021-7356

دسته بندی محصولات

  • عکاسی

  • فیلمبرداری

  • نورپردازی

  • صدابرداری

  • لوازم جانبی

  • محصولات دست دوم

آموزش تکنیک‌های نورپردازی ؛ شناخت تجهیزات و اصول مهم

آموزش تکنیک‌های نورپردازی ؛ شناخت تجهیزات و اصول مهم
آنچه خواهید خواند ... (مشاهده بیشتر)

قدم اول آموزش تکنیک‌های نورپردازی : آشنایی با انواع نور استودیویی

آکادمی نورنگار ، مجموعه آموزشی نورنگار است که دوره‌های آموزشی مختلفی را برای علاقه‌مندان به عکاسی، فیلمبرداری و زمینه‌های مرتبط برگزار می‌کند. آکادمی نورنگار در تلاش است با برگزاری انواع مختلف کلاس‌ها و دوره‌های حضوری، آنلاین و دانلودی امکان یادگیری مهارت‌های گوناگون از جمله آموزش تکنیک‌های نورپردازی را برای همه علاقه‌مندان فراهم سازد. بیش از 28 مدرس و استاد برتر در زمینه عکاسی، فیلمبرداری و زمینه‌های مرتبط در آکادمی نورنگار مشغول به ارائه دانش و اطلاعات به روز به هنرجویان هستند. بیش از 320 درس در آکادمی نورنگار ارائه و تکمیل شده است که مجموعه‌ای غنی و نوین از دانش و اطلاعات به روز دنیای عکاسی، فیلمبرداری و مهارت‌های مرتبط را تشکیل می‌دهد. آموزش نورپردازی یکی از دوره های مجموعه آکادمی نورنگار است که علاقه مندان میتوانند از این کلاسها استفاده نموده و مدرک معتبر کسب نمایند و وارد بازار کار شوند.

استفاده از انواع مختلف نورهای استودیویی بدون دانستن مفاهیم پایه درباره آنها می‌تواند بسیار پیچیده باشد. خصوصا اینکه بدانیم در آتلیه‌های امروزی از دو نوع نور کاملا مختلف استفاده استفاده می‌شود که استفاده از هر کدام تنظیمات و شرایط متفاوتی دارد.

ما در آتلیه‌ها دو نوع نور مختلف داریم که آنها را با نام کلی “نورهای ثابت یا پیوسته” و “نور‌های فلاش” می‌شناسیم. نور‌های پیوسته که برخی از عکاسان، آنها را با نام شکل جدیدشان، نور‌های LED هم می‌نامند، همانطور که از نامشان پیداست، یک منبع نور پیوسته و مداوم محسوب می‌شوند.

تا چند سال پیش، وجود یک منبع نور پیوسته در آتلیه چندان مرسوم نبود و بیشتر برای فیلمبرداری‌ها از منابع نور اینچنینی استفاده می‌شد. چون نور‌های پیوسته قوی که بتوانند روی روشنایی سوژه تاثیر بگذارند، حرارت زیادی تولید می‌کردند و آنقدر آتلیه ها را گرم می‌کردند که عملا کار کردن با آنها به شکل طولانی ناممکن می‌شد. اما در طی این سال‌های اخیر، با پیشرفته تکنولوژی نور‌های LED و افزایش قدرت آنها، دیگر استفاده از این لامپ‌ها مانند لامپ‌های رشته‌ای قدیمی، موجب ایجاد گرما نمی‌شود. به همین علت می‌توان منبع‌های نور بسیار روشن LED را مانند لامپ‌های روشنایی عادی در آتلیه‌ها هم به کار گرفت.

نور‌های فلاش کاملا متفاوت عمل می‌کنند و عملکرد آنها در طی این سال‌ها چندان تغییری نداشته است. این نور‌ها که گاهی اوقات آنها را نورهای استودیویی هم می‌نامند، لامپ‌های بسیار پرنوری هستند که در هنگام کار خاموشند و تنها در کسری از ثانیه و دقیقا همزمان با لحظه فشردن دکمه شاتر دوربین، نور شدیدی می‌تابانند و دوباره خاموش می‌شوند. اینها همان کیت‌های نورپردازی هستند که در نورنگار به صورت چند شاخه یا تک شاخه نور به فروش می‌رسند.

اما شرایط به کارگیری و دلیل استفاده از هر کدام از آنها نسبت به دیگری چیست؟ بخش زیادی از این موضوع به قدرت نور مورد نیاز، قیمت و صد البته نیاز به “فریز کردن” حرکت سوژه دارد که در بخش سرعت شاتر مورد نیاز برای عکاسی استودیویی درباره آن توضیح دادیم.

نورهای استودیویی ثابت شامل انواع مختلفی از منابع نوری می‌شوند. از لامپ‌های رشته‌ای بسیار پرنور و هالوژن‌ها که نوری تقریبا زرد‌رنگ را می‌تابانند تا نور‌های فلورسنت که ظاهری شبیه به لامپ‌های کم‌مصرف مارپیچی قدیمی دارند هم می‌توانند به عنوان نور استودیویی ثابت مورد استفاده قرار گیرند. در بخش “نور‌های ثابت” وب‌سایت نورنگار، انواع مختلفی از این نور‌ها را می‌توانید ببینید که البته برخی از آنها بیشتر برای تولیدات ویدئویی استفاده بیشتری دارند و نور شدید آنها باعث می‌شود تا کار کردن با آنها در آتلیه‌ها کمی مشکل باشد.

برخلاف قدیم، اغلب نور‌های پیوسته یا ثابت که این روز‌ها در بازار به فروش می‌رسند، تقریبا بی‌رنگ هستند یا دمای رنگی آنها به نور طبیعی یا روز نزدیک‌ است. دیگر کار کردن با نور‌هایی که ته مایه زردرنگ یا آبی رنگ دارند چندان طرفداری ندارد. اما از انجا که هنوز هم خیلی از عکاسان، ترجیح می‌دهند با تغییر رنگ نور، افکت‌های نوری خاصی را روی سوژه‌هایشان ایجاد کنند، برخی از این LED ها امکان تغییر رنگ را هم دارند. یعنی می‌توانید با تغییر رنگ نور‌ها که در دنیای تصویرگری به آن “کلوین نور” می‌گوییم، رنگ نوری که می‌تابد را به سمت زرد و نارنجی یا آبی تغییر دهید.

البته هنوز هم خیلی از عکاسان، با استفاده از ژل‌های رنگی که نوعی ورقه‌های شفاف سیلیکونی یا پلاستیکی هستند، در مواقع مورد نیاز می‌توانند رنگ نوری که استفاده می‌کنند را تغییر دهند. به همین دلیل هم در اغلب کیت‌های نورپردازی آتلیه‌ای، ورقه‌های رنگی مانند Profoto Clic Creative Gel Kit هم می‌بینید.

اما نور‌های پیوسته فعلی همگی به صورت استاندارد، دارای رنگ طبیعی خورشید هستند که ما آن را نور بی‌رنگ نظر می‌گیریم و کلوین آن حدود 5000 تا 5500 درجه در نظر گرفته می‌شود که کمی جلوتر درباره آن به طور کامل توضیح می‌دهیم.

حالا سوال اینجاست که اگر نور‌های ثابت یا پیوسته برای کارهای ویدئویی ساخته می‌شوند، چرا عکاسان هم از آنها برای گرفتن عکس‌های استودیویی استفاده می‌کنند؟

پاسخ در راحتی و سادگی استفاده از آنها است. وقتی شما با یک نور ثابت کار می‌کنید، دقیقا همان چیزی را ثبت می‌کنید که می‌بینید. نور‌ها و سایه‌ها روی چهره سوژه دقیقا به همان شکلی عکاسی می‌شود که در همان لحظه وجود دارند یا اصطلاحا هرچه می‌بینید، ثبت می‌شود (What You See, What You Get). این نور‌ها برای آموزش نورپردازی مقدماتی بسیار جذاب‌تر هم هستند. زیرا کارآموز می‌تواند تاثیر نور‌ها و سایه‌هایی که ایجاد می‌کنند و کیفیت نور و تجهیزات شکل‌دهنده نور را در همان لحظه‌ای که نور‌ها را می‌چیند ببیند.

خیلی از کارآموزان تازه‌کار با نور‌های تنگستن که نوعی نور پیوسته هستند شروع به کار می‌کنند. در بسیاری از کلاس‌های اموزشی نورپردازی، از لامپ‌های فلورسنت هم برای نمایش تاثیر نور‌ها روی سوژه استفاده می‌کنند. این نور‌ها، منابع بسیار ارزان قیمت و در دسترسی هستند و اگرچه ته رنگ آنها می‌تواند روی عکس تاثیر بگذارد، اما به سادگی می‌توان آنها را تهیه و به مدت طولانی استفاده کرد. البته با کمی تغییر تنظیمات وایت‌بالانس یا تراز سفیدی دوربین به راحتی می‌توان تاثیر ته رنگ این نور‌ها را هم از بین برد و به نوعی انها را به نور‌های LED با کلوین رنگ طبیعی نزدیک کرد.

یک تفاوت مهم که بین نور‌های تنگستن و فلورسنت وجود دارد، نه به رنگ آنها بلکه به کیفیت رنگ آنها ربط دارد. نور‌های تنگستن که معمول‌ترین آنها، لامپ‌های رشته‌ای هستند، معمولا نور تیز‌تر با سایه‌های مشخص‌تری را ایجاد می‌کنند و نور‌های فلورسنت که معمول‌ترین آنها، لامپ‌های مهتابی و لامپ‌های پیچی‌ شکل هستند، به دلیل بزرگ‌تر بودن منبع نور، نور ملایم‌تر با سایه‌های محو‌تری را ایجاد می‌کنند.

در بین نور‌های ثابت یا پیوسته، یکی از بهترین انواع نور برای نورپردازی آتلیه‌ای، نور‌های LED با سطح مقطع بزرگ مانند GODOX FL150S FLEXIBLE LED LIGHT هستند. این نور‌ها سایه‌های ملایم‌تری را ایجاد می‌کنند که کمی بعد‌تر یاد می‌گیریم چرا برای عکاسی پرتره استفاده بیشتری دارند.

البته دو مشخصه مهم درباره لامپ‌های LED وجود دارد. این لامپ‌ها بسیار گران‌تر از نورهای ثابت عادی هستند، اما طول عمر بسیار زیادی هم دارند. اغلب این نور‌های ثابت دارای طول عمر بالاتر از 20000 ساعت کارکرد هستند که اگر آنها را با استفاده‌های معمول به کار بگیریم، سال‌های سال برای ما کار خواهند کرد.

در سوی دیگر ما فلاش‌ها را هم داریم. فلاش‌ها که در وب‌سایت نورنگار، به دسته فلاش‌های استودیویی، فلاش‌های پرتابل و فلاش‌های رو دوربینی تقسیم می‌شوند، عملا همگی آنها لامپ‌های خاموشی هستند که در لحظه‌ای خاص نور مورد نیاز را می‌تابانند. به همین دلیل هم کار کردن با آنها کمی پیچیده‌تر از نور‌های ثابت در آتلیه است.

تفاوت در فلاش‌ها در رنگ آنها نیست. بلکه بیشتر به اندازه و شکل و نوع منبع تغدیه آنها مربوط می‌شود که مفصلا درباره آنها توضیح خواهیم داد.

اما نکته مهم درباره فلاش‌ها، شدت نور بسیار زیاد آنهاست. در واقع ساده‌ترین و ارزان‌ترین فلاش‌ها هم می‌توانند نوری هم‌پایه یک نور ثابت بسیار قوی بتابانند و این موضوع باعث می‌شود تا کار کردن با شکل‌دهنده‌های نور همراه با این نور‌ها بسیار ضروری باشد. زیرا خود شکل دهنده‌های نور (خصوصا سافت‌باکس‌ها و چتر ها)، در اغلب مواقع به کاهش شدت نور منجر می‌شوند و نور فلاش‌ها معمولا آنقدر قدرتمند است که حتی با این کاهش نور هم چندان تاثیر نمی‌گیرند و معمولا باز هم نور کافی در دسترس است.

تاکید ما در این دوره اموزش نورپردازی بیشتر روی فلاش‌های استودیویی است تا مهارت کار کردن با آنها را فرا بگیرید.

قدم دوم نورپردازی:  نحوه سر هم کردن فلاش‌های استودیویی

فلاش‌های استودیویی را حتما باید همراه با سه‌پایه استفاده کنید. پایه‌های نور، معمولا سه‌پایه‌های ساده و ارزان قیمتی هستند که عملکرد خاصی به جز نگهداری فلاش‌ها ندارند و می‌توانید آنها را در آتلیه‌تان به راحتی جابه‌جا کنید. اصولا نگهداری فلاش روی پایه برای نورپردازی بسیار منطقی‌تر از استفاده از دستیار نورپردازی است. زیرا اولا نگه داشتن نور برای دستیاران کار سخت و خسته کننده‌ای است و دوما اینکه وقتی نور را روی سه‌پایه قرار می‌دهید (در صورتی که سوژه شما ثابت باشد) راحت‌تر می‌توانید جهت تابش نور و شکل ایجاد سایه‌ها را کنترل کنید.

سه‌پایه‌های فلاش‌ها را می‌توانید از فروشگاه نورنگار تهیه کنید و همانطور که می‌بینید انواع مختلفی از آنها هم در دسترس هستند. کارکرد این سه‌پایه ها معمولا یکسان است و تفاوت مهم در قدرت انها برای حفظ تعادل روی فلاش‌ها و تجهیزات نورپردازی بزرگ و سنگین است. هر چقدر فلاش و وسیله شکل دهنده نور (مثلا سافت باکس) که روی آنها استفاده می‌شود بزرگ‌تر باشد، بهتر است از سه‌پایه‌هایی با پایه‌های بلند‌تر و سنگین‌تر استفاده کنید.

شاید برایتان جالب باشد که در وب‌سایت نورنگار وسایلی به نام “کیسه شن” هم جزو لوازم نورپردازی هستند! در واقع این کیسه‌ها کاری به جز سنگین‌تر کردن سه‌پایه ندارند و اگر از سه‌پایه سبکی استفاده می‌کنید که ممکن است تحمل حفظ تعادل یک فلاش سنگین را نداشته باشد، می‌توانید با آویزان کردن این کیسه‌ها به سه‌پایه، تعادل آن را افزایش دهید.

سه‌پایه‌های نورپردازی دارای پیچ‌های تنظیم ارتفاع هستند که می‌توانید با استفاده از انها، بسته به جهت نور مورد نیاز، بلندی پایه را بیشتر یا کمتر کنید. بلندی اغلب پایه‌های فلاش‌های نورپردازی حدود 260 تا 280 سانتی‌متر است. زیرا برای نورپردازی یک سوژه با قد عادی انسان، ارتفاع بلند‌تر از این نیاز نیست.

همانطور که می‌بینید بلندی این سه‌پایه‌ها معمولا خیلی بیشتر از سه‌پایه‌های دوربین هستند، زیرا به طور معمول نیاز داریم تا جهت نور را از زاویه‌ای بالاتر از تراز چهره سوژه تنظیم کرده و رو به پایین استفاده کنیم. به همین دلیل هم استفاده از پایه‌های کوتاه دوربین‌ها (که معمولا هم قد انسان است) چندان کاربرد ندارد. ضمن اینکه سه‌پایه‌های نورپردازی، دارای نوک قدرتمند فلزی شبیه به یک پیچ‌گوشتی بزرگ هستند که به طور استاندارد در سوراخ زیر فلاش‌ها قرار می‌گیرند و کاملا متفاوت با کفشک دوربین در سه‌پایه‌های مخصوص عکاسی هستند.

از آنجا که تغییر دادن زاویه فلاش‌ها رو به سوژه بسیار ضروری است، در برخی از سه‌پایه‌ها از پایه‌های کوچکی مانند Godox D Holder استفاده می‌شود که می‌توان با آنها جهت نور فلاش‌ها را تغییر داد. توجه داشته باشید که این هولدر‌ها صرفا در رده لوازم جانبی فلاش‌های اکسترنال قرار می‌گیرند و توانایی حفظ تعادل فلاش‌های بزرگ را ندارند. به همین دلیل هم در زیر فلاش‌های اکسترنال، یک پیچ تنظیم زاویه وجود دارد که وقتی انها را روی سه‌پایه قرار می‌دهید، می‌توانید زاویه خود فلاش را مستقل از سه‌پایه تنظیم کنید.

فلاش‌های پرتابل یا فلاش‌های استودیویی

گفتیم که فلاش‌های استودیویی بسته به منبع انرژی که استفاده می‌کنند به دو دسته پرتابل و استودیویی تقسیم می‌شوند. در واقع فلاش‌های پرتابل معمولا تفاوتی از نظر شکل و ظاهر و کاربرد با فلاش‌های استودیویی ندارند. تنها تفاوت انها این است که فلاش‌های پرتابل دارای یک باطری بزرگ هستند که می‌توانید آنها را مانند باطری دوربین از قبل شارژ کنید و همراه با فلاش به فضایی خارج از استودیو ببرید. این فلاش‌ها برای عکاسی در فضای باز که منبع برق در دسترس نیست کاربرد دارند و می‌توانند با باطری، همان عملکردی را به شما بدهند که گویی به برق مستقیم وصل هستند.

فلاش‌های کوچک روی دوربینی را به دلیل کوچک و قابل هم بودنشان، گاهی اوقات فلاش پرتابل می‌نامند که نامگذاری اشتباهی است و بهتر است آنها را با نام اصلی‌شان یعنی “فلاش اکسترنال” یا “اسپیدلایت” به خاطر بسپارید. این فلاش‌ها می‌توانند هم روی دوربین و هم روی سه‌پایه‌های سبک و کوچک همراه با هولدر نصب شوند و در فضای داخل استودیو یا در فضای خارجی مورد استفاده قرار گیرند.

اتصال فلاش‌ها به دوربین

یکی از خصوصیاتی که نورهای ثابت دارند این است که اصلا نیازی ندارند تا به دوربین متصل باشند یا اصولا ارتباطی با دوربین داشته باشند. چون وقتی منبع نوری یکنواخت و ثابت و پیوسته است، شما در هر لحظه می‌توانید دکمه شاتر را بزنید و با نور موجود عکاسی کنید.
اما موضوع فلاش‌ها کاملا متفاوت است. فلاش‌ها، اصولا در حالت عادی خاموش هستند و انرژی قدرتمندی را در درون خود حفظ می‌کنند. این انرژی فقط در لحظه مورد نیاز به بیرون می‌تابد و نوری بسیار شدید و قوی را رها می‌کند. بنابراین شما باید بتوانید دقیقا همزمان با تابش آن نور، عکستان را بگیرید. یا بهتر بگوییم، باید فلاش ها را طوری تنظیم کنید که دقیقا در لحظه‌ای که دکمه شاتر را می‌زنید، آن نور را بتاباند.

در داخل فلاش‌های استودیویی و همچنین برخی از فلاش های اکسترنال، یک لامپ قرار دارد که به طور پیوسته روشن است. یعنی به محض اینکه فلاش را روشن می‌کنید، این لامپ هم روشن می‌شود و ثابت می‌ماند. اما این لامپ اصلا ربطی به نور اصلی فلاش ندارد. در واقع شدت نور آن آنقدر ناچیز است که اصلا تاثیری روی روشنایی سوژه نمی‌گذارد.

نام این لامپ “مدلینگ” است و نام آن از عبارت مدل‌سازی یا شکل‌دهی گرفته شده است. در واقع لامپ مدلینگ تنها یک نور برای شبیه‌سازی جهت نور فلاش و سایه‌هاست که به شما راهنمایی می‌دهد تا قبل از تابش نور اصلی، بتوانید جهت نور را روی سوژه ببینید.

اگر به داخل فلاش‌های استودیویی نگاه کنید، یک لامپ دیگر را هم می‌بینید که در حالت عادی خاموش است. این همان لامپ اصلی فلاش است که نور شدید و قدرتمند فلاش از آن ساطع می‌شود. در لحظه گرفتن عکس، نور از داخل این لامپ می‌تابد و شما باید طوری این لامپ و دوربین‌تان را همزمان کنید که دقیقا در لحظه تابش نور، عکس بگیرید. (توجه: هرگز در لحظه فلاش زدن به این لامپ نگاه نکنید!)

این کار بر عهده سیم “همزمان سازی” یا سیم سینکرون است. حتما در خیلی از آتلیه‌های قدیمی دیده‌اید که یک سیم باریک و خیلی بلند، از دوربین به فلاش متصل شده است. این سیم، فرمان تابش را از دکمه شاتر دوربین به فلاش می‌رساند و یکی از روش‌های اولیه همزمان‌سازی فلاش با دوربین است. اما روش دست‌ و پاگیری است. تصورش را بکنید که وقتی می‌خواهید با دوربین، در زاویه‌های مختلف قرار بگیرید، همواره یک سیم بلند از دوربینتان آویزان باشد و جلوی دستتان را بگیرد.

به همین دلیل هم وسیله‌ای به نام تریگر بی‌سیم به بازار آمد که این مشکل را حل کرده است. “تریگر” یا تحریک کننده، وسیله‌ای است که فلاش را در لحظه زدن شاتر تحریک می‌کند تا نور بتاباند. این وسیله شامل دو بخش جدا از هم است که به صورت رادیویی با هم در ارتباط هستند. یک قسمت روی کفشک دوربین نصب می‌شود و کار فرستنده موج را انجام می‌دهد.

