دسته بندی محصولات

  • عکاسی

  • فیلمبرداری

  • نورپردازی

  • تجهیزات صدا

  • لوازم جانبی

  • لوازم جانبی موبایل

  • محصولات دست دوم

  • محصولات آموزشی

لوازم جانبی دوربین

(همه محصولات)

جایزه برترین عکاس حیات وحش سال، جایگزین شد.

جایزه برترین عکاس حیات وحش سال، جایگزین شد.

یکی از معتبرترین جوایزی که یک عکاس حیات‌ وحش می‌تواند بگیرد، جایزه‌ای به نام Wildlife Photographer of the Year است. یعنی بهترین عکاس حیات‌ وحش سال. این جایزه که بیشتر از 50 سال قدمت دارد، به صورت سالیانه‌ از طرف موزه تاریخ طبیعی انگلیس اهدا می‌شود. این جایزه، علاوه بر معرفی اثر عکاس در وب‌سایت موزه که اعتبار بسیار زیادی محسوب می‌شود، شامل یک جایزه 1250 پوندی نیز می‌شود (حدود 10 میلیون تومان). امسال تصویر یک عکاس به نام به نام Marcio Carbal که از بین صدها تصویر فوق‌العاده، انتخاب شده بود، مدتی پس از انتخاب به‌عنوان عکس حیات‌ وحش برگزیده سال، از لیست حذف شد. داوران مسابقه معتقدند، این عکاس، دروغ می‌گوید و قوانین مسابقه را دور زده است.

ماجرا از اینجا شروع شد که مارسیو کاربال، عکسی را برای مسابقه ارسال کرد که در بخش محیطی یا Environment  مسابقه شرکت کند. در این تصویر که با تکنیک نوردهی طولانی یا Long Exposure از زمین یک دشت گرفته شده است، در پس زمینه، آسمان زیبای شب را با ستاره‌های نورانی می‌بینیم و در پیش زمینه هم یک تپه موریانه نسبتاً بلندی دیده می‌شود که نقاط نورانی‌ای در آن وجود دارد. این نقاط نورانی که معمولاً در حالت عادی بسیار ضعیف دیده می‌شوند، مربوط به کرم‌های شب‌تابی است که به دلیل نوردهی طولانی، مانند ستاره‌ها، روی این تپه برق می‌زنند و صحنه بسیار زیبایی را ایجاد کرده‌اند. اما چیزی که موجب بحث شده، تصویری از یک مورچه‌خوار است که در زیر این تپه، در حال جستجوی غذا است. آقای کاربال، عکاس این عکس هم به خاطر وجود همین مورچه‌خوار که نیمه‌های شب، توی این دشت می‌گردد، اسم این عکس را “Night Rider” یا شبگرد گذاشته است.
این عکس به لحاظ فنی عکسی فوق‌العاده است، چون هم نوردهی بسیار طولانی دارد و هم اینکه یک جانور نسبتاً پرسرعت، کاملاً شارپ و واضح، در یک کادربندی دقیق، در تصویر قرار گرفته است. به همین دلیل هم این عکس برنده جایزه اول شد.

مشکل از آنجا شروع شد که یک شخص ناشناس، تصویری از یک مورچه‌خوار تاکسی‌درمی شده را برای هیئت داوران مسابقه ارسال کرد که تقریباً هیچ تفاوتی با این مورچه‌خواری که توی تصویر وجود دارد نداشت. مجسمه این مورچه‌خوار، یا همان تاکسی‌درمی این مورچه‌خوار، در مسیر ورود یکی از در‌های پارک  Emas National Park قرار گرفته و جنبه تزئینی دارد. جالب اینجا بود که این پارک، دقیقاً همان جایی است که این عکس هم گرفته شده، البته نه دقیقاً همان ورودی. اما نزدیک آن.

معمولاً در چنین مواقعی که شک و شبهه‌ای پیش می‌آید، موسسه‌ای که مسابقه را برگزار کرده از عکاس می‌خواهد تا فایل خام عکسی که در مسابقه شرکت کرده است را تحویل بدهد. به همین دلیل هم ایمیل زدند به کاربال و گفتند که مشکلی برای تحویل جایزه داریم. لازم است که فایل خام را به ما نشان بدهید. کاربال، درباره مشکل پر و جو کرد که هیئت داوران به چه چیزی مشکوک شده‌اند؟ اما فقط گفتند اشکالی در روال تائید عکس وجود دارد و همین. بنابراین کاربال عکس را فرستاد و منتظر نتیجه ماند.

کمی بعد‌تر دوباره ایمیل زدند و گفتند آیا از این صحنه تصویر دیگری داری؟ کابرال عکس‌های قبل و بعد این عکس را هم فرستاد. اما در هیچ کدام از آن‌ها، این مورچه‌خوار دیده نمی‌شد. هیئت داوران به این استناد کرد که چون هیچ تصویر دیگری که مورچه‌خوار را در حالت دیگری نشان بدهد وجود ندارد، نمی‌توان گفت که آیا مورچه‌خوار زنده بوده یا خیر. به همین دلیل هم احتمالاً این مورچه‌خوار، همان مجسمه تاکسی‌درمی شده است. یعنی اصلاً مورچه‌خوار در تصویر نبوده، بلکه خود کاربال، آن را از ورودی پارک برداشته و برده و در تصویر قرار داده. از آنجا که استفاده از مجسمه یک موجود زنده به جای خود آن، به نوعی فریب بیننده محسوب می‌شود، این عکس یک عکس مستند از طبیعت محسوب نمی‌شود و این کار دور زدن قوانین مسابقه به حساب می‌آید. بنابراین عکس از دور مسابقه خارج می‌شود. کاربال حالا نه تنها به‌عنوان یک دروغگو شناخته می‌شد، بلکه جایزه 1250 پوندی را هم از دست داده بود.

کاربال بلافاصله به این موضوع معترض شد و دلایل نسبتاً موجهی هم برای این موضوع ارائه کرد. او به BBC این‌طور توضیح داد: این عکس با حساسیت ISO 5000 و سرعت شاتر 30 ثانیه گرفته شده است. طبیعتاً، سرعت 30 ثانیه، برای نوردهی طولانی که بشود از ستاره‌ها و نقاط نورانی روی تپه موریانه عکس بگیریم ضروری است. من اصلاً قصد نداشتم از مورچه‌خوار عکاسی کنم. بلکه اصلاً هدفم عکاسی از خود آسمان بود. اما در همان 30 ثانیه‌ای که در حال نوردهی بودم،مورچه‌خوار هم وارد کادر شد و اتفاقی در عکس من افتاد.
این توضیح در واقع اینکه چرا در عکس‌های قبلی و بعدی این عکس، مورچه‌خوار وجود ندارد را هم توجیه می‌کند. عکس‌های قبلی و بعدی این عکس هم دقیقاً همین کادر و همین صحنه هستند، با این تفاوت که مورچه خوار در آن‌ها نیست. طبیعتاً وقتی کسی می‌خواهد یک عکس قلابی بگیرد، حداقل چند بار با نورهای مختلف، آن را تست می‌کند. خود کاربال می‌گوید وقتی مورچه‌خوار وارد کادر من شد، در تاریکی من را ندید، اما به محض اینکه دوربین فلاش زد، بلافاصله فرار کرد و رفت. برای همین هم در هیچ‌کدام از عکس‌های قبلی و بعدی نیست. همچنین یک شاهد معرفی کرد که او هم عکاس بود و همان شب وقتی با هم در حال گرفتن این عکس‌ها بودند، این جانور را دیده بود.

موزه برای اطمینان یک گروه 5 نفره از حرفه‌ای‌ترین حیوان‌شناسان را برای تشخیص شباهت بین این عکس و عکس مجسمه‌ای که در آن عکس بود را دعوت کرد تا نظرشان را بدهند. این گروه، افراد بسیار خبره‌ای بودند. دو کارشناس خبره جانورشناسی و یک کارشناس تاکسی‌درمی خود موزه که خود این‌ها جزو ماهرترین افراد در این زمینه در جهان هستند و دو نفر خارج از مجموعه موزه: یک جانور شناس از آمریکای جنوبی که با محیط زیست و جانوران برزیل از نزدیک آشناست و یک جانورشناس خبره که سال‌ها مستقیماً تحقیقاتش روی مورچه‌خوار بوده است. طبیعتاً هزینه دعوت از این افراد بسیار بیشتر از جایزه‌ای است که قرار است به عکاس بدهند، اما مهم در اینجا، راستی آزمایی و حفظ اعتبار جایزه و موزه است تا ثابت کردن دروغ‌گویی آن عکاس.

این افراد همگی، مستقلاً، یعنی کاملاً جدا از یکدیگر، نظر کاملاً مشابهی دادند. یعنی تائید کردند که شباهت این دو عکس از نظر آناتومی، پرز‌ها و کرک‌ها و شکل ایستادن حیوان و … آن‌قدر زیاد است که علی‌رغم تأکید اصرار زیاد کاربال و شواهد و عکس‌ها و شهادت شاهدی که معرفی کرده، باز هم نمی‌توان به نفع او رأی داد.

کاربال، همچنان به نتیجه مسابقه معترض است. هم او و هم شاهدی که معرفی کرده است معتقدند جایی عکاسی می‌کرده‌اند که اصلاً شرایطی برای جابجا کردن آن جانور وجود نداشته و اگر می‌خواست این کار را انجام دهد قطعاً عکاسان دیگری که آنجا بودند متوجه موضوع می‌شدند.

اما به‌هرحال، موزه رأی به حذف آن عکس داد. هم اکنون این عکس از دور مسابقه خارج شده و عکس بعدی آن انتخاب شده است. عکس بعدی عکسی است از آفریقای جنوبی که در آن، شاخ یک اسب آبی به طرز وحشیانه‌ای بریده شده و جسد آن، طوری که انگار هنوز زنده است، روی زمین افتاده است.

این جریان نشان می‌دهد که در مسابقاتی در سطح جهانی، حتی در شاخه‌هایی مانند عکاسی حیات‌ وحش که اصولاً چیدمان تصویر چندان ساده نیست هم چقدر احتمال حقه‌بازی و کلک وجود دارد. حال فکرش را بکنید که سوژه‌هایی مانند عکاسی خیابانی یا اسنپ‌شات که تمام هویت آن بسته به موقعیت است، وقتی با حقه‌بازی توام می‌شود، چقدر جدا کردن سره از ناسره سخت است و چقدر به راحتی می‌تواند در آن حق‌کشی و تضییع حق شرکت‌کنندگان اتفاق بیفتد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط