم گستردهتری را در نمودار خود با آن مقدار جایگزین میکنید. به عنوان مثال، برای f / 1.8 20mm من، نمودار وضوح زیر است:
اگر به جزئیات خود در گوشهها توجه میکنید، همانطور که بیشتر عکاسان منظره انجام میدهند، توصیه میکنم دیافراگم را با بالاترین مقدار “گوشه” پیدا کنید. در نمودار بالا، این f / 8 خواهد بود، گرچه f / 5.6 نزدیک است (به یاد داشته باشید که مقدار “گوشه” فقط در صورت استفاده از یک دوربین فول فریم اعمال میشود. اگر از لنزهای فول فریم بر روی دوربین کراپ سنسور استفاده میکنید، به جای آن به مقدار “mid” توجه کنید).
اکنون، پس از جایگزین کردن تمام مقادیر واضخترین دیافراگم گسترده با f / 8، نمودار کمی ساده تر است:
با گروه بندی تمام مقادیر یکسان در کنار هم، میتوانم آنرا کاهش دهم. همچنین، لنزهای 20 میلی متری من از f / 16 کمتر نمیشوند، بنابراین من آنها را در گروه “Stack” قرار میدهم. این امر نسخه نهایی را ارائه میدهد:
در آنجا ما آن را داریم! این نمودار کوچک اکنون واضحترین دیافراگم ریاضی را برای لنزهای 20 میلی متری من در هفت مسافت فوق کانونی نشان میدهد. اگر لنز زوم دارید، فقط برای هر فاصله کانونی مهم در محدوده زوم، یک جدول مانند این ایجاد کنید.
جمع کردن
از جمع کردن مقادیر موجود در این نمودار نترسید. اگر به دیافراگم “عالی” بسیار نزدیک باشید، عکسهای شما غیر قابل تشخیص خواهند بود. این هم برای طول کانونی و هم برای مقادیر دیافراگم صادق است. به عنوان مثال، لنز 17 میلی متر در f / 11 به ویژه با لنز 18 میلی متر در f / 11 تفاوت ندارد. هیچ دلیلی برای استرس در مورد اختلافات کوچک وجود ندارد. به شخصه اگر نیاز به دور زدن داشته باشم، تمایل دارم به دیافراگم کوچکتر تکیه کنم. اگرچه این امر منجر به تاری پراش اضافی میشود، در صورتی که فوکوس من کمی نادرست باشد، مقداری انحراف را پدید میآورد. به عنوان مثال، اگر نمودار به من بگوید كه با f / 8.5 عکاسی كن (كه دوربین من اجازه نمیدهد كه تنظیم كنم)، احتمالاً در f / 9 از f / 8 عکاسی میكنم. با این وجود، باز هم، این تنها تفاوت کمی را ایجاد میکند.
نمودار خود را بسازید
شاید فاصله کانونی یا مسافتی که بیشتر از آن استفاده میکنید در هیچ یک از این نمودارها نباشد. اگر اینگونه باشد، خود را در نمودار خود قرار دهید. برای نمودارهای متریک، ریاضی دقیقاً همان چیزی است که من قبلاً نشان دادم:
توجه داشته باشید که برای “نیمی از فاصله فوق کانونی”، رقم شما باید در میلی متر باشد! در غیر این صورت، نتیجه شما بسیار نادرست خواهد بود. بنابراین، اگر فاصله فوق کانونی پنج متر باشد، این مقدار باید برابر با 2500 میلی متر باشد.
محاسبات امپریال کمی متفاوت است:
در این حالت، اطمینان حاصل کنید که “نیمی از فاصله فوق کانونی” در متر باشد. بنابراین، اگر فاصله فوق کانونی شما برابر با دوازده متر باشد، آن مقدار باید برابر با شش باشد.
اگر لنزهای شما در نمودارهای عظیم موجود در بالا نیست، این فرمولها باید به شما در ایجاد نمودار مورد نظر شما کمک کنند.
اپلیکیشنهای هوشمند
همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، این اطلاعات همچنین به عنوان یک برنامه تلفن هوشمند کار میکند. اگرچه اکثر برنامههای فاصله فوق کانونی را در نظر نمیگیرند و بنابراین، شما واضحترین دیافراگم ممکن را به شما نشان نمیدهد، سه برنامه وجود دارد. این برنامهها توسط جورج دوووس ساخته شده است، که مشتقات آن به ایجاد فرمول مورد استفاده در این مقاله کمک کرده است. من چند هفته است که با این دو برنامه آزمایش میکنم و کاملاً میتوانم آنها را توصیه کنم. متأسفانه، آنها فقط برای iOS وجود دارند و هیچ برنامه مشابهی برای گوشیهای اندرویدی وجود ندارد. همچنین این برنامهها نسخه رایگان ندارند
OptimumCS-Pro،این برنامه بیشتر به اطلاعات موجود در این مقاله شباهت دارد. با توجه به نزدیکترین و دورترین صحنه شما، واضحترین دیافراگم ممکن را به شما میگوید. (توجه داشته باشید که OptimumCS-Pro شامل انحراف لنز نیست، بنابراین ممکن است دیافراگم وسیع تری نسبت به حالت ایده آل داشته باشد اگر فاصله فوق کانونی شما دور باشد. باز هم، برای اصلاح این موضوع، همان رویه را که در بخش “ساده سازی نمودارها” در بالا ذکر شده است دنبال کنید.)
TrueDoF-Pro . این برنامه به شما میگوید برای یک حلقه خاص از اندازه اغتشاش دامنه مسافتهایی که در یک دیافراگم معین قابل قبول هستند در مرکز توجه هستند.