قسمت دیگر هم که گیرنده است، روی فلاش نصب می‌شود و در لحظه زدن شاتر، فرمان فلاش زدن را از دوربین می‌گیرد و به فلاش می‌دهد. فرستنده‌ای که روی دوربین قرار می‌گیرد، همواره از باطری به عنوان منبع انرژی استفاده می‌کند. اما گیرنده که روی فلاش است، می‌تواند از منبع برق خود فلاش استفاده کند یا با باطری کار کند که بستگی به نوع و مدل تریگر دارد. شما می‌توانید انواعی از تریگر‌های فلاش را در اینجا ببینید که یکی از ساده‌ترین انواع آنها برای فلاش‌های آتلیه‌ای مدل Godox Radio Flash DM-16 است.

بنابراین به این شیوه ارتباط بین دوربین و “یک” فلاش برقرار می‌شود. ما در نورپردازی، این فلاش را فلاش “مستر” یا اصلی در نظر می‌گیریم. اما کمی بعد‌تر می‌بینیم که نورپردازی آتلیه‌ای در اغلب موارد ترکیبی از چند شاخه نور فلاش جدا از هم است. حالا سوال اینجاست که آیا همه این فلاش‌ها باید دارای یک گیرنده جداگانه باشند؟ یا فلاش‌های دیگر باید با سیم یا روش دیگری به همدیگر وصل باشند تا همه آنها به صورت همزمان کار کنند؟

خوشبختانه راه حل این مشکل قبلا روی فلاش‌ها قرار گرفته است. فلاش‌ها از طریق یک تریگر “حساس به نور شدید” با هم در ارتباط هستند. از آنجا که نور فلاش‌ها خیلی شدیدتر از نور عادی داخل آتلیه است، روی فلاش‌ها یک “چشمی” حساس به نور قرار دارد که می‌تواند تغییر شدید نور محیط را تشخیص دهد.

بنابراین به محض اینکه یکی از فلا‌ش‌ها نور خود را می‌تاباند، در همان لحظه، باقی فلاش‌هایی که چشمی آنها روشن و فعال است هم واکنش نشان داده و نور خود را می‌تابانند. بنابراین اگر شما چندین فلاش در داخل اتلیه داشته باشید، به محض اینکه یکی از آنها (که احتمالا به دوربین وصل است) نور خود را می‌تاباند، همگی فلاش‌ها با هم فلش می‌زنند. به همین سادگی.

در این تصویر، چشمی این فلاش را به صورت یک لامپ کوچک با روکش قرمز رنگ در بالای فلاش می‌بینید.

بنابراین، اگر فلاش‌های دیگر به صورت همزمان نور نمی‌تابانند، دو مورد مهم را چک کنید:
اول اینکه آیا فلاش‌های دیگر دارای چشمی هستند یا نه و دوم اینکه آیا چشمی آنها روشن است تا نور فلاش اصلی را ببیند یا خیر.

اما وقتی مشخصات فلاش‌های نورپردازی آتلیه‌ای در وب‌سایت نورنگار را می‌خوانید، می‌بینید که درباره برخی از فلاش‌ها عبارت “گیرنده داخلی” به کار رفته است. مثلا فلاش Godox QS-600 II یکی از همین فلاش ها است که گیرنده داخلی دارد.

معنی این عبارت این است که در داخل این فلاش‌ها یک گیرنده اختصاصی استفاده شده است که “تنها با فرستنده اختصاصی خود” هماهنگ شده است. بنابراین اگر شما از فرستنده‌ای که با آن هماهنگ است (درباره این فلاش، فرستنده بی‌سیم  XT16) استفاده کنید، دیگر نیازی به استفاده از گیرنده جداگانه ندارید. جالب اینجاست که اگر فلاش‌های دیگرتان هم از همین مدل باشند، هیچ کدام از آنها نیاز به گیرنده ندارند و اصلا لازم نیست که چشمی فلاش‌ها هم نور همدیگر را ببینند و فلاش بزنند.

البته این فلاش هم مانند دیگر فلاش‌های آتلیه‌ای دارای چشمی حساس به نور می‌باشد تا در صورت نیاز به هماهنگی با فلاش‌های متفرقه دیگر، بتواند به راحتی با آنها کار کند. اما برای کار با مدل‌های مشابه خود دیگر نیازی به هماهنگی نوری ندارند و این گزینه باعث می‌شود تا بتوانید در نور شدید روز هم به راحتی با آنها کار کنید.

یکی از مشکلاتی که فلاش‌های آتلیه‌ای برای کار در فضای خارج از آتلیه و زیر نور شدید خورشید دارند این است که گاهی اوقات به دلیل روشن بودن زیاد محیط، نمی‌توانند نور تابیده شده از همدیگر را درک کنند و به همین علت، چشمی حساس به نور آنها فعال نمی‌شود. اما درباره این فلاش‌ها که دارای گیرنده داخلی هستند، از آنجا که همه فلاش‌ها از طریق رادیویی به هم متصل می‌شوند، دیگر نگرانی بابت تابش نور مستقیم به چشمی ندارید و همواره اطمینان دارید که همه فلاش‌ها با هم کار خواهند کرد.

حالا که همه چیز را درباره اتصال فلاش‌ها و دوربین یاد گرفتیم، ببینیم فلاش‌های مختلف را چطور باید بچینیم و در کجای سوژه قرار دهیم.

جهت نور در نورپردازی

جهت یا زاویه نور در نورپردازی اهمیت بسیار زیادی دارد. و آنقدر مهم است که درواقع آموزش نورپردازی گاهی اوقات صرفا با آموزش جهت‌دهی نور یکسان در نظر گرفته می‌شود. اصلا فرقی نمی‌کند که منبع نور شما چیست یا نور به صورت پیوسته می‌تابد یا فلاش. در عکاسی پرتره، نور‌های بدون جهت یا نور تخت تا نور‌های جهت‌دار یا بُعد‌دار وجود دارند که هر کدام نوعی از حس یا مود را روی چهره سوژه پدیدار می‌کنند.

نورهای مورد استفاده ما هم معمولا نور روبرو، نور کناری، نور از بالا و نور پشت هستند. البته یک نور از پایین هم داریم که بیشتر برای فیلم‌های ترسناک استفاده می‌شوند و معمولا در دنیای عکاسی کاربرد چندانی ندارند. نکته‌ای که مهم است این است که بتوانید جهت نور‌ها را طوری بچینید که بتوانند یک حس و حال خاصی را در بیننده ایجاد کنند. اصولا جهت نوردهی، ارتباطی به نور ثابت یا فلاش ندارد و در هر دو مورد یکسان است.

نور Flat و نور روبرو

نور روبرو در عکاسی پرتره، معمولا به عنوان Beauty Lighting (نور زیبایی) یا نور Butterfly (نور پروانه‌ای) شناخته می‌شود. زیرا کاملا اجزای صورت را با همه جزئیات به نمایش می‌گذارد. شاید به همین دلیل هم باشد که این نور در خیلی از شیوه‌های عکاسی پرتره به صورت تک نور و بدون نور کمکی استفاده می‌شود.

نور روبرو در عکاسی پرتره را نباید با نور تخت یا Flat که در عکاسی پرسنلی استفاده می‌شود یکسان در نظر بگیرید. برخلاف نور تخت که معمولا هم جهت با لنز دوربین است، نور روبرو در زاویه ای بالاتر (بین 30 تا 45 درجه) از لنز دوربین و رو به صورت سوژه قرار می‌گیرد. این نور در واقع شبیه‌سازی همه منابع نوری است که چشم ما به آن عادت دارد. منابع نوری که از بالا می‌تابد، مانند خورشید، لامپ، آسمان روشن ابری یا هر منبع نوری که می‌تواند از سمت بالا چهره سوژه را روشن کند، به چشم ما زیبا به نظر می‌رسد و شبیه‌سازی آن هم نوری زیبا را خلق می‌کند.

دلیل اینکه نور را کمی بالاتر از زاویه صورت قرار می‌دهیم این است که می‌تواند زیر گونه‌ها و لب، سایه کمی ایجاد کند و گونه و چانه را کمی برجسته‌تر نشان دهد. به این ترتیب صورت کاملا بعد‌دار و برجسته نشان داده می‌شود. البته اگر نورپردازی به صورت تک‌نور انجام شود، بهتر است از نور‌های پرکننده برای ملایم کردن سایه‌ها استفاده کنیم.

در بالا بردن زاویه نور اغراق نکنید. ما معمولا نور روبرو را تا حدی بالا می‌بریم که بازتاب نور در چشم‌ها دیده شود و البته سایه بینی هم روی لب‌ها نیفتد.

نور کناری یا Split:
نور کناری می‌تواند زاویه‌ای شبیه به نور روبرو داشته باشد یا حتی پایین‌تر و هم سطح صورت قرار گیرد. اما چیزی که مهم است، تابش نور از یک سمت صورت است. البته اگر نور را طوری قرار دهیم که صرفا نیمی از صورت را روشن کند، نور Split حاصل می‌شود که حالتی دراماتیک دارد. اما این نور استفاده کنتری از نوری با زاویه 45 درجه با سوژه دارد.

اگر صورت سوژه رو به دوربین باشد، نوری که از سمت چپ یا راست به اندازه 45 درجه با شما فاصله دارد نور کناری محسوب می‌شود. (در صورتی که زاویه آن از بالا به پایین هم 45 درجه باشد، می‌تواند روی گونه‌ها نور هفت یا نور رامبراند ایجاد کند که یکی از محبوب‌ترین انواع نورپردازی است. این نام از شیوه نورپردازی در نقاشی‌های پرتره یک نقاش آلمانی قدیمی گرفته شده است.

یکی از مشخصه‌های نور کناری این است که بافت صورت را به شدت بیرون می‌کشد. بنابراین اگر از نور های پرکننده یا ابزار‌های شکل‌دهنده نور مانند سافت باکس یا چتر دیفیوزی استفاده نکنید، بافت صورت و دانه‌ها و سوراخ‌های پوست به شدت خودشان را نشان می‌دهند و رتوش آنها بسیار مشکل‌تر از نور تخت است. به همین دلیل هم اکثر عکاسانی که برای عکس‌های پرسنلی و رسمی عکاسی می‌کنند ترجیح می‌دهند از نور‌های تخت استفاده کنند تا اشکالات پوست کمتر دیده شود.

نور از بالا

نور از بالا یکی از بدترین نور‌های عکاسی پرتره است و حالت بدی روی صورت ایجاد می‌کند. این نور هیچ انعکاسی رو چشم ایجاد نمی‌کند و معمولا پیشانی و بینی را برجسته‌تر از واقعیت نشان می‌دهد.
ما به ندرت از این نور در عکاسی پرتره استفاده می‌کنیم. استفاده از این نور معمولا مربوط به زمانی است که سوژه عینک به چشم دارد و ما سعی داریم با این کار، انعکاس نور روی سطح عینک را به حداقل برسانیم. نور از بالا به تنهایی تاثیر جالبی ندارد، اما می‌تواند در کنار نور‌های دیگر، به عنوان یک نور جانبی مورد استفاده قرار گیرد.

