رنگها چقدر در عکاسی اهمیت دارند؟
در این مقاله میخواهیم به صورت خلاصه به ذهنیت رنگ و اهمیت رنگ در عکاسی بپردازیم. این مبحث، مبحث خیلی عظیمی است ولی من میخواستم در مورد اینکه رنگها توسط هرکدام از ما چگونه دریافت میشوند و چرا چنین چیزی از اهمیت بالایی برخوردار است صحبت کنم.

رنگ یک موضوع کاملا ذهنی است
اول از همه رنگ یک موضوع کاملا ذهنی است یعنی اینکه کاملا به طرز فکر شخص بیننده بستگی دارد. ممکن است شما به نحوه دیگری فکر کنید ولی این موضوع یک حقیقت بی چون و چرا است. شما قرمزی یک سیب را متفاوتتر از چیزی که من میبینم درک میکنید و ما هیچوقت میزان این تفاوت را نمیفهمیم. مهمتر اینکه هیچکدام از ما نیست درست یا اشتباه فکر نمیکنیم، زیرا هیچ راهی برای فهمیدن رنگ دقیق یک سیب وجود ندارد.
رنگ فقط وقتی ارتباط دارد که شما بخواهید آنرا برای فرد دیگری توصیف کنید. البته دقت این اطلاعات به ندرت کاملا صحیح است. وقتی من از شما میخواهم به جای یک سیب سبز، یک سبز قرمز به من بدهید، شما هیچوقت نمیپرسید که این سیب چقدر قرمز باشد. البته شرایطی وجود دارد که رنگ خیلی مهم است و ممکن است مرگ و زندگی یک فرد به آن بستگی داشته باشد. خلبانها، گاردهای ساحلی، برقکارها، متخصصان خنثیسازی بمب و خیلی شغلهای دیگر باید اختلاف دقیق رنگها را بدانند ولی اکثر ما نباید نگران این باشیم که دقیقا چه رنگهایی را میبینیم.
مطالعه بیشتر: عکس سیاه و سفید یا رنگی؟!
اگر دچار کوررنگی باشد چطور؟
دلیل اینکه من این مقاله را با پیش زمینه ذهنی بودن رنگ آغاز کردم، این است که اکثر عکاسها نگران این هستند که نمیتوانند قالب رنگها را به دقت تشخیص دهند و ممکن است دچار کوررنگی باشند. اجازه دهید واضح بگویم، تفاوت زیادی بین کوررنگی و عدم توانایی تشخیص اختلاف دقیق رنگ در عکاسی وجود دارد.
اول از همه کوررنگی ژنتیکی است و شما با کوررنگی متولد میشوید. در غیر این صورت شما نمیتوانید کوررنگی بگیرید و نمیتوانید این مشکل را درست کنید. البته احتمالاتی وجود دارد که حتی در صورتی که کوررنگی داشته باشید هم بتوانید با آن کنار بیایید. علاوه بر این تقریبا کاملا مطمئنم که حتی هنگامی که فهمیدید که دچار کوررنگی هستید هم، فرد دیگری این مشکل را به اطلاع شما رساند. تا قبل از این شما احتمالا از این مشکل آگاه نبودید.
به یاد داشته باشید، رنگ یک موضوع ذهنی است و من فقط میدانم یک رنگ در عکاسی برای من چطور به نظر میرسد و شما هم فقط این را میدانید که یک رنگ برای شما چطور به نظر میرسد. تقریبا همیشه یک نفر دیگر به شما میگوید که شما رنگها را اشتباه میبینید.
به عنوان یک فرد خلاق کوررنگی چطور بر روی ما تاثیر میگذارد؟
حالا که مشخص شد کوررنگ بودن یا نبودن واقعا اهمیتی ندارد، بیایید ببینیم چگونه توانایی خواندن رنگها بر روی ما عکاسها تاثیر میگذارد. همانطور که گفتم، کوررنگ بودن، برای هنرمندها آخر دنیا نیست. در واقع کاملا برعکس است. به کارهای کارگردانهای مشهور مانند کریستوفر نولان و نیکولاس ویندینگ رفن نگاه کنید؛ هر دو دچار کوررنگی هستند و بدون اینکه این مشکل کوچکترین تاثیر منفی بر روی آنها بگذارد، جزء بهترینها در حیطه کاری خودشان هستند.
درایو یکی از فیلمهایی است که توسط نیکولاس ویندینگ رفن کارگردانی شده است و یکی از قدرتمندترین فیلمهای تاریخ از لحاظ بصری است. نیکولاس ویندینگ رفن از پالتهای رنگی فوقالعاده زیبایی برای بیان داستان خودش استفاده کرده است.
اهریمن نئون یکی دیگر از فیلمهایی است که توسط نیکولاس ویندینگ کارگردانی شده است و مسلما فیملی است که از رنگهای قوی برای تنظیم مود و القاء دسیسهها استفاده کرده است.
شوالیه سیاه ساخته کریستوفر نولان یکی از بزرگترین فیلمهایی است که تا به حال ساخته شده است. این موفقیت به دلیل استفاده سینمایی فوقالعاده از رنگها در تاریکی فیلم است که عمدتا در شب اتفاق افتاده است میباشد.
بنابراین اگر کوررنگ هستید، نگذارید، این موضوع جلودار شما باشد. مهمتر از این نباید بگذارید فرد دیگر به شما بگوید که این موضوع برای شما یک مانع است و یا شما نمیتوانید یک عکاس خوب و یا هر هنرمند دیگری باشید.
بیشتر بخوانید: حسگرهای بهتر = Dynamic Range بهتر
کوررنگی یک مشکل نیست، یک چالش است.
مشکلی که اکثر افراد با آن دست و پنجه نرم میکنند کوررنگی نیست بلکه این است که تفاوت کمی که بین رنگها وجود دارد را تشخیص نمیدهند. این تفاوتی که میگویم ارتباط خاصی با عکاسی دارند و هنگامی که بخواهیم مشکلات وایتبالانس را تحریک کنیم و یا بخواهیم رنگ یک شات را ردهبندی کنیم بیشتر به چشم میآیند.
خبر خوب یا بد اینجاست: تشخیص رنگ یک مهارت است. میتوانید آنرا یاد بگیرید ولی یادگیری آن زمان میبرد. این مهارت مانند مهارتهای دیگر است. 20 سال پیش من در آن افتضاح بودم ولی الان خیلی بهترم. آن موقع، قبل از دوربینهای دیجیتال برای چاپ رنگی باید از بزرگکنندههای نگاتیو و مواد شیمیایی استفاده میکردیم. ما باید رنگ تصویر را با استفاده از شاخصهای رنگ ارغوانی، زرد و فیروزهای روی بزرگکننده تصحیح میکردیم. همچنین باید میدانستیم که هر تصحیح رنگی که لازم بود را با استفاده از این سه شاخص انجام دهیم، زیرا با حذف رنگ ارغوانی، تصویر نهایی سبز، با حذف رنگ زرد تصویر نهایی آبی و با حذف فیروزهای تصویر نهایی قرمز میشد. این کار خیلی سخت بود.
من برای انجام این کار خیلی خوب نبودم زیرا ساخت توانایی چشمی تشخیص رنگهای موجود در یک عکس زمان میبرد. همه در صورتی که بدانند چه رنگهایی را باید بالانس کنند میتوانند عکس رنگی چاپ کنند، این مهارت ربطی به استفاده از دستگاه ندارد بلکه باید بدانید چه چیزهایی باید تنظیم شوند. نگاهی به نمونههای پائین بیاندازید تا بفهمید منظورم چیست.
تصویر بالا ممکن است برای برخی از شما مشکلی نداشته باشد و راستش را هم بخواهید اگر 20 سال پیش بود برای من یک عکس فوقالعاده به نظر میرسید. ولی تجربه به من میگوید که چند فاکتور رنگ در این تصویر وجود دارد که ممکن است مشکلساز باشند. سایهها با رنگ کم فیروزهای سبزی که دارند مشکلدار به نظر میرسند و قسمتهای روشن عکس هم مقداری زرد هستند. بیایید چند تصحیح در این عکس انجام دهیم تا ببینیم میتوانیم این عکس را بهتر کنیم یا خیر؟
با تغییراتی که در عکس دادیم، من احساس خیلی بهتری نسب به عکس نهایی دارم و رنگ پوست نیز چشمنوازتر به نظر میرسد. برخی از شما ممکن است نسخه قبلی را ترجیح دهید که برای من کاملا عادی است. چیزی که مهمتر است، این است که من هیچوقت نگفتم که میخواهم این عکس را دقیقتر یا کامل کنم. به نظر من این کار یک کار احمقانه است، زیرا ساخت یک عکس کاملا دقیق از لحاظ تکنیکی غیرممکن است.
به یاد دارید که در ابتدای مقاله گفتم هرکسی رنگها را متفاوت میبیند و رنگ یک موضوع ذهنی است؟ با این وجود چطور میخواهیم یک چیزی را از نظر رنگ کاملا دقیق تصحیح کنیم در صورتی که همه آنرا متفاوت تر میبینیم؟ اشتباه برداشت نکنید. نمیگویم که تصحیح رنگ چیز مهمی نیست بلکه میگویم باید یک چشم و سلیقه اختصاصی برای این کار بسازید. اینطور چیزی فقط در طول زمان به دست میآید. به رنگهای موجود در عکسهایی که چند سال پیش گرفتهاید نگاه کنید، آیا کامل هستند؟ این امکان وجود دارند که امروز بخواهید آنها را به گونه متفاوتی رنگ کنید.
