ما معمولا وقت خود را برای انتخاب یک لنز برای جنبه کیفیتهای فنی، صرف میکنیم اما موردی مهمتر وجود دارد. اگر شما در انتقال پیام به بیننده، مهارت نداشته باشید، حتی بهترین لنز دنیا هم نمیتوند به شما کمکی بکند. مهمترین چیزی که باید دقت بسیاری به آن داشته باشیم، ویژگیهای فاصله کانونی مورداستفاده است. درباره فاصله کانونی مناسب در ابعاد فولفریم صحبت خواهیم کرد. کسانی که از کراپ سنسور یا کاربرانی که از حسگرهای بزرگتر استفاده میکنند، لطفا تبدیلهای لازم را لحاظ کنند.
[relatedpost post=”72578″]
میخواهید چه داستانی را تعریف کنید؟
وقتی میخواهید از لنز خود برای بازگو کردن داستانی استفاده کنید، اولین چیزی که باید در نظر داشته باشید، خود داستان است. باید مشخص کنید شما سعی بر انتقال چه پیامی دارید؟ عکس شما درمورد چه چیزی خواهد بود؟
درست است ،هیچ لنزی قادر به پاسخ دادن به این سوالات نیست، اما فاصله کانونی مناسب میتواند در بیان داستان به همان شکلی که میخواهید، به شما کمک کند. پس قبل از انتخاب لنز، به پیامی که به عنوان یک عکاس، قصد بر انتقال آن دارید، فکر کنید.این امر لزوما نباید پروسهای طولانی باشد و نیازی به لیستهای بلند نیست.
نیازی نیست ساعتهای زیادی از وقت خود را صرف سنجش این موضوع کنید. سعی کنید احساسات خود را در صحنه پیاده کنید و فاصله کانونی مناسب را انتخاب کنید. برای درنظر داشتن این موضوع، بیایید بر چالشهایی که ممکن است با آنها مواجه شوید، نگاهی داشته باشیم و تاثیر لنز بر این چالشها را بررسی کنیم.
موقعیت مکانی
وقتی زمانی را صرف توجه به داستان موردنظر خود کردید، به مکانی که در آن کار خواهید کرد نیز فکر کنید. عناصر تصویری که به کار خواهید گرفت، چه چیزهایی خواهند بود؟ فضای کار شما گسترده است یا تحت تاثیر محدودیتهای خاصی قرار دارید؟ آیا زمینههایی وجود دارند که بهتر است با استفاده از یک عمق میدان محدود، آنها را تار کنید؟
اگر در فضای باز و بدون زمینهای باز کار میکنید، شاید فاصله کانونی بلندتر و عمق میدان کمتر را برای کار کردن انتخاب کنید. با اینکار میتوانید فوکوس خود را مستقیما بر موضوع تنظیم کنید و از انتقال موضوع به بیننده، اطمینان حاصل کنید.
ممکن است در فضایی مانند تصویر زیر با خطوط همگرایی کار کنید که میتوانید از آنها برای جلب توجه بیننده به موضوع استفاده کنید و در عین حال، از انتقال جزئیات تکمیلی کافی درمورد فضای حاضر به بیننده، اطمینان حاصل کنید.
در اینجا یک لنز واید، (15 میلیمتری) برای تبدیل یک فضای بسیار کوچک به موضوعی جالب، به کار گرفته میشود که داستان باریستا را بازگو میکند. خوشبختانه، نور صحنه برای استفاده از دیافراگم f/5.6 مناسب بود و جزئیات را در قاب تصویر، نمایان میکرد.
[relatedpost post=”122741″]
من میتوانستم به راحتی از لنز 35 میلیمتری خودم استفاده کرده و از باریستای در حال کار، از نزدیک عکس بگیرم یا با استفاده از لنز 85 میلیمتری، فقط دستان او و قهوه را در کادر قرار دهم، اما هیچ یک از اینها، داستان من نبودند.
با انتخاب زاویه بسیار واید، موفق شدم تمامی اطلاعاتی را که برای بیان این داستان به آن نیاز داشتم، بدست آورم.
در قسمت بالا مشاهده کردید که برای عکاسی از یک نفر، از لنزی با زاویه بسیار واید استفاده کردم. شاید بعضی از افراد، این انتخاب را به شما پیشنهاد نکنند اما من شما را به آزمایش دعوت میکنم. شما باید به مقدار نزدیکی آنها به دوربین و محل تقریبی آنها در کادر توجه بسیار زیادی داشته باشید.