نور از پشت یا نور پشت‌سر

نور از پشت سر را، نور سر و شانه هم می‌نامند و معمولا به عنوان یک نور ترکیبی در کنار نورپردازی های دیگر استفاده می‌شود. این نور از پشت سر روی مو‌ها و شانه می‌تابد و مرز مشخصی را بین صورت و زمینه عکس ایجاد می‌کند. کمی بعد تر یاد می‌گیریم که یکی از بهترین استفاده‌های نور پشت سر، درباره نور خورشید در فضای باز استفاده می‌شود.

نور خورشید می‌تواند از پشت سر روی سر و شانه سوژه بتابد و با یک نور دیگر که قدرت کافی داشته باشد، چهره سوژه را نوردهی کنیم. این ترکیب در عکس های پرتره بسیار زیبا و تاثیرگذار است.

کیفیت نور‌ها در عکاسی پرتره

نور سافت یا ملایم:

یکی از بهترین نور‌ها برای عکاسی پرتره، فارغ از جهت نور، یک نور ملایم یا سافت است. ما در روز‌های ابری، نوری ملایم را روی اجسام مختلف در فضای خارجی می‌بینیم و این نور ملایم در مقابل نور مستقیم خورشید که نوری بسیار تیز با سایه‌های تند و لبه‌دار است، برای عکاسی پرتره بسیار جذاب‌تر است.
در فضای آتلیه، اغلب موارد سعی می‌کنیم تا با ابزار‌های شکل‌دهنده نور، کیفیت نور را از یک نور تیز و سایه‌دار شدید به یک نور ملایم با سایه‌های نرم و محو تبدیل کنیم. یکی از ابزار هایی که برای این کار به ما کمک می‌کند، سافت باکس است.

سافت باکس ها در شکل‌های مختلفی، از چهار ضلعی گرفته تا چند ضلعی ها در دسترس هستند و می‌توانید آنها را روی فلاش نصب کنید تا نور شدیدی را که از لامپ کوچک فلاش ساطع می‌شود، به نوری ملایم و یکنواخت تبدیل کند. اصولا سافت باکس ها هرچقدر بزرگ‌تر باشند و در فاصله‌ای نزدیک‌تر به سوژه قرار بگیرند، نوری ملایم‌تر ایجاد می‌کنند. به همین دلیل هم در وب‌سایت نورنگار، سافت باکس‌هایی با اندازه‌های خیلی بزرگ مانند 70×100 سانتی‌متر هم می‌بینید.

در کنار سافت‌باکس ها، چتر‌های دیفیوزی هم یکی از ابزار‌های نرم کننده نور هستند. این چتر‌ها که به نام چتر‌های عبوری هم شناخته می‌شوند طوری طراحی شده‌اند که نور از آنها منعکس نمی‌شود. بلکه از آنها عبور می‌کند و باعث می‌شود تا زاویه نور بسیار پراکنده شود. به همین دلیل استفاده از چتر هم باعث محو شدن سایه‌ها و ایجاد نوری ملایم می‌شود. استفاده از این دو ابزار، یکی از روش‌های ایجاد نور ملایم و کاهش سایه‌های تیز روی صورت است که نهایتا دردسر رتوش پوست را برای عکس های عروسی، مدلینگ و کودک کمتر می‌کند.

 

نور تیز و سایه‌دار

اصولا برای ایجاد نور تیز و سایه‌دار لازم نیست کاری انجام دهید، چون خود نور فلاش‌ به صورت پیش‌فرض نوری تیز و سایه دارد است. به طور کلی هر چقدر منبع نور کوچک‌تر باشد، نور تیزتری را ایجاد می‌کند و فلاش‌ها که دارای لامپ‌هایی کوچک و پرقدرت هستند، بهترین منبع برای ایجاد چنین نورهایی هستند. به همین دلیل هم است که در اغلب آتلیه‌ها، از ابزار‌های شکل‌دهنده نور برای کنترل این نور استفاده می‌شود.

نور‌های یکنواخت یا ثابت LED با سطح مقطع بزرگ که شامل سطحی پر از LED های کوچک هستند، نور به مراتب ملایم‌تری را ایجاد می‌کنند. به همین دلیل هم نیاز به استفاده از چتر یا سافت‌باکس ندارند و معمولا به همان صورتی که هستند استفاده می‌شوند.

یکی از ابزار هایی که می‌تواند نور فلاش را تیز‌تر کند، کاسه‌ها هستند. کاسه‌ها می‌توانند با جهت دادن به نور تیز فلاش‌ها و متمرکز کردن آنها، سایه‌های نور را شدیدتر و تند‌تر کنند. بنابراین اگر نیاز به ایجاد نوری مستقیم و تیز دارید می‌توانید از این ابزار‌ها استفاده کنید. صورت‌های پر چین و چروک افراد سال‌خورده با نور‌های تیز و سایه‌ها، بعد‌دارتر و عمیق‌تر دیده می‌شود و برای ایجاد حالت دراماتیک روی چهره این افراد مناسب‌تر هستند.

اسنوت و شیدر

یکی از ابزار‌های شکل‌دهنده نور که نور تیز و سایه‌داری ایجاد می‌کنند، اسنوت‌ها یا خرطومی‌ها هستند. این نور‌ها برای متمرکز کردن نور روی بخش کوچکی از سوژه (خصوصا روی موها و شانه‌ها) است.
همچنین شیدر‌ها یا سایه‌انداز‌ها را داریم که معمولا شبیه به در‌های یک جعبه باز و بسته می‌شوند و برای ایجاد سایه روی یه بخشی از صحنه استفاده می‌شوند.

نورهای پرکننده

نور پرکننده یا Fill Light در عکاسی پرتره در واقع کاری به جز پر کردن سایه‌ها ندارد. گاهی اوقات از فلاش‌های دیگر به عنوان نور پرکننده استفاده می‌کنیم. به این صورت که نور پرکننده در جهت مخالف نور اصلی قرار می‌گیرد تا سایه‌های حاصل از آن را کمرنگ‌تر کند.

مثلا اگر نور اصلی از سمت راست دوربین به سوی سوژه می‌تابد، نور پر کننده در سمت چپ قرار می‌گیرد. به طوری که زاویه دو نور نسبت به “یکدیگر” تقریبا 90 درجه می‌شود.

شدت نور پرکننده همواره کمتر از نور اصلی است. دلیل این موضوع هم بسیار ساده‌ست. به این خاطر که ما فقط قصد داریم تاثیر سایه‌های نور اصلی را کمرنگ کنیم و نمی‌خواهیم با نوری شدید‌تر یا هم اندازه نور اصلی، کاملا سایه ها را از بین ببریم. به همین دلیل هم شدت نور پر کننده معمولا نصف یا 1/3 نور اصلی تنظیم می‌شود.

از آنجا که نور پرکننده همواره کمتر از نور اصلی است، می‌توانیم از انعکاس ضعیف‌تر نور اصلی هم به عنوان نور پرکننده استفاده کنیم. به همین خاطر هم خیلی از عکاسان از ابزار‌های انعکاس نور مانند رفلکتور یا انواع سطوح بازتابی (و نه آینه) برای بازتاب نور اصلی روی صورت استفاده می‌کنند.

یعنی به جای اینکه از یک نور دیگر با مقدار کمتر استفاده کنند، از یک دستیار کمک می‌گیرند تا با نگه داشتن یک سطح انعکاسی “بخشی از نور اصلی” را از جهت مخالف، به سمت سوژه بازتاب دهند. این باز‌تاب می‌تواند با سطوح رنگی یا کاملا بی‌رنگ انجام شود و رنگ‌ تراز سفیدی نور بازتابی را هم کنترل کند. به همین خاطر می‌بینیم که بسیاری از ابزارهای انعکاسی مانند این مدل رفلکتور‌ دارای چندین سطح رنگی قابل تعویض هستند تا خود عکاسی بتواند بسته به نوع نور مورد نیاز، آنها را تغییر دهد.

دقیقا مانند نور‌های اصلی، نور پرکننده هم می‌تواند تیز یا ملایم باشد و این موضوع با تغییر اندازه منبع نور قابل تغییر است. طبیعتا از آنجا که ما نمی‌خواهیم تاثیر نور پرکننده، چندان معلوم باشد و سایه‌های مشخصی را روی چهره ایجاد نکند، به همین دلیل هم معمولا از سافت‌باکس‌ها یا رفلکتور‌های بزرگ به عنوان نور پرکننده استفاده می‌کنیم. چون هرچقدر اندازه آنها بزرگ‌تر باشد، سایه‌هایی ملایم‌تر و نوری محو‌تر را روی چهره ایجاد می‌کنند.
به همین دلیل هم در وب‌سایت نورنگار، رفلکتور‌هایی با اندازه شعاع بزرگ‌تر از یک ‌متر هم می‌بینیم که طبیعتا کنترل زاویه بازتاب آنها هم مشکل‌تر است. خیلی از عکاسان ترجیح می‌دهند به جای استفاده از یک دستیار برای نگه داشتن رفلکتور، از پایه رفلکتور استفاده کنند تا تنظیم زاویه بازتاب را دقیق‌تر حفظ کنند.

نورهای بازتابی

نور‌های بازتابی یا Bouncing Light یکی از بهترین نورها برای عکاسی پرتره است. دقیقا به همین دلیل است که می‌بینید سر یا هد نور‌های فلاش روی دوربینی مانند این مدل فلاش می‌توانند به اطراف بچرخند و البته یکی از مهم‌ترین ایراداتی است که به فلاش‌های روی خود دوربین‌ها گرفته می‌شود. فلاش‌های روی دوربین‌ها کاملا ثابت و تنها به روبرو می‌تابند و تا به امروز هنوز هیچ شرکت دوربین‌سازی فلاش روی دوربینش را به صورت متحرک طراحی نکرده است.

نور بازتابی به این شکل عمل می‌کند که شما می‌توانید سر فلاش را رو به یک سطح صاف و روشن (ترجیحا سفید) برمی‌گردانید تا مبنع نور کوچک فلاش، تبدیل به یک منبع بسیار بزرگ و وسیع‌تر مانند یک دیوار یا یک سقف شود. این کار باعث نرم‌تر شدن و تغییر سایه‌های تیز فلاش، به سایه‌هایی بسیار محو نامشخص می‌شود که برای عکاسی پرتره عالی هستند.

البته از آنجا که این کار (یعنی بازتاب نور از روی دیوار یا سقف) به نوری قدرتمند نیاز دارد تا بعد از بازتاب، همچنان قوی و موثر باشد، معمولا توسط نور روی دوربین‌ها قابل انجام نیست. اما با تمامی فلاش‌های استودیویی می‌توانید این روش را امتحان کنید.

مشکل مهمی که این روش دارد این است که کنترل جهت نور در این روش‌ چندان ساده نیست و گاهی اوقات شما را مجبور به استفاده از زاویه‌های نوردهی‌ای می‌کند که ممکن است با سبک عکس‌برداری شما مطابقت نداشته باشد. به عنوان مثال وقتی تنها سقف آتلیه دارای رنگی سفید است، مجبور هستید همواره از نور‌ بالا برای نوردهی استفاده کنید و امکان زاویه دادن به نور را نخواهید داشت.

مشکل دیگری هم درباره نورهای بازتابی وجود دارد که به رنگ سطح بازتابی برمی‌گردد. می‌دانیم که یکی از مشخصات بسیار مهم فلاش‌ها، رنگ نور دقیق و ثابت آنهاست که می‌تواند به شدت روی رنگ تصویر موثر باشد. اما سطوح دیوار‌ها یا سقف که در آتلیه‌ها وجود دارند، می‌توانند دارای ته‌رنگ زیادی باشند که رنگ عکس را به کلی تغییر می‌دهد.

مشکل شدت نور را می‌توانید با افزایش قدرت نور جبران کنید، اما مشکل رنگ نور را باید به روش دیگری حل کنید که در بخش بعدی درباره آن توضیح می‌دهیم.

رنگ نور‌ها و وایت بالانس نور

گفتیم که منابع نوری مختلف، می‌توانند دارای ‌رنگ‌های متفاوتی باشند. تاثیری که این ‌رنگ روی تصاویر می‌گذارد را با اصطلاح ته رنگ نور یا Color Cast می‌شناسیم و موضوع بسیاری مهمی است که باید بتوانیم آن را برطرف کنیم. اگرچه وقتی همه عکس ها با یک ته رنگ ثابت گرفته می‌شوند، ممکن است چشم انسان به درستی آن را تشخیص ندهد (چون یکی از خصوصیات چشم انسان این است که به سرعت آن را تصحیح می‌کند تا طبیعی به نظر برسد)، اما وقتی عکس را با ته رنگ نور ثبت کنید، دوربین نمی‌تواند آن را حذف کند و بعدا که عکس را چاپ می‌کنید یا آن را در یک آلبوم ترکیبی، در کنار عکس های دیگر قرار می‌دهید، تفاوت رنگ آنها را به خوبی درک می‌کنید.

اگرچه بسیاری از عکاسان از این تفاوت رنگ، برای القا کردن منظوری خاص استفاده می‌کنند (مثلا عکس های غروب را زرد‌تر عکاسی می‌کنند) اما این تفاوت رنگ می‌تواند کیفیت کار شما را هم زیر سوال ببرد.

تفاوت رنگ نور‌ها معمولا بین رو رنگ آبی از یک سو و ترکیبی از زرد و نارنجی از سوی دیگر متغییر است. میزان نزدیکی به یکی از این دو دامنه رنگی را با درجه کلوین می‌سنجیم.

اینکه درجه کلوین را چطور پایه‌گذاری کرده‌اند و از کجا بدست آورده‌اند چندان مورد نیاز ما نیست. فقط کافیست بدانید که منابع نوری مختلف دارای چه محدوده درجه کلوینی هستند. مثلا نور شمع یکی از زرد‌ترین نورهایی است که می‌شناسیم و درجه کلوین آن حدود 1000 تا 2000 درجه است. نور‌ لامپ‌های تنگستن قدیمی که خوشبختانه کم‌کم در حال منقرض شدن هستند هم حدود 3000 درجه کلوین است. نور غروب خورشید هم معمولا در همین حد است و حدود 3000 تا 4000 درجه است.

اما نور خورشید در حالت طبیعی (نور عادی روز) حدود 5000 تا 5500 درجه است و هیچ ته مایه رنگی، نه آبی و نه زرد ندارد و به همین دلیل هم فلاش‌ها را هم با همین شرایط می‌سازند تا نوری بدون ته رنگ ایجاد کنند.

از سوی دیگر رنگ نور آسمان ابری معمولا به بالاتر از 6500 درجه کلوین می‌رسد که ته مایه آبی رنگ آن کاملا در عکس‌ها مشهود است. اگرچه درجه کلوین تا حدود 10000 درجه می‌رسد، اما چنین درجه‌ای به ندرت در حالت عادی در عکس‌های ما دیده می‌شود. چون کمتر پیش می‌آید که در یک صبح زود در قطب شمال و سایه یک خانه عکس بگیریم تا همه جا را به آن اندازه آبی و خاکستری ببینیم!

اگرچه ته رنگ نور در قدیم یکی از مشکلات مهم عکاسان بود، اما خوشبختانه دوربین‌های دیجیتال دارای قابلیت مهمی برای تصحیح رنگ نور هستند که تراز سفیدی یا وایت بالانس نام دارد. کار تراز سفیدی از نام آن کاملا مشخص است. این قابلیت می‌تواند میزان ته رنگ موجود در سفیدی (که رنگ استاندارد محسوب می‌شود) را محاسبه کرده و حذف کند. بنابراین اگر عموم رنگ‌های عکس شما به سمت نارنجی متمایل باشد و دوربین تشخیص دهد که هیچ نقطه سفید‌رنگی در عکس شما وجود ندارد، سعی می‌کند آن را از روی کل عکس حذف کند. این قابلیت Auto White Balance یا AWB نام دارد.

این قابلیت در دوربین‌های دیجیتال با منوی White Balance مشخص می‌شود و اغلب دوربین‌ها یک دکمه مستقیم برای آن در نظر می‌گیرند که با علامت مختصر WB شناخته می‌شود.

اگرچه تراز سفیدی در اغلب موارد، تفاوت نور های زرد تا آبی را کنترل می‌کند، اما برخی از همین تنظیمات در دوربین‌های پیشرفته‌تر می‌تواند علاوه بر تراز سفیدی عادی، ته‌مایه رنگ‌های سبز و قرمز را هم کنترل کند. به همین دلیل هم در اغلب نرم‌افزار‌های حرفه‌ای عکاسی مانند برنامه لایتروم، تنظیمات تراز سفیدی شامل دو اسلایدر زرد-آبی  و  سبز-قرمز  می‌شود که به صورت همزمان قابل کنترل هستند.

از آنجاییکه اصولا تشخیص وایت بالانس در یک عکس، وابسته به پیدا کردن یک نقطه کاملا سفید یا کاملا خاکستری و بدون ته مایه رنگی است، خیلی از عکاسان حرفه‌ای از یک کارت خاکستری مانند X-rite Gray Scale Balance Card در عکس خود استفاده می‌کنند تا حداقل یک نقطه بدون رنگ را در داخل عکس خود داشته باشند. دوربین می‌تواند با تنظیمات دستی تراز سفیدی یا Custom White Balance ، ته رنگ روی این کارت‌های خاکستری را تشخیص داده و آن را حذف کند (البته بهتر است که بخش زیادی از کادر را پر کند).

اما روش ساده‌تر این است که در داخل نرم افزار مخصوص تنظیم رنگ و نور خودتان مانند لایتروم، این نقطه را به برنامه معرفی کنید تا بلافاصله ته رنگ عکس را از روی تمام سطح عکس حذف کند. این کار حتی از تنظیم نور عکس هم ساده‌تر است.

البته لازم نیست که این کار را در همه عکس‌هایتان تکرار کنید و صرفا می‌توانید وقتی آن را روی یکی از عکس‌هایتان انجام دادید، تنظیم رنگ جدید را به همه عکس‌های دیگر که در آن محیط و با همان نور گرفتید کپی کنید. به این ترتیب در کسری از ثانیه، همه عکس‌هایتان با هم تنظیم رنگ می‌شود.

نسبت نورها

حالا که درباره نور پرکننده یاد گرفتیم، وقت آن است که نسبت نور‌ها را نیز درک کنیم. وقتی درباره نسبت نور‌ها حرف می‌زنیم، معمولا منظور ما “دو نور مخالف هم” است که یکی از آنها به عنوان نور پرکننده دیگری استفاده می‌شود. در اینجا نمی‌خواهیم وارد بحث علمی نور‌ها بشویم و روش برهم کنش آنها را تحلیل کنیم. بلکه صرفا منظور ما نسبت قدرت دو نور نسبت به یکدیگر است.

فرض کنیم که نور اصلی ما یک فلاش 300 ژول مانند Godox QS-300 II است. طبیعتا این فلاش برای عکاسی پرتره عادی، فلاش بسیار قدرتمندی محسوب می‌شود و ما در فاصله‌ای حدود یکی دو متر، از همه قدرت آن برای روشن کردن چهره سوژه استفاده نمی‌کنیم. در پشت این فلاش یک پیچ تنظیم قدرت وجود دارد که مانند یک دیمر عمل می‌کند و می‌تواند قدرت فلاش را کم یا زیاد کند. اگر ما این پیچ را روی مقدار میانی آن تنظیم کنیم، قدرت خروجی فلاش حدودا برابر با 150 ژول خواهد بود. بنابراین توقع داریم که اگر فلاش دیگری را با همان شرایط و در همان فاصله، اما در جهت مخالف قرار دهیم، نوری برابر با 150 ژول را به عنوان نور پرکننده روی سوژه بتاباند.

از آنجا که هر دوی این نور‌ها با هم برابر هستند، نسبت نور اصلی به نور پر کننده برابر 1:1 خواهد بود. ما این نسبت را “نور مساوی” در نظر می‌گیریم و نتیجه آن، نوری بدون بعد با سایه‌هایی بسیار جزئی و کمرنگ است که تصویری تخت را ایجاد می‌کند.

نور تخت، ساده‌ترین نور عکاسی است و از نظر بصری زیبایی خاصی ندارد. بلکه باعث می‌شود تا همه اجزای صورت به خوبی و کاملا روشن دیده شوند و معمولا در عکس‌های پرسنلی یا اداری از آن استفاده می‌شود. چون در این نوع عکس‌ها هیچ قصدی برای زیبایی بیشتر چهره نداریم و صرفا می‌خواهیم که صورت به شکلی کامل و دقیق در تصویر دیده شود.

اما در عکس های پرتره سعی می‌شود تا با ایجاد سایه‌ها، برجستگی‌ها و فرورفتگی‌های چهره را بیشتر نمایش دهیم و تصویری با بعد بیشتر ایجاد کنیم. به همین دلیل نور پرکننده می‌تواند مقادیری کمتر از نور اصلی به خود بگیرد. اگر نور اصلی روی 150 ژول تنظیم شده باشد و ما پیچ تنظیم نور پرکننده را روی یک چهارم قرار دهیم، در واقع نور پرکننده روی مقدار 75 ژول تنظیم می‌شود. بنابراین نسبت نور اصلی به پرکننده برابر 2:1 است. یعنی نور اصلی دو برابر نور پرکننده خواهد بود. در این صورت سایه‌ها کاملا مشخص و چهره کاملا بعد دار می‌شود.

