آیا داشتن دانش تئوری برای انجام پروژه عکاسی کافیست؟
فرقی نمیکند که یک عکاس آماتور باشید یا یک عکاس حرفهای. بههرحال ممکن است گاهی اوقات یک پیشنهاد پروژه عکاسی به شما بشود که خارج از تجربیات شماست. فرض میکنیم که شما میخواهید از یک عکاس آماتور به یک عکاس حرفهای تبدیل شوید و قصد دارید با توجه به دانش فنی که درباره یک شاخهای از عکاسی دارید، سفارش کار در این زمینه را بپذیرید. سؤال اینجاست که آیا دانش تئوری ما برای قبول سفارش کافیست؟ یا اگر کافی نیست به چه نکات دیگری باید توجه کنیم تا بتوانیم از پس یک پروژه کاری برآییم؟

این پرسش میتواند هم برای عکاسان و هم برای فیلمبرداران باشد. اگر یک کاربر آماتور هستید که دانش فنی استفاده از تجهیزات و نگاه خاص و هنرمندانه یک عکاس یا فیلمبردار را ندارید، پاسخ این سؤال کاملاً واضح است: نه. هرگز نباید این پروژه عکاسی را قبول کنید. اما اگر دوربینتان را به خوبی میشناسید و اصطلاحاً با زیر و زبر امکانات آن آشنا هستید، کار با نورها را بلدید، میدانید که چطور کادربندی کنید و نهایتاً مهارت خوبی در زمینه استفاده از نرمافزارهای ویرایش عکس و فیلم دارید، احتمالاً پاسخ شما به این سؤال، “بله” خواهد بود. اگر در این زمینههایی که گفته شد، تبحر دارید، فارغ از اینکه آماتور یا حرفهای هستید (پیشتر درباره مقصود ما از عکاس آماتور و حرفهای توضیح دادهایم)، باز هم باید پیش از پذیرفتن یک سفارش به موارد دیگری نیز توجه کنید تا اطمینان پیدا کنید که میتوانید کار را بینقص انجام دهید.
در ادامه نظر خودم را درباره آنچه که میتواند انجام پروژه عکاسی را برای شما و برای مشتریتان لذتبخش و کارآمد کند توضیح میدهم. فرقی نمیکند که شما در عکاسی تازهکار باشید یا مشتری شما، تنها یک دوست یا همسایه نزدیک باشد. دانستن این نکات بههرحال برای شما ضروری است.
مطالعه بیشتر: برای شروع اولین پروژه خود نترسید!
انتظارات مشتری شما چقدر است؟
در این مرحله ابتدا باید مطمئن شوید که آیا مشتری شما با عکاسان دیگری کار کرده یا اصطلاحاً نمونه کارهای دیگران را دیده یا خیر. این مسئله میتواند روی انتظاری که از شما به عنوان یک عکاس یا فیلمبردار دارند تأثیر بگذارد. من همواره سعی میکنم از همان ابتدا به طور کامل با مشتریهایم روراست و واضح برخورد کنم و کاملاً درباره آنچه که قرار است در اختیارشان بگذارم و تواناییهایی که دارم توضیح دهم. این مسئله کمک میکند تا اگر تصور کار فوقالعاده یا خاصی را دارند که من از پس آن برنمیآیم، از همان ابتدا پروژه عکاسی را نپذیرم و از برخوردها و نارضایتیهای بعدی جلوگیری شود.
در غیر این صورت، هم تصور و انتظار آنها از عکسهایی که قرار است بگیرم بالا نمیرود و موجب تخریب وجه کاری و تجربه من نمیشود و هم راحتتر میتوانم حسابهای مالی و هزینههای کار را تسویه کنم.
علاوه بر این رضایت مشتری هم فراهم میشود. علاوه بر این اگر مشتری من، یک دوست یا همکار نزدیک باشد هم، رابطه من با او همچنان پایدار باقی میماند. اما گاهی اوقات هم هست که یک دوست یا همکار نزدیک فقط میخواهد که من آنجا باشم و اصولاً نمیخواهد آن کار را به شخص دیگری بسپارد. بنابراین در اینجا هدف کاملاً مشخص است و سود مالی جنبه ثانویه پیدا میکند و در مرحله بعدی قرار میگیرد.
اصولاً من یک عکاس عروسی و پرتره هستم. یعنی تجربه من در رابطه با افرادی است که میخواهند از آنها عکسی گرفته شود که مثلاً از آن در آلبوم عروسی یا خانوادگیشان استفاده کنند. بنابراین احتمالاً نیاز به ویرایش عکسها دارند و طبیعتاً باید روشهای رتوش و ویرایش عکسها را نیز بدانم و این کار به من اجازه میدهد تا یک آلبوم عروسی را برای آنها طراحی کنم که عموماً در لابراتوارهای چاپ عکس و بهوسیله چاپ شیمیایی روی کاغذ عکاسی چاپ میشود. اما گاهش اوقات پیش میآید که ممکن است یکی از دوستان یا آشنایان بخواهند از یک محصول خاص، مثلاً جواهراتی که توسط شرکت آنها تولید شده است عکاسی کنم. در چنین حالتی پس از قدردانی از لطف و اعتمادی که به من داشتند، سؤال میکنم که چرا با وجود عکاسان حرفهای که در زمینه عکاسی صنعتی فعال هستند، تصمیم گرفته که این کار را به من بسپارد.
این امکان وجود دارد که پس از گفتگو و صحبت درباره دلایل ارجاع کار به من و معرفی عکاسان دیگر، این پروژه عکاسی را از دست بدهم. اما گاهی اوقات دلایل خاصی وجود دارد که تصمیم گرفتهاند درباره آن کار با من گفتگو کنند.
اینها دلایل عمومی برای چنین سفارشی هستند:
-آنها فقط دنبال کسی هستند که یک دوربین بزرگ DSLR دارد و تصور میکنند که هرچقدر دوربین و لنز یک عکاس بزرگتر باشد، احتمالاً بهتر میتواند از محصول آنها عکس بگیرد. طبیعتاً قرار نیست من برایشان درباره مزیتهای دوربینهای بدون آینه و برتریهای آنها نسبت به دوربینهای DSLR توضیح دهم. واضح است که چنین شخصی نمیتواند مشتری من باشد. آنها هیچ ایدهای درباره کیفیت کار ندارند و اگر لازم باشد برای انجام این پروژه، یک لنز مخصوص عکاسی با ماکرو یا یک خیمه نور و ست نورهای پیوسته اجازه کنم، بعید است که بخواهند چنین هزینهای را بپذیرند. تصور آنها این است که من میتوانم با همان قیمتی که مثلاً یک عکس 13×18 از خودشان گرفتهام، یک عکس 13×18 هم از ساعت یا انگشتری که تولید میکنم بگیرم. در حالی که خودم میدانم که لنز Nikon 70-200mm f/2.8 من، اگرچه برای عکاسی پرتره و عروسی عالی است، اما برای این پروژه مناسب نیست و طبیعتاً مجبور به اجاره تجهیزات و افزایش قیمت تمام شده کار هستم.
-آنها شما را از قبل میشناسند و میدانند که نه تنها دانش خوبی در شاخه عکاسی خودتان دارید، بلکه میتوانید در صورت نیاز، در شاخههای دیگر نیز فعال باشید. برای چنین افرادی باید کاملاً به وضوح توضیح دهید که از آنجا که این کار، به عنوان کار روزانه یا روتین شما محسوب نمیشود، این احتمال وجود دارد که بتوانید از پس کار برآیید. اما به کمی زمان بیشتر برای سعی و خطا نیاز دارید و در عوض، میتوانید با هزینهای پایینتر از معمول این کار را برایشان انجام دهید. در صورت توافق میتوانید بستن قرارداد را به بعد از انجام یک نمونه برای ایشان محول کنید و سعی کنید در زمان تعیین شده، نمونهای با حداکثر توانایی خودتان آماده کنید.