آیا همه اینها ضروری است؟
تمام اطلاعات فوق خوب و جالب است، اما آیا واقعاً لازم است؟ آیا همه عکاسان منظره باید از این محاسبات استفاده کنند؟
هرچند صادقانه، نقطه ضعف اصلی نمودارهای فاصله کانونی غیر عملی بودن آنهاست. آیا واقعاً میخواهید در حالی که عکس میگیرید، یک نمودار را وارد این زمینه کنید؟ پیدا کردن مقادیر و فوکوس در یک مکان مناسب میتواند مدتی طول بکشد.
این جمله در اینجا درست است، حتی اگر نمودارها و برنامههای این مقاله دقیق تر از جداول استاندارد فاصله فشرده هستند. افراد بسیار کمی که میخواهند در هنگام عکس گرفتن با تلفن و کاغذ وقتشان گرفته شود، وضوح کامل به دور از ضروریات نیست. روشهای سریعتری وجود دارد که جزئیات بیشتری را برای بسیاری از عکاسان ارائه میدهد.
در عین حال، در برخی از عکاسان، از این سطح از دقت استقبال میشود. من شخصاً از نمودارهای موجود در این مقاله برای بسیاری از عکسهای منظره خود استفاده میکنم، با فرض اینکه چند ثانیه دیگر برای صرف یک عکس صرف کنم. امکان خراب شدن وضوح تصاویرم به کمترین حد ممکن میرسد.
روشهای دیگر
روش فوق از تنها راه انتخاب واضخترین دیافراگم برای یک صحنه فاصله دارد. اگرچه از نظر ریاضی دقیق است، اما برای هر عکس مدتی طول میکشد. تکنیکهای ساده تر نیز وجود دارد.
Focus Stacking: به عنوان مثال، میتوانید یک منظره دشوار را روی صحنه فوکوس کنید. این خیلی سریع نیست، اما منجر به عکسهایی میشود که بسیار واضح هستند. به سادگی لنزهای خود را روی واضحترین دیافراگم آن تنظیم کنید، سپس یک سری عکس را با فوکوس در مسافتهای مختلف بگیرید. (من برنامه FocusStacker را توصیه میکنم.) میتوانید تصاویر حاصل را در برنامهای مانند photoshop یا Zerene Stacker ترکیب کنید، که یک عکس واحد را با واضحترین قسمت از هر عکس جداگانه تولید میکند. این روش بدون توجه به اینکه از کدام تکنیک استفاده کنید جزئیات بیشتری به شما میدهد. متأسفانه، فقط زمانی خوب کارم میکند که سوژه شما در همه عکسها واضح باشند.
برآورد کردن: اگر نمی توانید Focus Stacking کنید، روش دیگر فوکوس روی فاصله فوق کانونی و تخمین واضخترین دیافراگم بر اساس تجربه قبلی شما است. به عنوان مثال، اگر از صحنه ای با عمق زیاد عکاسی میکنید، ممکن است به راحتی بنا به تجربه خود در f / 16 عکس بگیرید. این تکنیک بسیار سریع است، اما، حتی برای عکاسان متخصص، همیشه واضحترین دیافراگم ممکن نیست.
هر یک از این روشها میتوانند با ارزش باشند و از نظر ریاضیاتی برای بسیاری از عکاسان بیش از حد باشد. این امر به ویژه در مورد چاپهای کوچکتر صادق است، یا در ابتدا تصاویر خود را بصورت آنلاین نمایش میدهید. اینها همه به وضعیت خاص شما بستگی دارد.
نتیجه گیری
این مقاله کامل به یک سؤال میرسد: وقتی در حال عکاسی با عمق میدان زیاد هستید، چگونه گزینه واضخترین دیافراگم خود را انتخاب میکنید؟ اگر ترجیح میدهید دوربین را روی عددی مثلا f/11 بگذاریم، مهم نیست سوژه چیست، اصلاً مشکلی در این مورد وجود ندارد. عکسهای حاصل از شما ممکن است به اندازه ممکن واضح نباشند، اما به طور معمول به اندازه کافی خوب خواهند بود. اما اگر میخواهید وقت خود را صرف کنید تا مطمئن شوید دیافراگم شما بهترین نسبت عمق میدان به پراش را دارد، نمودارها (و برنامههای) موجود در این مقاله دقیق ترین روشهای موجود هستند.
عکاسان دوست دارند که کمال فنی را انتخاب کنند، صادقانه بگویم، معتقدم که این یک چیز خوب است. جالب است که خودمان را برای ایجاد بهترین عکسهای ممکن ترغیب کنیم. اگر هیچ چیز دیگری نیست، این نشان میدهد که ما به کار خود اهمیت میدهیم. با این حال، کمال ریاضی همیشه ضروری نیست، و گاهی اوقات حتی مورد نظر هم نیست. اگر چشم از ویژگیهای ذاتی و زیبایی شناختی یک عکس بی بهره باشد، هیچ یک از این تنظیمات فنی باعث موفقیت آن نمیشود.
بنابراین اگر تصمیم دارید از نمودارهای واضخترین دیافراگم در این مقاله استفاده کنید، به همین دلیل این کار را انجام دهید. وضوح “کامل” خودش پایان کار نیست. این ابزاری است برای کمک به انتقال پیام عکاسی شما. اگر در حال چاپ تصویرهای بزرگ از یک منظره چشمگیر هستید، این تکنیکها کاملاً ارزشمند هستند. با این حال، اگر شما فقط برای تفریح عکس میگیرید، دلیلی برای کنار گذاشتن روشهایی که قبلاً از آنها لذت میبردید وجود ندارد.