این نسبت محبوب اغلب عکاسان است. چون نه تنها رتوش چهره را چندان پیچیده نمی‌کند، بلکه علاوه بر ایجاد سایه، تناسب روشنی‌ها و تیرگی‌های صورت را در مقدار مناسبی قرار می‌دهد و اجزای چهره در بخش‌های تاریکی هم به خوبی قابل تشخیص است.

نسبت‌هایی مانند 3:2 یا 4:1 هم گاهی اوقات استفاده می‌شوند که در 3:2 نور پرکننده بیشتر از 2:1 و در 4:1 نور پرکننده بسیار کمتر از 2:1 یا 3:1 است.

واقعیت این است که عکاسان به ندرت ممکن است در حین عکاسی به محاسبه نسبت نورهایشان بپردازند. روش کار برای اغلب عکاسان این است که نور اصلی را رو به چهره روشن می‌کنند و یک عکس می‌گیرند. بعد با توجه به تجربه خودشان، نور پرکننده را در فاصله مناسب قرار می‌دهند و آرام آرام مقدار آن را زیاد می کنند تا به نسبت مناسب نور‌ها و سایه‌ها برسند و از آن به بعد کار را به همین روش ادامه می‌دهند.
اما دانستن نسبت نور‌ها به شما کمک می‌کند تا وقتی آموزش‌های عکاسی را مشاهده می‌کنید یا در کلاس‌های آموزشی شرکت می‌کنید، بتوانید به سرعت، نسبت نور‌هایتان را شبیه به چیزی که مدرس توضیح می‌دهد تنظیم کنید تا دقیقا به نتیجه‌ای مشابه ایشان برسید.

در مورد اغلب کیت‌های نورپردازی مانند Godox E250 Kit، هر سه شاخه نور موجود در مجموعه مقادیر یکسانی با همدیگر دارند و بنابراین تفاوتی نمی‌کند که کدامیک را به عنوان نور اصلی و کدام‌ها را به عنوان نور پرکننده و نور پشت سر استفاده کنید. اما در برخی از کیت‌های فلاش عکاسی، برای کاهش قیمت، از یک شاخه نور با قدرت کمتر از دو شاخه دیگر استفاده می‌شود.

این انتخاب به دلیل این است که ما معمولا به ندرت از سه نور با مقادیر مساوی هم استفاده می‌کنیم و در اغلب نورپردازی‌ها، نوری که از پشت سر به روی موها و شانه سوژه می‌تابد، مقداری بسیار کمتر از دو نور دیگر دارد.
به همین دلیل می‌توانید از نوری که قدرت کمتری دارد به عنوان نور پشت سر استفاده کنید و دو نور مساوی را به عنوان نور اصلی و نور پرکننده در مقابل یکدیگر تنظیم کنید.

اما گاهی اوقات ما نیاز داریم تا نور‌های مختلف با خروجی‌های متفاوت را با همدیگر استفاده کنیم. مثلا نیاز است تا از یک فلاش استودیویی پرقدرت، در کنار یک فلاش اکسترنال معمولی استفاده کنید که قدرت خروجی آنها اصلا با هم یکسان نیست. در چنین مواقعی، بهتر است نور قوی‌تر را به عنوان نور اصلی انتخاب کنید و نورپردازی چهره را براساس آن بچینید.

در مقابل با نور فلاش اکسترنال و یک سافت باکس بزرگ یا یک چتر دیفیوزری (برای بزرگ‌تر شدن منبع نور) نور پرکننده را ایجاد کنید. نهایتا اینکه در چنین مواقعی، اصلا وقت خود را صرف محاسبه نسبت نورها نکنید و سعی کنید با سعی و خطا و زیاد کردن تدریجی نور پرکننده، به نسبت مناسب برای عکس‌برداری‌تان برسید.

توجه داشته باشید که گاهی اوقات استفاده از نور‌های ثابت که امکان کم و زیاد کردن مقدار خروجی آنها وجود ندارد، می‌تواند کمی چالش برانگیز باشد. در چنین مواقعی، فقط کافیست که هر دو نور را در فاصله‌ای یکسان از چهره قرار دهید و بعد آرام آرام با دور کردن تدریجی یکی از آنها که نقش پرکننده را دارد، شدت نور پرکننده را کاهش دهید.

استفاده از فلاش اکسترنال برای نورپردازی پرتره

فلاش کوچکی که روی دوربین‌تان وجود دارد، هرگز نمی‌تواند گزینه خوبی برای عکاسی آتلیه‌ای یا پرتره باشد. اصولا وجود این فلاش روی دوربین‌ها، نه برای نورپردازی، بلکه صرفا برای گرفتن عکس های عادی یا اسنپ‌شات‌ استفاده می‌شود و شاید به همین دلیل هم باشد که بسیاری از دوربین‌های حرفه‌ای مانند Canon 5D Mark IV، به منظور عایق‌بندی  بهتر بدنه، به طور کلی آن را حذف کرده‌اند. اگر می‌خواهید بدون فلاش‌های استودیویی، به عکاسی حرفه‌ای و نورپردازی آتلیه‌ای بپردازید، بهتر است به سراغ فلاش‌های اکسترنال بروید که برای همه دوربین‌های DSLR و میرورلس‌های حرفه‌ای در دسترس است.

توجه داشته باشید که پین‌های ارتباطی که روی کفشک فلاش دوربین‌ها قرار دارند، برای هر دوربینی متفاوت است. یعنی دوربین‌های مختلف، درگاه‌های متفاوتی برای ارتباط با فلاش‌های خودشان دارند و به همین دلیل هم، فلاش‌های اکسترنال باید دقیقا هماهنگ با دوربینی که استفاده می‌کنید باشند.

به عنوان مثال فلاش‌های کانن را نمی‌توانید روی دوربین‌های سونی استفاده کنید و فلاش‌های نیکون، صرفا برای دوربین‌های نیکون قابل استفاده هستند. فلاش‌ها برخلاف لنز‌ها، هیچ مبدلی برای تبدیل شدن به برند دیگر ندارند و اصولا نمی‌توانید آنها را به هیچ طریقی روی یک دوربین با برند دیگر قرار دهید.

حتی فلاش‌های سازندگان دیگر مانند Godox هم حتی در مدل‌های مشابه، با پین‌های اختصاصی دوربین‌های مختلف ساخته می‌شوند و فرضا فلاش Godox TT685 را می‌توانید هم برای نیکون، هم برای کانن و هم برای سونی و هم برای فوجی در وب‌سایت نورنگار پیدا کنید.

اما اصولا چه دلیلی برای این اختصاصی بودن فلاش‌ها وجود دارد؟

واقعیت این است که فلاش‌های مختلف از این پین‌های ارتباطی تنها برای تشخیص لحظه تابش نور استفاده نمی‌کنند. بلکه هر دوربینی از نوعی سیستم نورسنجی اختصاصی استفاده می‌کند که به آن TTL گفته می‌شود. TTL مخفف Through The Lens است و به این معنی است که فلاش، اطلاعات نورسنجی صحنه را نه از روی نورسنج خود فلاش، بلکه از اطلاعات نورسنجی دوربین و بسته به کادربندی لنز دریافت می‌کند.
به بیان ساده تر، فلاش‌های TTL اطلاعات نور محیط را از خود دوربین می‌گیرند و طبیعتا این اطلاعات در برند‌های مختلف، کاملا اختصاصی است. نورسنجی دوربین‌های کانن با نورسنجی دوربین‌های نیکون یا سونی کاملا متفاوت است و به همین علت هم فلاش‌های هر کدام نمی‌توانند اطلاعات دیگری را بخوانند و پردازش کنند.

چطور از فلاش TTL استفاده کنیم؟

ساده‌ترین راه برای استفاده از فلاش‌های اکسترنال این است که دوربین را روی حالت خودکار یا P قرار دهید. در این صورت دوربین سعی می‌کند نورسنجی محیط را براساس قدرت فلاش تنظیم کند و عکسی که می‌گیرد با نور فلاش هماهنگ می‌شود. در این حالت فلاش به خوبی صحنه را روشن می‌کند و یکی از بهترین روش‌ها برای عکاسی با نور انعکاسی یا Bounce Lighting است که قبلا درباره آن توضیح دادیم.

اشکالی که این روش دارد این است که کنترلی روی جهت نور ندارید و طبیعتا امکان نورپردازی اختصاصی چهره هم وجود ندارد. این روش بیشتر برای عکاسی دست جمعی (مثلا عکس از مهمانان) در جشن‌ها و مراسم مناسب است.

نور فلاش‌های اکسترنال هم مانند اغلب فلاش‌ها، نوری تیز با سایه‌های کاملا مشخص است که نور زیبایی محسوب نمی‌شود. بنابراین تابش مستقیم آن به سمت سوژه معمولا نور زیبایی را ایجاد نمی‌کند. اگر نمی‌خواهید از نور‌های انعکاسی (از سمت دیوار یا سقف) استفاده کنید یا اصولا در حال عکاسی در فضای باز هستید و امکان انعکاس وجود ندارد، می‌توانید با استفاده از سافت‌باکس‌های رو دوربینی کوچکی که برای این فلاش‌ها طراحی شده، کیفیت نور آنها را کمی ملایم‌تر کنید.

برخی از فلاش‌ها هم دارای یک کارت سفید‌رنگ هستند که می‌توانید آن را از نوک فلاش بیرون بکشید. در واقع می‌توانید با باز کردن هد فلاش رو به بالا و بیرون کشیدن این کارت سفید رنگ، نور مستقیم فلاش را به یک نور انعکاسی تبدیل کنید که این کار هم کیفیت نور را ملایم‌تر می‌کند.

استفاده از فلاش اکسترنال جدا از دوربین

داشتن یک فلاش اکسترنال این مزیت را دارد که نه تنها می‌تواند به عنوان فلاش روی دوربین، کنترل ساده و سریعی در اختیار شما بگذارد، بلکه به دلیل کوچک و سبک بودن آنها، می‌توانند به عنوان یک فلاش جدا از دوربین، بسیار پرتابل و راحت باشند. این فلاش‌ها را هم می‌توان مانند فلاش‌های استودیویی، روی پایه و جدا از دوربین قرار داد و با آنها نورپردازی کرد.

دقیقا مانند فلاش‌های استودیویی، برای ارتباط این فلاش‌ها با دوربین هم باید از یک تریگر استفاده کنید. اغلب فلاش‌ها نیاز به یک گیرنده هم دارند که بتوانند فرمان‌های تابش را از دوربین دریافت کنند. به همین دلیل هم کیت های تریگر‌ مخصوص فلاش استودیویی مانند Godox X1s TTL Flash Trigger kit همواره دارای دو قطعه جدا از هم هستند که یکی از آنها روی دوربین قرار می‌گیرد و دیگری هم روی سه‌پایه فلاش نصب می‌شود تا فلاش بتواند روی آن قرار گیرد.

اما اغلب فلاش‌های اکسترنال جدید هم مانند فلاش‌های آتلیه‌ای مدرن، دارای گیرنده داخلی هستند. بنابراین می‌توانید تنها از “یک تریگر” فرستنده هماهنگ با آنها روی دوربین استفاده کنید تا فرمان تابش را به فلاش ارسال کند. این فرستنده‌ها معمولا دارای یک صفحه دیجیتال هم هستند که می‌توانید قدرت فلاش و مد‌های تابش نور فلاش را از راه دور تغییر دهید.

بزرگترین مشکل کار با فلاش‌های TTL و معمولی

خیلی از ما به دلیل اقتصادی یا پرتابل بودن بیشتر فلاش‌هایمان، صرفا از یک شاخه نور استودیویی همراه با فلاش اکسترنال استفاده می‌کنیم. بهرحال حمل کردن چند شاخه نور بزرگ چندان ساده نیست و استفاده از یک فلاش بزرگ به عنوان نور اصلی همراه با یک فلاش اکسترنال به عنوان نور پشت سر یا نور پرکننده بسیار منطقی است.
مشکل بزرگ زمانی پیش می‌آید که می‌خواهیم این دو فلاش را با یک تریگر با هم هماهنگ کنیم. در اینجا باید موارد مختلفی را یک به یک بررسی کنید تا مطمئن شوید که هر دوی این فلاش‌ها با هم هماهنگ خواهند شد.

نکته اولی که باید بررسی کنید این است که آیا هر دو فلاش دارای گیرنده داخلی هستند؟

این مورد بسیار مهمی است. اغلب فلاش‌های استودیویی از انواع قدیمی هستند که باید با تریگر‌های عادی تحریک شوند و دارای تریگر داخلی نیستند. یعنی همانطور که توضیح دادیم، باید یک گیرنده تریگر روی آنها قرار گیرد تا فرمان را از تریگر روی دوربین دریافت کند. اما مشکل اینجاست که فلاش روی دوربین هم باید بتواند لحظه تحریک را از دوربین دریافت کند. بنابراین احتمالا به یک تریگر گیرنده جداگانه برای آن هم نیاز خواهید داشت.

خوشبختانه اغلب فلاش‌های اکسترنال دارای چشمی گیرنده هم هستند. یعنی اگر آنها را روی حالت یا مد “دریافت کننده” قرار دهید، می‌توانند تغییرات شدید نوری را درک کرده و بلافاصله نور خود را بتابانند. خیلی از عکاسان این کار را می‌کنند و اتفاقا کاملا به صورت عینی می‌بینیم که فلاش اکسترنال هم نور خود را همزمان با فلاش استودیویی می‌تاباند. اما وقتی عکس را می‌بینیم، تاثیر نور فلاش اکسترنال کاملا غایب است. طوری که انگار اصلا نتابیده است.
مشکلی نیست. این موضوع به تفاوت تنظیمات این دو فلاش برمی‌گردد. اگر یکی از فلاش‌های شما روی حالت TTL قرار داشته باشد، اگرچه شما تابش همزمان نور آن را مشاهده می‌کنید، اما واقعیت این است که نور آن به اندازه لحظه‌ای کوتاه، بعد از تابش نور فلاش اول می‌تابد و عملا نور آن بیهوده است!

این تفاوت زمان تابش مربوط به ساختار تابش TTL است. در تابش TTL ، فلاش در لحظه‌ ثبت عکس یک پالس نور را به سوی سوژه می‌تاباند، این اطلاعات توسط دوربین دریافت و پردازش می‌شود و نوری متناسب با صحنه مجددا به سمت سوژه پرتاب می‌شود. این نور دوم، همان نوری است که واقعا در عکس می‌بینیم. زمان تابش این دو نور آنقدر به هم نزدیک است که اصولا هر دوی آنها را یکی می‌بینیم. اما کاملا جدا از هم عمل می‌کنند.

وقتی یکی از فلاش‌ها روی حالت TTL قرار دارد، عملا هر نوع همزمانی بین آن دو فلاش، ما بین نور اول فلاش TTL و نور فلاش معمولی برقرار می‌شود. یعنی نور دوم که نور اصلی است اصلا در عکس تاثیری نمی‌گذارد. برای اینکه این مشکل پیش نیاید، می‌بایست فلاش TTL را از روی این حالت خارج کرده و روی مد Manual یا دستی قرار دهید. به این ترتیب هر دو فلاش با هم نور می‌تابانند و می‌توانید موازنه شدت نور آنها را با هم تنظیم کنید.

آموزش تکنیک‌های نورپردازی با فلاش اکسترنال

اگر می‌خواهید با فلاش اکسترنال هم همانند فلاش‌های استودیویی نورپردازی کنید، بدون شک نیاز به ابزار‌های شکل دهنده نور خواهید داشت. این فلاش‌ها اندازه بسیار کوچکتری نسبت به فلاش‌های استودیویی دارند و کیفیت نور آنها به مراتب تیز‌تر و سایه‌های آنها پررنگ‌تر و واضح‌تر است.

اما مشکل اینجاست که ابزار‌های شکل دهنده نور به صورت معمول روی این فلاش‌ها نصب نمی‌شوند. اصولا دهانه این فلاش‌ها بسیار کوچکتر و بدنه آنها بسیار ضعیف‌تر از آن است که مثلا بتوانند از سافت‌باکس های استاندارد استفاده کنند. بنابراین باید ابتدا از وسیله‌ای برای تبدیل این فلاش‌ها به یک پایه استاندارد استفاده کنید.

می‌دانیم که فلاش‌های اکسترنال تنها می‌توانند روی پایه‌های مخصوص خود که شبیه کفشک فلاش دوربین است نصب شوند. بنابراین در مرحله اول به یک پایه کفشک نیاز دارید که بتوانید خود فلاش را روی سه‌پایه‌های استاندارد فلاش نصب کنید. اغلب رادیو تریگر‌ها مانند Yongnuo YN-622C II E-TTL Wireless Flash Transceiver در زیر خود دارای پیچ استاندارد سه‌پایه هستند. اما مشکل اینجاست که این پایه صرفا برای بدنه کوچک فلاش طراحی شده است و توانایی نگهداری سافت‌باکس‌های سنگین را ندارد. بنابراین بهتر است از پایه‌های مخصوص این کار مانند Godox S2 Speedlite Bracket for Bowens استفاده کنید که می‌تواند امکان استفاده از تجهیزات استاندارد نورپردازی را روی فلاش‌های اکسترنال فراهم کند. خصوصا اینکه به راحتی می‌توانید زاویه تابش نور را نیز به سمت بالا یا پایین تنظیم کنید.

به این ترتیب دیگر تفاوتی نمی‌کند که از چه سافت‌باکسی استفاده می‌کنید. البته باز هم باید به قدرت تحمل خود پایه فلاش هم توجه کنید تا بتواند تعادل مورد نیاز برای سافت‌باکس‌های بزرگ را تامین کند و در حین استفاده، سرنگون نشود.

راه‌اندازی یک استودیو برای نورپردازی خانگی در چند دقیقه

حالا شما همه چیز را برای راه‌اندازی یک استودیویی خانگی می‌دانید و فرض می‌کنیم که چند فلاش هم تهیه کردید و آمادگی دارید تا اولین عکس‌هایتان را بگیرید. در اینجا یک راهنمای سریع برای این کار داریم و صد البته ترفند ها و نکته‌هایی که می‌توانند نورپردازی را برایتان ساده و لذت بخش کنند.

  1. فلاش‌هایتان را روی سه‌پایه قرار دهید و مطمئن شوید روشن می‌شوند. خصوصا اگر با باطری کار می‌کنند، حتما بررسی کنید که باطری آنها کامل شارژ شده است تا در حین کار، خاموش نشوند.
  2. حتما بررسی کنید که همه فلاش‌ها با هم تابش می‌کنند. خصوصا اگر فلاش‌هایی که استفاده می‌کنید همگی از یک برند نیستند، مطمئن شوید که به لحاظ اپتیکی با هم در ارتباط هستند. با فشردن تریگر روی دوربین، چک کنید که تک تک فلاش‌ها تابش خود را انجام می‌دهند. اگر هر کدام از آنها تابش ندارند، حتما بررسی کنید که چشمی آنها روشن هست یا نه و همچنین اشتباها روی حالت TTL قرار نداشته باشند.
  3. به هیچ وجه در آتلیه و هنگام نورپردازی استودیویی، از تنظیمات خودکار دوربین استفاده نکنید. مگر اینکه همه فلاش‌هایتان از نوع TTL باشند. حالت‌های نورسنجی خودکار، وضع نور موجود را می‌سنجند و سرعت و شاتر را بر همان اساس تنظیم می‌کنند. بنابراین به محض اینکه فلاش بزنید، می‌بینید تصویری به شدت روشن و سفید ثبت می‌شود.
    برای عکاسی با فلاش، باید از وضعیت عکاسی M استفاده کنید.
  4. سرعت شاتر را روی 1/125 ثانیه بگذارید. حساسیت را هم روی ISO 100 تنظیم کنید. اگر دوربین قدیمی فیلمی دارید می‌توانید از سرعت 1/60 استفاده کنید.
  5. نهایتا اینکه سعی کنید ذهنیت‌تان را روی “یک استاپ کامل” قرار دهید.
    در ادامه درباره استاپ کامل توضیح می‌دهیم.

چطور در نورپردازی از استاپ‌های کامل استفاده کنیم؟

تقریبا همه دوربین‌های دیجیتال برای افزایش یا کاهش دیافراگم از کسری از یک استاپ کامل استفاده می‌کنند. یعنی به جای اینکه یک استاپ کامل، نور را کمتر یا بیشتر کنند، 1/2 یا 1/3 استاپ تغییر می‌کنند. اگرچه این تغییر جزئی برای برخی از شرایط خاص نورپردازی بسیار کاربردی است، اما برای تمرینی که در اینجا می‌خواهیم انجام دهیم، بهتر است از گام‌های نوردهی کامل استفاده کنید.
برای اینکه بتوانید این گام‌ها را به طور دقیق به خاطر بسپارید می‌توانید از جدول زیر استفاده کنید.

برای شروع دیافراگم لنز را روی f/8 قرار دهید. این یک دیافراگم متعادل برای شروع کار است و اگر نیاز به گرفتن عکس پرتره (صورت و سر و گردن) داشته باشید، معمولا عمق میدان کافی برای شارپ شدن اجزای صورت را به شما می‌دهد. اگر نور عکس کم است، بهتر است به جای باز کردن دیافراگم، شدت نور فلاش‌ها را افزایش دهید. برعکس، اگر مقدار نور خیلی زیاد است، باز هم سعی کنید دیافراگم را نبندید و به جای آن، شدت نور را کاهش دهید.