پس از آن، اگر هر دو از کیفیت و قیمت تمام شده رضایت داشتید، میتوانید قرارداد انجام کار را بنویسید و در غیر این صورت، باید به راحتی از پذیرش کار صرفنظر کرده و رابطه خودتان را برای انجام سفارشهای دیگر در آینده حفظ کنید.
آیا پیش از این روی پروژه مشابهی کار کردهاید؟
به خاطر دارم که چند سال پیش، مسئول بازاریابی یک شرکت تولید مبلمان اداری به آتلیه من آمد و درباره عکاسی از برخی از محصولات جدیدشان برای کاتالوگی که میخواستند تولید کنند سؤال کرد. شانس با من یار بود. زیرا حدود یک سال قبل، من برای وبسایت یکی از دوستانم، از کارگاه ساخت مبل و میز نهارخوری او عکاسی کرده بودم و نمونه کارهای این نوبت عکاسی را در آرشیوم داشتم.
اگرچه مبلمان اداری، تفاوتهای زیادی با مبلمان خانگی دارد، اما نزدیک بودن روند کاری این دو پروژه و شباهتهای ساختاری که به لحاظ اجرا دارند، باعث شد تا بتوانم این پروژه را بپذیرم و ضمناً در ادامه یک همکاری موفق، سال بعد هم همین پروژه را تکرار کنیم.
طبیعتاً داشتن نمونه کار از پروژههای مختلف میتواند تأثیر خوبی روی مشتری شما بگذارد و همچنین شما را با چالشهای اجرای آن آشنا میکند تا بتوانید برآورد بهتری از زمان و هزینهای که میخواهید برای انجام آن اعلام کنید به دست بدهد. انجام پروژههای رایگان برای دوستان و آشنایان و همچنین تجربه کردن پروژههای شخصی در زمانهایی که به لحاظ کاری خلوت هستید، میتواند در این زمینه به شما کمک کند. به عنوان مثال من همین چند هفته پیش، لنز یکی از دوستانم را به امانت گرفته بودم تا کیفیت کاری آن را در برابر لنزهای خودم مقایسه کنم.
از آنجا که این لنز، یک لنز ماکرو بود تصمیم گرفتم تا با دانش تئوری که در زمینه عکاسی جواهرات داشتم، از زیورآلات همسر و اعضای خانوادهام عکاسی کنم. این پروژه نزدیک دو روز طول کشید و به عنوان یک تجربه و نمونه کار برایم جالب بود. اگرچه هنوز هیچ مشتری در رابطه با این شاخه از عکاسی به من مراجعه نکرده، اما عکاسی و ویرایش این عکسها، علاوه بر لذتی که برایم دارد، میتواند در آرشیو عکسهایم باقی بماند، و از کجا معلوم، شاید یک روزی باعث شود تا بتوانم یک پروژه عالی با آن بگیرم.
پروژههای مشابه، خیلی هم شبیه نیستند!
گاهی اوقات تصور ما یا مشتریان درباره یک پروژه عکاسی مشابه، کمی اشتباه است و پذیرفتن پروژهای که به نظر میرسد شباهت زیادی با آنچه قبلاً انجام دادهایم، ممکن است نتیجه مطلوبی نداشته باشد.به عنوان مثال یک عکاس پرتره که همواره در آتلیه شخصی خودش کار کرده است، ممکن است برای عکاسی عروسی در فضای باز یا عکاسی از مدلهای خانم و آقا برای کیف و کفش چرم، آماده نباشد.
باز هم به خاطرات خودم برمیگردم. چند سال پیش من برای یک شرکت تولید رنگ مو در ایران عکاسی میکردم. این عکسها معمولاً برای وبسایت یا کاتالوگهایی که تولید میکردند استفاده میشد و هر دوی ما، یعنی هم من و هم مدیر هنری شرکت، از نتیجه کار راضی بودیم. اما یک روز مسئول هنری شرکت به ملاقات من آمد و توضیح داد که قرار است یک سری محصولات خوشبو کننده جدید مانند عطر و اسپرهای جدید هم تولید کنند و درباره عکاسی از آنها با هم قرار گذاشتیم. من پیش از آن، هرگز تجربه عکاسی از محصولات شیشهای را نداشتم.
شیشههای عطر بزرگ و کوچک و شیشههای عطر اشانتیونی که قرار بود همراه آنها عکاسی شوند، با تکنیکهایی کاملاً متفاوت از ظروف پلاستیکی که برای تیوبهای رنگ مو به کار میروند، عکاسی میشوند.
به خاطر دارم که چقدر برای نورپردازی و ثبت عکسهای آنها با مشکل روبرو شدم و متأسفانه در آن زمان مثل امروز، امکان استفاده از منابع آنلاین و اینترنتی وجود نداشت. تعلل در این کار میتوانست به قیمت از دست دادن این مشتری که بخش بزرگی از کارهای من را شامل میشد تمام شود. اگرچه بعداً توانستم با مراجعه به چندین دوست و آشنای مختلف، بالاخره کار را به نحوی تمام کنم و تحویل بدهم، اما در بسیاری از پروژهها مسئله به همین سادگی ختم نمیشود و ممکن است به شدت دردسرساز شود.
آیا ابزارهای کافی در اختیار داریم؟
“نه! اما میتوانم اجاره کنم”، خیلی اوقات برای گرفتن یک پروژه کافی نیست. این اتفاق خصوصاً درباره پروژههای فیلمبرداری خیلی اهمیت دارد. اجاره یک دوربین یا لنز عکاسی، به لحاظ تکنیکی آنقدرها مشکل نیست و احتمالاً میتوانید خودتان از پس آن برآیید. اما در مورد پروژههای فیلمبرداری، استفاده از یک لرزشگیر یا گیمبال دستی، استفاده از یک پهپاد برای فیلمبرداری هوایی، به کارگیری تجهیزات حرفهای صدابرداری، ویرایش یک ویدئوی با رزولوشن 4K و مواردی از این دست، فراتر از اجاره کردن تجهیزات است. در چنین مواقعی ممکن است یا نتوانید تجهیزات مخصوص را اجاره کنید یا حتی نتوانید با آنها کار کنید. قبول کردن پروژه و سپردن آن به دیگران هم اصلاً و ابداً، روش درستی نیست و سالها تجربه به من نشان داده که نتیجه کار بسیار وخیمتر از چیزی میشود که میتوانید حدس بزنید. حتی در مورد تجهیزات عکاسی هم، موضوع آنقدرها ساده نیست.
همه ما میدانیم که برای عکاسی ماکرو، به یک لنز ماکرو نیاز داریم. اما چند نفر از ما به طور عمومی از قابلیت ویرایشی و نرمافزاری Focus Stacking که برای عکاسی از جواهرات ضروری است و روشهای پیچیده آن در فتوشاپ استفاده میکنیم و در آن مهارت داریم؟
حتی اگر هم این روش را بدانیم، Focus Stacking در عکاسی ماکرو، کاملاً با Focus Stacking در عکاسی منظره و پرتره متفاوت است و علاوه بر شناخت این تکنیک، به سهپایه و هد مخصوص این کار نیاز دارد که استفاده از آن واقعاً مشکل است.
ابزارها را در انجام پروژه عکاسی دست کم نگیرید. محتویات کیف یک عکاس حرفهای که پر از لنزها و بدنهها و فلاشهای مختلف است، لزوماً برای یک پروژه عکاسی خریداری نشدهاند و قرار نیست در یک پروژه، از همه آنها استفاده شود. هر کدام از آنها در طول زمان، برای پروژههای مختلفی تهیه شدهاند و اصولاً این هزینهها و اصطلاحاً خواباندن سرمایه، برای همین است که علاوه بر دانش، تجهیزات مورد نیاز را هم در اختیار داشته باشند.
بیشتر بخوانید: راهنمای خرید تجهیزات عکاسی
آیا افراد مورد نیاز را در دسترس داریم؟
این بخش از کار دقیقاً همان جایی است که عکاسان عروسی، کاملاً با آن درگیر هستند. عکاسی عروسی، یکی از آن پروژه عکاسی هایی است که نه فقط یک عکاس، بلکه گروهی از افراد مختلف درگیر آن میشوند. عکاس یا عکاسان، دستیار نورپردازی، فیلمبردار خانم، فیلمبردار آقا، صدا بردار، کسی که با کرین یا هلیشات کار میکند، … همه این افراد در روز عروسی درگیر کار خواهند بود. ضمن اینکه در روزهای بعد از مراسم هم به یک طراح آلبوم، مونتاژکار، لابراتور چاپ عکسها، صحافی برای آلبوم عروسی، … و بسیاری کارهای دیگر نیاز دارید. آیا افرادی را در این زمینهها میشناسید.
آیا افرادی که میشناسید آنقدر حرفهای هستند که بتوانید به آنها اطمینان کنید؟ آیا خوش قول و خوش برخورد هستند؟ آیا کار را از شما نمیگیرند؟ اینها سؤالاتی است که باید پیش از پذیرفتن پروژههای گروهی از خودتان بپرسید.
اگر از پس آن برنیایید چه؟
پذیرفتن پروژه عکاسی از کسانی که به شما نزدیک هستند و ممکن است در آینده باز هم با هم روبرو شوید، ریسک بالاتری دارد. زیرا نه تنها پولی به دست نمیآورید و هزینههای کار را هم خودتان متحمل میشوید، بلکه وجه کاری شما نیز خراب خواهد شد و ممکن است نتیجه آن تا سالها ادامه داشته باشد.
برخی کارها هم اصولاً خطر بیشتری دارند. عکاسی از محصولات، آنقدر که عکاسی از عروسی خطرناک است، دردسر ندارد. فکرش را بکنید، وظیفه عکاسی و فیلمبرداری از یک مراسم را برعهده گرفتهاید و از پس آن برنیایید! بعد از روز عروسی میخواهید چه کنید؟
هرگز و هرگز ، پیش از اینکه درباره تجربه و توانایی خودتان، با مشتری به طور دقیق گفتگو و تصمیمگیری کنید، چنین پروژه عکاسی را نپذیرید. چون ممکن است تنها بخشی از کار را (مثلاً عکاسی پشت صحنه یا عکاسی از مهمانان را) به شما بسپارند یا اصولاً کار را به شخص دیگری بدهند. بههرحال بهتر از آن است که فردای روز عروسی شرمنده شوید و با عواقب وخیم این تصمیم روبرو شوید.
فواید رد کردن یک پروژه عکاسی
فراموش نکنید که نتیجه کار، همواره پول نیست. صادق بودن با مشتریان، میتواند در دراز مدت شما را به فردی امین برای مشاوره تبدیل کند و طبیعتاً فردی که به عنوان یک مشاور امین در ذهن دیگران جای میگیرد، همواره این فرصت را دارد که سفارشهای بعدی را (در صورت افزایش توانایی) خود بر عهده گیرد. همچنین میتوانید با معرفی کارهایی که نمیتوانید انجام دهید به افراد خبرهای که میشناسید، خود را به عنوان یک همکار با روابط عمومی خوب در ذهن آنها به جای بگذارید و رابطه کاری و حرفهای خوبی را با آنها رقم بزنید. بههرحال شما نیز در زمینههای مختلفی مهارت دارید و احتمالاً سفارشهایی نیز از طرف آنها به شما ارجاع میشود.
همواره سطح کار خودتان را در هر شاخهای که هستید ارتقا دهید، با مشتریان صادقانه و هوشمندانه برخورد کنید.
نویسنده:امیر یاری




