یکی از موضوعات خیلی خوب در مورد عکاسی در نور غروب ثانویه این است که نور تقریبا هربار متفاوتتر از دفعه قبلی خواهد بود. منظور ما از تفاوت، تفاوت هایلایتها، سایهها، رنگ، احساس و الگوی ابرها است. به همین خاطر در شرایط مناسب عکاس شانس این را دارد که یک منحصر به فرد خلق کند. همین موارد است که باعث میشود عکاسهای زیادی به این نوع نور جذب شوند.
بنابراین سوال اصلی اینجاست که غروب ثانویه چیست و عکاس چگونه متوجه خواهد شد که چگونه و چه زمانی باید از آن استفاده کند؟
غروب ثانویه چیست؟
همانطور که عکاسها، دوست داران طبیعت و حتی مردم عادی اذعان کردهاند غروب دوم انفجار نوری است که ابرها و آسمان را با رنگهای گرم و زنده در برمیگیرد و معمولا 15 دقیقه بعد از غروب آفتاب رخ میدهد. البته این موضوع بعضی مواقع زودتر و برخی مواقع نیز ممکن است دیرتر اتفاق بیافتد.
درخشش روشن رنگهای قرمز سیر و نارنجی ممکن است باعث ظهور یک رنگ ارغوانی زنده شود که با رنگ آبی آسمان در زمان غروب ترکیب شده است.
البته غروب ثانویه همیشه رخ نمیدهد که ممکن است برخی اوقات حتی صبورترین عکاسهای منظره را هم ناامید کند. ده ها بار پیش آمده است که یک عکاس منظره به امید عکاسی از غروب ثانویه راهی شده است اما در نهایت دست خالی و بدون هیچ عکس خاصی برگشته است.
اینکه غروب ثانویه رخ میدهد یا خیر به فاکتورهای مختلفی از جمله فصل سال، موقعیت جغرافیایی، پوشش ابری و حتی مقدار ذرات موجود در جو بستگی دارد. فیزیک غروب یک موضوع جالب و پیچیده است اما قانون «پراکندگی ریلی» دلیل پوشیده شدن آسمان توسط رنگهای گرم را به خوبی شرح میدهد.
طبق تجربیات قبلی که به دست آوردهام پوشش ابری مهمترین فاکتور درباره ایجاد یا عدم ایجاد غروب ثانویه است. من که در جنوب کالیفرنیا زندگی میکنم متوجه شدهام که در دو ماه اول زمستان کیفیت نور خیلی بهتر است و شانس دیده شدن غروب دوم در مقایسه با دیگر فصلها افزایش مییابد اما استثنائاتی هم وجود دارد. با اینکه من خیلی شانس این را نداشتهام که داخل آمریکا از غروب ثانویه عکاسی کنم اما به نظرم کیفیت نور در طول ساحل غربی آمریکا در فصل زمستان خیلی خاص و استثنائی است.
از طرفی پوشش ابری زیاد به خصوص مواقعی که پوشش ابری روی خط افق خیلی متراکم است ممکن است غروب ثانویه را سرکوب کند. از طرف دیگر الگوهای غیرمتراکم ابر ممکن است نشاندهندهی این باشد که یک الگوی نوری خاص بلافاصله پس از غروب ظاهر خواهد شد. هنگامی که الگوهای خاصی از ابرها در ابتدای روز مشاهده شوند یک عکاس خوب متوجه خواهد شد که قرار است در زمان غروب آفتاب با یک منظره نوری خاص روبرو شود.
الگوی ابری که مدنظر من است بیشتر تجربی است و شرح آن کار خیلی سختی است اما امیدوارم که عکاسهای منظره دیگر هم بتوانند آن را شناسایی کنند. بخار آب اضافی که ممکن است بعد از یک طوفان مشاهده شود یا ذرات ناشی از آلودگی هوا ممکن است نشاندهندهی این باشند که شانس بیشتری برای به تصویر کشیدن غروب ثانویه دارید.
به صورت طبیعی کیفیت نور ناشی از غروب ثانویه اغلب اوقات مثل نورپردازی از پشت است که هایلایتهایی قوی، سایههایی عمیق و کنتراست زیادی دارد. بسته به نوع ترکیببندی و نوردهی که عکاس انتخاب میکند، افکت ضدنور ممکن است بخش مهمی از تصویر نهایی شما باشد.
از لحاظ زیبایی شناختی هم کیفیت این نور با انفجار رنگهای زنده از جمله قرمز سیر، نارنجی، طلائی، صورتی و ارغوانی شناخته میشود.
بسته به پوشش ابر، نور و زمانبندی عکس، ممکن است تصویری داشته باشید که در آن آبی عمیق آسمان شب هم ثبت شده باشد و کنتراست زیادی با رنگهای گرم تصویر ایجاد کنید. ترکیببندی شما هم ممکن است از منظره خشکی تا منظره دریا تا ابرها و یا حتی خود نور متفاوت باشد.
یکی از زوایای جالب عکاسی از مناظر دریایی که خیلی از عکاسها از جمله خود من آن را دوست دارند این است که میتوان بازتاب رنگهای زندهی آسمان را در آب هم به تصویر کشید. به دلیل تنوع نگاههای هنری و امکانات بیشماری که درمورد عکاسی از این نوع نور در اختیار داریم من از عکاسهای دیگر خواستم تا نظرات و عکسهای خودشان را در این باره به اشتراک بگذارند.
[relatedpost post=”136975″]
به عکس زیر از یک هنرمند برجسته و عکاس مسافرتی به نام دن بالارد با عنوان «صداهای میلفورد» نگاه کنید.
این عکس به خوبی توانسته است اصالت و احساسات غروب ثانویه را به تصویر بکشد:
[relatedpost post=”137176″]
او در این باره میگوید:
زمانبندی درست مهمترین موضوع است. در این مورد من و مشتری سفر خودمان به نیوزیلند را براساس همین عکس برنامهریزی کردیم. فقط در یکی دو ماه سال مد در زمان طلوع و غروب آفتاب پائین است و ما هم خیلی خوش شانس بودیم. قرار گرفتن در لوکیشن در زمانی که مد پائین است گزینههای خیلی زیادی را از لحاظ پیش زمینه در اختیار شما قرار میدهد و ما هم یک روز قبل از گرفتن این عکس را صرف بررسی لوکیشن و پیدا کردن شاتهای احتمالی کردیم.
من خیلی سخت تلاش کردم تا چشم مخاطب را در سطح این عکس هدایت کنم و سعی کردم یک تعادل ایجاد کنم. من عاشق مد پائینی بودم که چشم مخاطب را به سمت خودش جلب میکند و صخرههایی که قلههای دوردست را هم متعادل میکنند دوست داشتم. من مطمئن شدم که شاتر کمی لگ دارد تا بتوانم کمی حرکت آب را ثبت کنم تا عکس سادهای داشته باشم.
به عنوان یک عکاس حرفهای من بخش زیادی از عمر خودم را صرف انتظار برای نور رویایی کردهام و زمانی که میتوانم آن را ثبت کنم یک احساس فوقالعاده به من دست خواهد داد. این یکی از بهترین نمایشهای نوری بود که من تا بحال در زمان عکاسی در لوکیشنهای فوقالعادهای مثل این لوکیشن دیده بودم.
سپس ما این عکس فوقالعاده از منظره دریایی را داریم که توسط طلحه نجیب گرفته شده است و توانسته است درخشش، رنگها و احساسات غروب دوم را به صورت متعادل ثبت کند.
تنها کلمهای که میتوانم از آن برای بیان احساسات خودم در زمان گرفتن این عکس استفاده کنم «هیجان» است. غروبهای ابری در سن دیگو کالیفرنیا به جز در اواخر ماه دسامبر که تلاقی جادویی برخی عناصر باعث خلق آسمانهای شعلهور میشوند خیلی کمیاب هستند. مشکل اینجاست که اگر این پدیده در یکی از روزهای هفته رخ دهد، زمانبندی غروب آفتاب با ساعت شلوغی تلاقی خواهد داشت.
همین اتفاق هم در روزی که من این عکس را گرفتم افتاد. وقتی که کار خودم را ترک میکردم به آسمان نگاه کردم و مطمئن بودم که قرار است یک اتفاق ویژه بیافتد. از آنجایی که من در اینگونه روزها معمولا دوربین خودم را داخل ماشین به همراه دارم، مستقیم به سمت اقیانوس حرکت کردم و طولی نکشید که در یک ترافیک سپر به سپر گیر کردم.
همانطور که ماشینها به آرامی حرکت میکردند من با اضطراب زیادی به ساعت خودم و آسمان نگاه میکردم. به هر حال من دقیقا در زمان غروب آفتاب به ساحل رسیدم. از آنجایی که هدفم عکاسی از غروب ثانویه بود من حدودا 15 تا 20 دقیقه وقت داشتم که آماده شوم. تجهیزاتم را در دستم گرفتم و به سمت ساحل دویدم و بلافاصله متوجه شدم که هزاران عکاس آنجا هستند و تمامی نقاط خوب اشغال شده بودند.
من به سمت پائین ساحل حرکت کردم و به دنبال جای خالی میگشتم. اینجا بود که متوجه شدم بهترین گزینهای که در اختیار دارم این است که وارد آب شوم. من پتانسیل احتمالی ترکیببندی را در این تصویر دیدم و از آن استفاده کردم و وسایلم را در حالی تنظیم کردم که تا زانو داخل آب بودم. اکنون غروب ثانویه در راه بود. در اطرافم هزاران عکاس در حال عکاسی بودند و همین موضوع باعث میشد اضطراب و استرسم بیشتر شود.
من وقت کمی برای تنظیم عمق میدان و نوردهی داشتم و در عین حال باید از لنز خودم در برابر موجهای ورودی محافظت میکردم. به نحوی در میان آن همه هیجان من موفق شدم حدودا 20 عکس خوب بگیرم و حتی از پیش نمایش عکسهایی که گرفته بودم هم مشخص بود که توانستهام عدالت را در مورد صحنهای که پیش رویم قرار داشت اجرا کنم. برای یک لحظه من صبر کردم، آرام شدم، یک نفس عمیق کشیدم و به خودم گفتم «این عکس خوبی خواهد شد»
این غروب زیبا و سورئال از عکاس با استعداد نیکا فیگر با عنوان غروب جامائیکایی علاوه بر اینکه توانسته است انفجار رنگهای زنده در آسمان را به ثبت برساند بلکه انعکاس آن هم در آب افتاده است. ظاهر آسمانی ابرها و همچنین جزیرهی ضدنور یک احساس زیبا و همچنین اصالت تلاقی نور، زمین و دریا را منتقل میکند.
این عکس را در حالی گرفتم که در یک ساحل شنی گرم در جامائیکا ایستاده بودم. عکسی که مشاهده میکنید را در سال 1989 با یک دوربین Point and Shoot آنالوگ با یک فیلم با سرعت 400 ASA گرفتهام. رنگهای غروب آفتاب در آن روز مطمئنا باعث برانگیخته شدن کنجکاوی فرد خواهد شد.
این غروب چشمهای من را به عظمت طبیعت و زیباییهای آن باز کرد. من هنوز هم لایههای رنگهای شادابی که از سطح آبهای جامائیکا بازتاب شده بود را به یاد دارم. این رنگهای آرامبخش و گرم و در عین حال نیروبخش باعث میشدند که انسان احساس زنده بودن کند.
البته من این عکس را قبل از اینکه به عکاسی علاقهمند شوم گرفتم. من در آن زمان خیلی در مورد این که زندگی خودم را صرف ثبت زیباییهای طبیعت و جذابیتهای بی پایان آن کنم فکر میکردم اما آن سالها هیچوقت فکر نمیکردم که این موضوع به هدفی که در زندگی دنبال میکنم تبدیل شود.
در نهایت توجه شما را به این عکس پانوراما که نسیم منصورف از غروب ثانویه در کوههای سن خوان کلرادو چند دقیقه بعد گرفته است جلب میکنم.
[relatedpost post=”121993″]
در ابتدا صحنه خیلی زیبا به نظر نمیرسید. ابرهای ضخیم آسمان را پوشانده بودند و افق هم به نظر نمیرسید که قرار است به زودی صاف شود. چند عکاسی هم که آنجا بودند نا امید شدند و آنجا را ترک کردند.
اما من داخل ماشین نشستم و منتظر ماندم. غروب آفتاب اتفاق افتاد و تقریبا 5 دقیقه بعد از غروب آفتاب من برخی رنگها را در سمت راست صحنه دیدم. سپس به کوه اسنیفلز نگاه کردم و آنجا هم یک سایه رنگ قرمز مشاهده کردم.
ابرها کم کم رنگ گرفتند. من این موضوع را با چشمهای خودم مشاهده نکردم اما دوربینم توانست با نوردهی طولانی این رنگها را مشاهده کند. این نمایش رنگی تا 15 دقیقه طول کشید. من هیچوقت ندیده بودم غروب ثانویه انقدر طول بکشد. با اینکه هوا خیلی تاریک شده بود رنگهای روی افق به ابرها و اتمسفر میتابیدند و یک نور قرمز روی کوههای و ابرهای پائینتر میتابیدند.
پس از اینکه من عکس امن خودم را گرفتم بلافاصله دوربین خودم را به صورت عمودی درآوردم و یک سری عکس برای پانوراما گرفتم. در اینجا من داشتم 20 تا 25 عکس با نوردهی طولانی میگرفتم که دیوانهوار بود. در زمانی که کارم تمام شده بود و تمامی فریمهای موردنیاز را گرفته بودم، سطح نور به طرز چشمگیری کاهش یافت و تصویر آخر خیلی تاریکتر از تصویر اول بود.
پس از وارد کردن تمامی عکسها به لایتروم من تمامی عکسهای عمودی را انتخاب کردم و آنها را در یک عکس پانوراما با هم ترکیب کردم. چیزی که باعث سورپرایز من شد این بود که عکس نهایی به نظر خوب میرسید. سمت راست عکس که فریمهای نهایی قرار گرفتهاند کمی تاریکتر به نظر میرسد اما من از فیلتر تدریجی از چپ به راست با گامهای +1 استفاده کردهام و همین موضوع باعث شد مشکل ما هم حل شود.
درسی که من از این موضوع گرفتم این بود که پس از غروب آفتاب نباید برای رفتن عجله کرد. همیشه کمی باید صبر کرد تا مطمئن شوید که امکان عکاسی از غروب ثانویه وجود ندارد. من برای تمام عکاسهایی که خیلی زود لوکیشن را ترک کردند متاسفم. من تنها کسی در بین آنها بودم که توانستم این لحظه جادویی را ثبت کنم.
خیلی از عکسهای شخصی من که در مورد غروب ثانویه هستند در مناظر دریایی و اکثرا در طول زمستان و پائیز گرفته شدهاند. دلیل آن هم این است که درخشش و کیفیت نور در این ماهها و این لوکیشن فوقالعاده است. برای سبک و افکت تصویری من عاشق استفاده از افکت ضدنور به منظور افزایش جذابیت پیش زمینه و ایجاد کنتراست بین سایههای عمیق و هایلایتهای قوی هستم.
زمانی که ساختارهای پیچیده ابر در تصویر وجود دارد من زمانی آنها را به تصویر میکشم که ظاهر آنها به نظر میرسد که به آتش کشیده شدهاند و با عکسهای بالا متفاوت هستند. به صورت خاص من عاشق عکاسی از غروب ساحلی هستم و دلیل این امر هم توانایی آنها در انتقال احساسات در تمام طول تصویر است.
اینگونه تصاویر میتوانند شیفتگی نور، صدای برخورد موج به ساحل، بوی آب شور دریا و احساس هوای سرد را به مخاطب منتقل کنند. به نظر من این تجربه حسی احساس صحنه را تقویت میکند و من را به عنوان یک عکاس و هنرمند بیشتر به انجام پروسه تصویرسازی نزدیک میکند.
[relatedpost post=”141060″]
از دید فنی و زیبایی شناختی یکی از بهترین ابزارهایی که من برای عکاسی از غروب ثانویه از آن استفاده کردهام، فیلم Fujichrome Velvia 50 است که از زمانهای خیلی دور یکی از محبوبترین ابزارها در بین عکاسهای منظره بوده است. علاوه بر اشباع رنگ فوقالعادهی این نوع فیلم، پالت رنگ منحصر به فرد و کنتراست بالای این فیلم نگاه کردن به رنگهای زندهی عکسهای گرفته شده روی میز نور به شما یک احساس استثنایی میدهد.
عکس بعدی را که من در پارک ملی Torrey Pines سن دیگو گرفتهام مشاهده کنید. من در این عکس از رنگهای گرم و کنتراست قوی ایجاد شده توسط نور از پشت و کاجهای ضدنور پیش زمینه برای عکاسی استفاده کردهام. انفجار رنگها، بوی میوه کاج و موجهای دوردست همگی با هم یک احساس و تجربهی سورئال خلق کردهاند.
علاوه بر استفاده از Velvia 50 برای ثبت رنگهای زنده و اشباع من از فیلترهای گرم کنندهی قوی مثل 85C هم استفاده میکنم تا دمای رنگ نور را کاهش دهم و گرمای صحنه را تقویت کنم.
برای عکس بعدی که در لالویا کالیفرنیا گرفته شده است من از پوشش شدید ابرها و کیفیت نور در اواسط دسامبر در سواحل کالیفرنیا نیز الهام گرفتم. پس از حدود 10 هفته که هیچ ابری داخل آسمان نبود اوایل هفته ما شاهد بارش باران بودیم.
با توجه به ظاهر ابرها در طول روز، من احساس میکردم که در ساعات غروب شاهد یک نمایش نوری منحصر به فرد خواهیم بود. من قبلا هم چند بار این صحنه را بررسی کرده بودم و انفجار رنگها در زمان گرگ و میش که آسمان را در برمیگیرد و از سطح آب منعکس میشود را تصور کرده بودم.
من یک عکس ضدنور از پیش زمینه را به همراه ضدنور شبه جزیره لایولا را تصور کرده بودم. طبیعت هم من را ناامید نکرد و صحنه نیز خیلی عمیق بود. باد سرد اقیانوسی نیز میوزید و باعث شده بود سر و صورت من یخ بزند. برخورد جزر و مد به صخرهی زیر پا باعث لرزش گلبولهای من میشد.
بوی مریم گلی ساحلی هم در هوا نفوذ کرده بود. در طول 15 دقیقه غروب آفتاب یک نمایش رویایی از هایلایتها، رنگ قرمز سیر، طلائی، صورتی، ارغوانی و آبی عمیق آسمان شب را شاهد بودم. نور به آرامی مثل یک ابرنواختر اسلوموشن آسمان را فرا گرفت. نور و رنگها فوقالعاده بودند.
برای عکاسهای منظرهای که از فیلم برای عکاسی استفاده میکنند باید گفت که حتما لزومی ندارد برای ثبت رنگهای شاداب از فیلم اسلاید استفاده کنید. در اینجا من از فیلم نگاتیو رنگی کداک اکتار استفاده کردم که قادر است رنگهای زنده و اشباع را با یک پالت رنگی زیبا ثبت کند. یک نکته فنی دیگر این است که برای رسیدن به تصوراتی که از صحنه داشتم من از یک فیلتر جبران رنگ ارغوانی استفاده کردم تا رنگهای ارغوانی که ممکن بود دیده شوند را تشدید کنم.
در صورتی که شرایط نور و ابر با هم همراستا باشند، این امکان برای عکاس وجود دارد که عکسهای انتزاعی زیبایی را خلق کند که در آنها نور و ابر با هم تلاقی میکنند تا الگوهای غیرمعمولی را ایجاد کنند که تصورات بیننده را در دام میاندازند. عکس بعدی را که در سواحل سن دیگو گرفته شده است در نظر داشته باشید. صحنه خیلی سورئال بود و من را به یاد پدیدههای آسمانی مثل سحابیها و یا یک سوپر نواختر باستانی در فاصله دوردست میانداخت.
[relatedpost post=”85934″]
برای عکس بعدی که من به شدت به دنبال یک عکس انتزاعی بودم از یک لنز لانگ استفاده کردم تا بتوانم کادربندی را به شکلی انجام دهم که بتوانم دید هنری خودم را به واقعیت تبدیل کنم. در این عصر زمستانی، پس از اینکه خورشید در پشت اقیانوس غروب کرده بود من به دفت نور را تحت نظر گرفتم تا دقیقا چیزی که به دنبال آن بودم را دیدم. چیزی عمیقتر از نور، سایه یا رنگهای فیزیکی.
من تلاقی دو دنیا و احساس متضاد را مشاهده کردم. یک آبشار معمولی و یک آبشار آتشین که در صلح و هارمونی در کنار هم قرار گرفته بودند. من حرکات ریز ابرها را شاهد بودم و آنها را مثل جریان آرام آتش و آب در ستونهای مجزا میدیدم و جریان احساسات را حس میکردم. در یک لحظه قطعی شاتر باز شد و نور و احساسات به تصورات هنرمند امکان ثبت دادند.
در نهایت در حالی که هنرمند ممکن است درگیر شکوه و جلالی که در زمان غروب ثانویه پیش رویش قرار گرفته باشد، بهتر است پشت سر خودش را هم نگاه کند زیرا ممکن است یک نمایش نوری زیبا و ترکیب دیگر هم در حال شکل گرفتن باشد.
جمعبندی
نور غروب ثانویه شکل منحصر به فردی از نور را به نمایش میگذارد که مورد توجه هنرمندان و عکاسهای منظره فراوانی قرار گرفته است و از آن برای خلق کارهای هنری متفاوت استفاده کردهاند. در صورتی که شرایط آب و هوایی مناسب باشد، رنگهای زنده و نور تابیده شده از پشت قوی را میتوانید در پروسه تصویرسازی خودتان دستکاری کنید تا بیننده را به دنیایی بکشانید که خودتان دیده و احساس کردهاید.
با تنوع بینهایت تلاقیهای نور، آسمان، دریا و زمین امکان خلق تصاویر دراماتیک و منحصر به فردی که بتوانند تصورات شما را به تصویر بکشند بینهایت هستند.
البته هیچ تضمینی وجود ندارد که طبیعت بهترین شکل این نوع نور را به شما تحویل دهد اما در صورتی که عناصر فیزیکی، دید هنری و احساسات هم راستا با هم باشند و با یکدیگر هارمونی داشته باشند در نهایت صبوری و اراده شما به نتیجه خواهد رسید. بنابراین بهتر است پس از غروب آفتاب کمی بیشتر منتظر بمانید و نگران دیر رسیدن برای شام نباشید 🙂 به بیرون رفتن ادامه دهید. نور غروب ثانویه در انتظار شماست.
آیا شما هم به نور و احساسات غروب ثانویه علاقهمندید؟ در صورتی که اینطور است لطفا نظرات خودتان را در بخش کامنتهای همین مطلب با ما به اشتراک بگذارید.