اجسامی که به دوربین نزدیکتر هستند، وقتی با چشمان ما دیده میشوند، بسیار بزرگتر به نظر میرسند و موضوعاتی که به مرزهای بیرونی قاب نزدیک باشند، ممکن است تحت تاثیر منفی اعوجاج قرار بگیرند. اگر هدف شما، تحسین موضوع است، ممکن است برای اطمینان از عدم وجود اعوجاج، به کار بیشتری نیاز داشته باشید. اما، اگر مانند تصویر بالا، آنها فقط بخشی از داستان باشند، آزادی شما برای قرار دادن آنها در قاب، کمی بیشتر است.
مردم
اگر دوست دارید در مورد شخصی داستانگویی کنید، آسانترین روش برای اینکار، استفاده از فاصله کانونی بلندتر مانند 50 میلیمتری یا 85 میلیمتری است. این فواصل کانونی بلند، معمولا منجر به اعوجاجی نمیشوند که موضوع را به شکلی نامطلوب ارائه دهد. سپس میتوانید ذهن خود را بر قسمتهای دیگر صحنه و داستان متمرکز کنید و نیازی نیست نگران تاثیر لنز بر موضوع باشید.
البته باید توجه داشته باشید که فاصله کانونی بلندتر، مستلزم فاصله بیشتر و عمق میدان کمتری است. وقتی در حال کار کردن بر روی یک عکس هستید، این امر دو نتیجه به همراه خواهد داشت. تاری حاصل از عمق کم میدان ممکن است بر عناصر پشتیبان داخل کادر تاثیرگذار باشد.
همچنین فاصله معمولی بین شما و موضوع، نه تنها بر گزارش شما تاثیرگذار خواهد بود، بلکه ممکن است در تصویر نهایی نیز، قابل مشاهده باشد. این موارد، قانون نیستند. اینها مواردی هستند که میتوانید با توجه به آنها، داستان بهتری را به بیننده منتقل کنید.
در قسمت زیر، لنز 70-200 ،حس فاصله از زوج را منتقل میکند. فاصلهای بین ماست که اگر از لنز کوتاهتری مانند 25 میلیمتری استفاده میکردم، در تصویر قابل احساس نبود.
نور
شما در چه نوری کار میکنید؟ آیا نور برای شما اهمیت دارد؟ اگر داستان شما نیازمند کار کردن در نور فضای حاضر است و این نور کافی نیست، شاید بهتر باشد از لنزی با دیافراگم بسیار باز استفاده کنید تا برای تصویر خود، نور کافی داشته باشید. اما، اگر با فلاش کار میکنید و میتوانید همه چیز را کنترل کنید، نگران این مورد نباشید.
در مثال زیر، که در یک مراسم عروسی بسیار رایج است، اگر میخواستم هر دو گروه مردم را در فوکوس قرار دهم، حتما به لنزی با ایزوی بسیار بالاتری نیاز داشتم. در این شرایط میتوانستم با ایزو 12800 از f/4 استفاده کنم، اما f/1.4 به من اجازه میداد تا دو تصویر شفافتر بگیرم. یک عکس از پدر عروس و یکی از مادر او. این تصاویر داستانهای عاطفی جداگانهای را بازگو میکنند و استفاده از لنزی با این شرایط در داستانسرایی، به من یک “برتری” فنی میدهند.
جمع بندی
فاصله کانونی مناسب و دیافراگم میتوانند در بازگوی یک داستان تصویری به شما کمک کرده یا مانع شما شوند. پس انتخاب یک لنز مناسب باعث میشود در خلاقیت آزادی عمل بیشتری داشته باشیم.
[relatedpost post=”101838″]
در این مطلب به برخی از مشکلاتی که با آن مواجه خواهید شد و طرز کمک کردن لنزها در این شرایط، نگاهی داشتیم. ما درباره موقعیت، اهمیت موضوع و نور به عنوان هدایتکننده انتخاب لنز شما در داستانسرایی تصویری صحبت کردیم.
با بررسی داستانی که میخواهید بازگو کنید راحتتر خواهید توانست المانهای لنزتان را انتخاب کنید این روش شاید در ابتدا سرعت عمل شما را کم کند اما پس از کمی تمرین این روند را بدون اینکه متوجه آن شوید طی خواهید کرد.