تشخیص تفاوتهای یک رنگ، مهارتی مانند دیگر مهارتهای موجود است. همسرم همیشه از من میخواهد هنگامی که غذا روی گاز است، مزه آن را تست کنم. من این کار را میکنم و مزه آن برای من یا خوب است یا بد. من هیچ ایدهای ندارم که اگر غذا بد مزه بود، چه چیزی به آن اضافه کنم ولی برخی از شما ممکن است طور دیگری فکر کنید. مطمئنا شما میدانید که غذا به نمک، شکر یا… نیاز دارد. برای شما ممکن است چنین چیزی کاملا واضح باشد و برای من نیز رنگدهی چنین حسی دارد. این موضوع فقط به خاطر این است که من تجربه زیادی در این کار دارم و چشمهای خودم را به گونهای تمرین دادهام که کوچکترین تفاوت موجود در رنگها را تشخیص دهد.
نظرات نهایی
خب با درنظر گرفتن همه اینها بیایید کلمه تصحیح را از عبارت تصحیح رنگ حذف کنیم. هیچ چیزی به نام رنگ “صحیح” وجود ندارد، به همین دلیل نگران نباشید که کیفیت مانیتور شما یک درجه افت کرده است. به همین دلیل باید سعی کنید با استفاده از چشمهای خودتان یک عکس را رنگ کنید و به چیزی که یک دستگاه به شما میگوید اعتماد نکنید. مطمئنا کوررنگی یک مشکل بزرگ است و برای خیلی از ما یک موضوع مهم است.
در صورتی که به اندازه کافی باهوش بوده باشید که این پست را بخوانید به احتمال زیاد میدانید که دچار کوررنگی هستید یا خیر. ولی در صورتی که میخواهید این موضوع را دوباره چک کنید، در اینجا چند تست وجود دارد که میتوانید چشمهای خودتان را بسنجید.
تست کوررنگی ایشیهارا
تست کوررنگی ایشیهارا مشهورترین تست در این زمینه است. در این تست اعداد و نقاط رنگی متعددی وجود دارد. تستهای آنلاین زیادی بر پایه این تست وجود دارند و اکثر آنها برای اکثر تفاوتهای رنگی که پیش میآیند کاملا ساده هستند. البته لینکی که در اینجا قرار میدهم، شما را به یک نسخه پیچیدهتر از این تست هدایت میکند که تفاوت رنگهای ظریفی دارد. همچنین در پایان نیز یک نمره به شما اختصاص میدهد.
البته به یاد داشته باشید کوررنگی از آنچه فکر میکنید مشکل فراگیرتری است. از هر 255 زن و از هر 12 مرد یک نفر مبتلا به نقص تشخیص رنگ میباشد. به همین دلیل اگر یک امتیاز خوب نگرفتید زیاد نگران نباشید.
تست Farnsworth-Munsell Hue
حالا که تست کوررنگی ایشیهارا را پشت سر گذاشتهاید و مطمئن هستید که رنگها را میشناسید، در اینجا تست سختتر Farnsworth-Munsell Hue قرار داده شده است. در این تست باید رنگها را از یک چارت به چارت دیگر مرتب کنید. این تست برای عکاسها یک ابزار فوقالعاده است زیرا شما را مجبور میکند کوچکترین و ظریفترین تفاوت موجود در یک رنگ را تشخیص دهد.
تست Farnsworth-Munsell 100 Hue
حالا وقت آن رسیده است که بچه بازی را کنار بگذارید و چشمها و صبر خودتان را با این تست، آزمایش کنید. در این تست باید تقریبا صد رنگ مختلف را از چهار نوار مختلف دوباره مرتب کنید. پس از این کار کلید Score Test را فشار دهید تا نتایج نهایی را مشاهده کنید.
همانطور که قبلا گفتم، رنگ یک موضوع ذهنی است و حتی در صورتی که کوررنگ باشید هم نباید بگذارید که شما را از تبدیل شدن به یک عکاس یا هنرمند فوقالعاده باز دارد. در صورتی هم که کوررنگ نیستید ولی برای تشخیص تفاوت رنگها مشکل دارید، نگران نباشید. این موضوع هربار آسانتر میشود. برای مثال من هر سه تست بالا را با امتیاز بالا پشت سر گذاشتم ولی تضمین میکنم 20 سال پیش حتی نمیتوانستم نزدیک چنین چیزی شوم.