اگر از چند نور استفاده می‌کنید، ابتدا مقدار شدت نور را با فلاش اصلی هماهنگ کنید. یعنی صرفا فلاش اصلی یا نور کلیدی را روشن کنید و سعی کنید نور روی صورت را با مقدار نور اصلی به دست آورید و بعد نور پرکننده را از جهت مخالف اضافه کرده و مقدار آن را آرام آرام زیاد کنید تا به نسبت نور مناسب برسید. نسبت‌های نور 2:1 یا 3:2 جزو معمول‌ترین نسبت‌های نوری هستند.

فاصله فلاش‌ها را چقدر در نظر بگیریم؟

هر چقدر نزدیک‌تر که ممکن است! این یک قانون کلی نیست. اما نورها هر چقدر دورتر می‌شوند کیفیت تیز‌تری پیدا می‌کنند. یعنی یک سافت‌باکس 1 متری در فاصله 1 متری، تقریبا کیفیتی برابر یک سافت باکس دو متری در فاصله 2.5 متری دارد. البته اینکه گفتیم تقریبا، به این معنی نیست که نمی‌توان اندازه دقیق آن را محاسبه کرد. اما واقعیت این است که معمولا عکاسان در در حین کار، فرصتی برای محاسبه فواصل فلاش‌ها ندارند و به تجربه می‌دانند که هر چقدر منبع نور (یا همان مساحت سافت باکس) بزرگ‌تر باشد، نور ملایم‌تر و سایه‌های محو‌تری را ایجاد می‌کند.

بنابراین بهتر است به جای اینکه فلاش‌ها را در فاصله دورتر قرار دهید و شدت آنها را بیشتر کنید، آنها را تا جایی که ممکن است و مزاحم سوژه یا کادربندی شما نمی‌شود، به سوژه نزدیک کنید و در عوض، شدت نور آن را کمتر کنید.

فراموش نکنید که سافت‌باکس‌ها برخلاف چتر‌ها، نور را جهت دار می‌کنند. بنابراین اگر آن را خیلی به چهره سوژه نزدیک کنید، احتمالا نور کافی روی پاهای سوژه نمی‌تابد. پس اگر می‌خواهید عکس تمام قد هم بگیرید، هنگام چیدن فلاش‌ها حتما توجه کنید که نوری یکدست و یکنواخت روی تمامی سوژه از سر تا پاها بتابد.

تاثیر دیافراگم بر نور فلاش

موضوع نهایی و بسیار مهمی که باید درباره نورپردازی بدانید این است که اصولا نور فلاش تحت تاثیر سرعت شاتر نیست. یعنی وقتی با فلاش عکس می‌گیرید چندان تفاوتی نمی‌کند که سرعت شاتر را روی چه مقداری قرار دهید و این پارامتر تاثیری روی “نور فلاش” ندارد. بلکه کنترل نور فلاش‌ها تنها با دیافراگم و حساسیت دوربین انجام می‌شود.

مثلا اگر می‌خواهید مقدار نور عکس را بیشتر کنید، می‌توانید دیافراگم لنز را از f/8 به f/5.6 یا f/4 تغییر دهید. هر کدام از این دیافراگم‌ها به اندازه یک استاپ کامل، مقدار نور را بیشتر می‌کند (یعنی دقیقا نور را دو برابر می‌کند). البته می‌توانید حساسیت دوربین را هم افزایش دهید، اما از آنجا که استفاده از حساسیت‌های بالاتر می‌تواند موجب افزایش نویز شود، چندان پیشنهاد نمی‌شود. بهرحال شما در هنگام استفاده از فلاش، عموما نور کافی در دسترس دارید و نیازی به افزایش حساسیت ندارید.

حالا سوال اینجاست که تغییر سرعت شاتر چه تاثیری روی نور فلاش دارد؟ از آنجا که نور فلاش‌ها در کسری از ثانیه به دوربین می‌رسد، دیگر عملا فرقی نمی‌کند که با سرعت 1/30 عکاسی می‌کنید یا 1/125 . در هر حال نور فلاش فرصت کافی دارد که از میان پرده شاتر عبور کرده و به حسگر برسد.

اما، یک سرعت بسیار مهم در دوربین‌ها وجود دارد که به آن سرعت سینک یا سرعت همسان‌سازی گفته می‌شود. این سرعت یک مقدار مشخص است که در دوربین‌های مختلف ممکن است با دیگری متفاوت باشد. در اغلب دوربین‌های جدید این سرعت برابر 1/200 یا 1/250 ثانیه است. اما برای اینکه بدانید این سرعت روی دوربین شما چقدر است باید به راهنمای دوربین یا مشخصات دوربین در وب‌سایت‌ سازنده مراجعه کنید.

البته یک روش ساده هم برای فهمیدن آن وجود دارد. از آنجا که سرعت سینک فلاش، روی فلاش خود دوربین هم اعمال می‌شود می‌توانید خودتان این سرعت را روی دوربینتان پیدا کنید.

اگر دوربین‌تان دارای فلاش روی دوربینی است، کافیست که آن را باز کنید و دوربین را روی حالت S یا تقدم سرعت شاتر (در دوربین‌های کانن Tv) بگذارید. در این حالت دیافراگم دوربین متغیر است، اما می‌توانید سرعت شاتر را روی هر مقداری که دوست دارید قرار دهید. سپس سعی کنید سرعت شاتر را افزایش دهید. در صورتی که فلاش دوربین باز یا فعال باشد، دوربین معمولا روی یک سرعتی که احتمالا 1/200 است ثابت باقی می‌ماند و اجازه انتخاب مقادیر بالاتر را نمی‌دهد. این سرعت همان سرعت سینک دوربین شماست.

اما چرا دانستن سرعت سینک دوربین برای ما اهمیت دارد؟

می‌دانیم که ما در استودیو و هنگام کار با فلاش‌ها، از مد نوردهی M یا دستی استفاده می‌کنیم. در این حالت شما می‌توانید دوربین را مجبور کنید تا از سرعت‌های شاتر بالاتر از سرعت سینک دوربین هم استفاده کند. یعنی وقتی سرعت شاتر را افزایش می‌دهید هیچ پیغام اخطاری را دریافت نمی‌کنید.

اما اگر با سرعتی بالاتر از سرعت سینک دوربین عکس بگیرید، می‌بینید که یک نوار تیره رنگ در زیر کادر عکس ظاهر می‌شود. این نوار که در ابتدا بسیار باریک و نامشخص است، با افزایش سرعت شاتر، ضخیم‌تر می‌شود. به طوری که در سرعت‌هایی حدود دو برابر سرعت سینک فلاش، تقریبا نیمی از کادر را می‌گیرد.

دلیل این تیرگی، سایه‌ای است که از پرده شاتر دوربین، روی حسگر ایجاد می‌شود. در واقع نور فلاش فرصت کافی برای عبور از پرده شاتر و ورود به دوربین را پیدا نمی‌کند و سایه شاتر روی حسگر می‌افتد! در دوربین‌های قدیمی‌تر که سرعت سینک دوربین معمولا 1/60 ثانیه بود، این سرعت را روی دوربین‌ها با رنگی دیگر نشان می‌دادند که به شما یادآوری کنند تا از آن عبور نکنید. به همین دلیل هم در ابتدای این مقاله توضیح دادیم که بهتر است سرعت شاتر دوربین را روی 1/125 ثانیه بگذارید تا مطمئن باشید که هم سرعت بالایی را انتخاب کرده‌اید و هم از سرعت سینک فلاش دوربین‌های معمول بازار فراتر نروید.

حالا سوال دیگری که پیش می‌آید این است که برای عکاسی از سوژه هایی که نیاز به سرعت بالاتر دارند باید چکار کنیم؟ مثلا برای عکاسی در نور شدید روز که مجبوریم از سرعت‌های شاتر بالا استفاده کنیم یا برای عکاسی تبلیغاتی از سوژه‌هایی که سرعت حرکت زیادی دارند، چطور باید سرعت شاتر را افزایش دهیم؟

در چنین حالتی نیاز دارید تا از فلاش‌هایی که دارای قابلیت تابش سریع هستند استفاده کنید. تابش سریع یا High Speed Sync قابلیتی در برخی از فلاش‌های گران‌قیمت است که به جای تابش یک نور، سلسله‌ای از نور‌های شدید و پی‌درپی را به سوی سوژه می‌تاباند. البته این سرعت بالا به قدری است که شما عملا یک تابش را درک می‌کنید و تصور می‌کنید که فلاش مذکور تنها یکبار تابیده است. اما در واقع تعداد زیادی تابش لحظه‌ای و پی‌درپی بوده است.

کار کردن با فلاش‌های High Speed چندان ساده نیست و ضمنا قیمت بالایی هم دارند. به همین دلیل هم این روز‌ها بسیاری از عکاسان، از نور‌های ثابت LED که گزینه ارزان قیمت‌تری هستند و ضمنا وابسته به سرعت شاتر هم نیستند استفاده می‌کنند. این هم یکی از دلایل محبوب شدن نور‌های LED در بین عکاسان است.

آموزش نورپردازی استودیویی چندان پیچیده نیست، اما از آنجا که می‌تواند یک نقطه شروع برای انواع شاخه‌های عکاسی، از عکاسی پرتره و عروسی گرفته تا عکس کودک، ماکرو، تبلیغاتی و صنعتی، همه و همه با این مهارت در ارتباط هستند، می‌تواند در برخی موارد چالش‌برانگیز باشد.

ما در این مقاله سعی کردیم شما را به صورت گام‌به‌گام با این شاخه جذاب عکاسی آشنا کنیم. اما اگر در حین کار با سوال یا تجربه‌ای روبرو شدید که لازم بود با دیگران به اشتراک بگذارید، می‌توانید از بخش کامنت‌ها در ادامه این مقاله استفاده کنید.

ما سعی می‌کنیم در طول این مسیر در کنار شما باشیم تا با کمک هم دانش نورپردازی خود را ارتقا دهیم. امیدواریم بتوانید از این نکته‌ها و ترفند‌ها به خوبی استفاده کنید.

 

4 دیدگاه

  • تارا کرجی گفت:

    سلام خیییلی خوب بود بسیار کامل و مفید
    حتما در دوره های آکادمی نورنگار شرکت خواهم کرد خوشحالم که با نورنگار آشنا شدم

  • خونساری گفت:

    مطلب جامعی بود.
    متشکرم

    چگونه میشود از فلاش‌های آنالوگ قدیمی استفاده کرد؟ چطور ۳ شاخه از آنها را با دوربین فعال کرد ؟

  • علیرضا گفت:

    درود بر شما. مطلب جامع و مفیدی بود. سپاسگزارم.

  • 9123517656 گفت:

    عجب مطلبی، فوق العاده، یه کتابچه کوچک هست، سپاس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *