1-تاری تصویر ناشی از لرزش دوربین و حرکت
احتمالا بزرگترین دلیل تاری تصویر، تاری ناشی از حرکت است و دلیل آن نیز این میباشد که دوربین یا سوژهی شما هنگام ثبت عکس خیلی تکان میخورد. این نوع تاری فقط هنگامی اتفاق میافتد که هنگام نوردهی، چیزی در عکس شما چند پیکسل تکان بخورد.
با وجود اینکه این نوع تاری تصویر تا حد زیادی به سرعت اشیاء داخل عکس و لرزش دوربین مربوط است، فاکتورهای دیگری هم در این موضوع نقش دارند. سرعت شاتر نیز برای حل این مشکل خیلی حیاتی است. در صورتی که نوردهی شما به اندازه کافی سریع باشد، میتواند تقریبا از هرچیزی یک عکس با کیفیت بگیرید. حتی اگر درحال عکاسی از یک پرنده یا حیوان در حال حرکت هستید، میتوانید از سرعت شاتر 1/1000 یا 1/2000 ثانیه استفاده کنید تا تصویر شما اصلا تار نباشد.
این قابلیت برای تاری ناشی از حرکت دست عکاس نیز صدق میکند. هیچکس نمیتواند دوربین را بدون حرکت در دست خودش بگیرد ولی میتوانید به راحتی مشکل حرکت دست خودتان را حل کنید. برای محاسبهی سرعت شاتر میتوانید از قانون «Handhold Rule» استفاده کنید. برای استفاده از این قانون، همیشه جانب اطمینان را در نظر داشته باشید. من ترجیح میدهم به جای فرمول “1/(فاصله کانونی)” از فرمول “1/(2*فاصله کانونی)” استفاده کنم مگر اینکه قابلیت کاهش لرزش دوربین روشن باشد.
از لحاظ فنی تنها کاری که باید برای از بین بردن تاری تصویر ناشی از حرکت (حرکت دوربین یا دست) انجام دهید، این است که از یک سرعت شاتر بالا استفاده کنید. نوردهی 1/8000 ثانیه میتواند هرگونه تاری تصویر ناشی از حرکت را از بین ببرد. تنها مشکلی که وجود دارد این است که سرعت شاتر بالا، باعث میشود که عکسهای شما تاریکتر شوند و گرفتن عکسهایی که به اندازه کافی روشن باشند یکی از مشکلات پایهی عکاسی است. درصورتی که قصد دارید از یک سرعت شاتر خیلی بالا استفاده کنید، بهتر است راهی برای جبران نوردهی پیدا کنید تا بتوانید عکس روشنی ثبت کنید.
بنابراین ایدهآل این است که فقط به اندازهای سرعت شاتر را بالا ببرید که تاری ناشی از حرکت را از بین ببرد و یا مقدار خیلی کمی از آن باقی بماند. پیداکردن سرعت دقیق شاتر، نیاز به تمرین دارد ولی احتمالا سرعت شاتر مناسب برای پرتره 1/100 ثانیه، برای صحنههای ورزشی 1/500 ثانیه و 1/2000 ثانیه برای پرندهی درحال پرواز میباشد. تنها استثناء این حالت وقتی است که با استفاده از یک سهپایه قوی از یک سوژهی ثابت عکاسی میکنید. در این حالت میتوانید تقریبا از هر سرعت شاتری استفاده کنید. در صورتی هم که میخواهید عمدا قسمتی از تصویر را تار کنید، میتوانید این مقادیر را نادیده بگیرید.
با این وجود حتی در صورتی که از سهپایه استفاده کنید و سوژه هم ثابت باشد، ممکن است مقدار کمی لرزش دوربین داشته باشید. این مشکل به دلیل این است که خود دوربین قطعات متحرک دارد. برای مثال میتوان به آینهی دوربینهای DSLR و یا پرده شاتر اکثر دوربینها اشاره کرد. در سرعتهای شاتر خاصی، این قطعات باعث لرزشی میشود که میتوانید در عکسهای خودتان آنرا ببینید. محدوده خطر این نوع لرزش 1/2 ثانیه و 1/50 ثانیه است و بیشتر هنگام استفاده از لنزهای تلهفوتو دیده میشود.
برای کم کردن اثر این قطعات، میتوانید از پرده شاتر الکترونیکی و حالت قفل آینه (یا حالتExposure Delay در دوربینهای نیکون) استفاده کنید. میتوانید از شاتر راهدور نیز استفاده کنید.
آخرین روش یک روش بیربط است که کمک میکند تاری تصویر ناشی از حرکت را کاهش دهید و آن هم استفاده از یک فلاش برای روشن کردن تمام تصویر است. مدت زمان اکثر فلاشها خیلی سریع است و حرکت سریعترین سوژهها مانند مرغ مگسخوار را هم ثابت میکند ولی نمیتوانید هر سوژهای را با فلاش کاملا روشن کنید. به همین دلیل، این روش، روش کاملی نیست.
2-تاری تصویر ناشی از عدم فوکوس
یکی دیگر از انواع تاری تصویر، تاری ناشی از عدم فوکوس است. این تاری در شکلها و حالتهای مختلفی به وجود میآید. یکی از واضحترین تاریها در این بخش، هنگامی اتفاق میافتد که فوکوسی که انجام دادیم از دست میرود. در صورتی که خیلی نزدیک یا خیلی دور فوکوس کنید، نتیجه نهایی این خواهد بود که عکس شما خیلی واضح نیست. در بدترین حالت، سوژه شما میتواند به دلیل اینکه سیستم فوکوس خودکار شما نتوانسته است روی هیچ چیزی قفل کند، سوژه شما کاملا خارج از فوکوس است.
کلید جلوگیری از پیشآمدن این مشکل این است که وقت بگذارید و مطمئن شوید که روی سوژهی درست فوکوس کردهاید. در صورتی که وقت کافی دارید، لایو ویو را بزرگ کنید تا مطمئن شوید که روی نقطه مناسبی فوکوس کردهاید. در صورتی که از سوژههای سریعی مانند سوژههای ورزشی عکاسی میکنید، کلید حل مشکل این است که فقط تمرین کنید. با نحوه کار و رفتارهای سیستم فوکوس خودکار دوربین خودتان آشنا شوید، نقطه ضعف و قوت آنرا پیدا کنید و یاد بگیرید که چطور در هر زمانی روی سوژه خودتان قفل کنید.
یک نوع دیگر از تاری تصویر ناشی از عدم فوکوس هنگامی اتفاق میافتد که عمق میدان به اندازه کافی بزرگ نیست. ممکن است درحال عکاسی از گروهی از افراد باشید که برخی از آنها نسبت به بقیه، به دوربین نزدیکتر باشند. شما نمیتوانید همزمان روی افراد نزدیک و دور فوکوس کنید. بنابراین باید یا افرادی که نزدیک هستند را انتخاب کنید یا آنهایی که دورتر هستند. یکی از روشهای دیگری نیز که میتوانید امتحان کنید، این است که در صورتی که چیزی وسط آنها وجود داشته باشد که سیستم فوکوس خودکار شما بتواند روی آن قفل کند، فوکوس خودتان را روی آن قرار دهید. حتی در این صورت نیز قسمتهایی در تصویر شما به اندازهی کافی واضح نیستند.
این مشکل بیشتر در عکاسی از منظره و عکاسی ماکرو وجود دارد که برای اینکه تمام سوژه شما واضح باشد، باید بزرگترین عمق میدان ممکن را داشته باشید. در این موارد، شما معمولا باید روی مهمترین قسمت سوژه فوکوس کنید و مقدار کمی تاری را در بقیه تصویر قبول کنید. همچنین ضروری است که برای گرفتن عمق میدان کافی، از دیافراگم کوچکتری استفاده کنید.
به همین دلیل است که عکاسهای منظره از دیافراگمهای کوچکی مانند f/8، f/11 و f/16 استفاده میکنند و در عکسهای ماکرو ممکن است حتی از دیافراگم f/22 نیز استفاده کنند. همهی این کارها برای به دست آوردن عمق میدان مناسب کافی است.
من این عکس را با دیافراگم f/16 گرفتم چون نزدیکترین سوژه خیلی به لنز من نزدیک است. با این وجود، نزدیکترین و دورترین جزئیات عکس، خیلی واضح نیستند. ولی این عکس برای استفاده در وب و ابعاد چاپ معمولی مناسب است.
با اینکه میتوانید از دیافراگمهای خیلی کوچکی مانند f/22 برای تمام عکسها استفاده کنید، حتی در صورتی که عمق میدان بیشتری هم به شما بدهد، از طرفی باعث تاریک شدن عکسهای شما میشود و فقط در صورتی که از یک سهپایه یا فلاش استفاده کنید میتوانید عکسهای قابل قبولی بگیرید و از طرفی دیگر، دیافراگمهای کوچک باعث ایجاد نوع دیگری از تاری تصویر میشوند که بیشتر به چشم میآید.
مطالعه بیشتر:عمق میدان در عکاسی چه اهمیتی دارد؟
3-انکسار
تاری تصویر ناشی از انکسار به اندازهی تاریهایی که قبلا به آن اشاره شد، جدی گرفته نمیشود ولی نقش مهمی در عکاسی دارد. انکسار یکی از خصوصیات پایهی هر موج، از جمله نور است. هنگامی که نور از یک مانع یا سوراخ (مانند دیافراگم موجود در لنز دوربین) عبور میکند، با خودش تداخل پیدا میکند. این تداخل سیگنال خودش را پخش میکند و یک نقطه کوچک از نور تار میشود و این تاری مستقیما در عکس دیده میشود.
فیزیک انکسار فراتر از این مقاله است ولی خیلی مهم است که یک نکتهی پایه درمورد آن بدانید: دیافراگمهای کوچکتر تاری انکسار بیشتری دارند. از لحاظ فنی هر وقت نور از دیافراگم عبور کند، انکسار رخ میدهد و مهم نیست دهانه دیافراگم چقدر بزرگ باشد. با اینحال این تاری تصویر فقط در صورتی مهم است که روی چند پیکسل تکرار شود.
در دوربینهای DSLR و بدون آینه امروزی، دیدن انکسار در دیافراگمهای بزرگتر از f/5.6 خیلی سخت است (در این دیافراگم نیز انکسار وجود دارد). اثر انکسار تا f/8 یا حتی f/11 نیز خیلی کم است و فقط وقتی اثر آن زیاد میشود که به سراغ دیافراگمهای کوچک بیشتر از f/16 بروید. در این دیافراگم است که انکسار تبدیل به یک مشکل بزرگ برای کیفیت تصویر میشود. نگاهی به برشهای 100% زیر بیاندازید تا اثر انکسار را به وضوح ببینید:
من از دیافراگمهای f/11 و f/16 به طور معمول استفاده میکنم. از آنجایی که سود عمق میدان بیشتر از ضرر انکسار است، این دو پراستفادهترین دیافراگمهای عکاسی منظره من هستند. با اینحال تاری تصویر ناشی از انکسار در این دیافراگمها به وضوح قابل مشاهده هستند، به همین دلیل ترجیح میدهد در صورت امکان از دیافراگم f/8 استفاده کنم.
هنگام عکاسی، برای کم کردن اثر تاری تصویر ناشی از انکسار نکات زیر را به یاد داشته باشید:
– در دیافراگمهای وسیعتر از f/5.6 نگران انکسار نباشید.
– در دیافراگمهای f/6.3 تا f/10 در صورتی که زوم کنید، انکسار را میبینید ولی خیلی وحشتناک نیست.
– در دیافراگمهای f/11 تا f/16 انکسار به وضوح دیده میشود ولی عکس شما را خراب نمیکند.
– در صورتی که دلیل خاصی ندارید، از دیافراگمهایی مانند f/22 یا کوچکتر از آن استفاده نکنید.
به یاد داشته باشید که این اعداد برای سنسورهای فولفریم است. برای به دست آوردن معادل مناسب برای دوربین خودتان، این مقادیر را در فاکتور برش سنسور تقسیم کنید. به این دلیل است که عکاسهای فرمت بزرگ 4×5 یا 8×10 از دیافراگمهای دیوانهواری مانند f/64 استفاده میکنند.
ولی اگر بخواهید برای داشتن عمق میدان مناسب از دیافراگمهایی مانند f/22 یا حتی کوچکتر استفاده کنید چطور؟ آیا ارزش دارد که با مقادیر بالای انکسار سر و کله بزنید؟ با اینکه ممکن است استفاده از چنین دیافراگمهایی ضروری باشد، میتوانید از انباشت فوکوس نیز استفاده کنید. برای اینکار از دیافراگمهای واضحی مانند f/8 استفاده کنید و چندین عکس بگیرید که در آنها روی چندین نقطه از جلو تا عقب تصویر فوکوس کردهاید. سپس این عکسها را در پردازش نهایی با هم ادغام کنید تا واضحترین تصویر ممکن را داشته باشید. البته این تکنیک فقط برای هنگامی است که سوژهی شما حرکت نمیکند.
مطالعه بیشتر:چگونه از تکنیک انباشت فوکوس(Focus Stacking) استفاده کنیم؟
4-اختلالات لنز
آخرین دلیل تاری تصویر، اختلالات لنز است. به بیان سادهتر تصویر شما به خاطر واضح نبودن لنز تار میشود.
در دنیای عکاسی توجه زیادی به این مشکل میشود و دلیل عمدهی آن این است که تنها دلیل تاری تصویر است که میتوانید با خرید تجهیزات مختلف، به سادگی آن را از بین ببرید. با اینحال بزرگترین عامل تاری تصویر اختلالات لنز نیست. دفعات زیادی مردم احساس میکنند که لنز آنها تار است در حالی که مقصر اصلی عدم فوکوس صحیح است. برای مثال گوشههای پیشزمینه در یک عکس منظره اغلب تارتر از بقیه عکس هستند و دلیل این مشکل عموما این است که این نقاط در فوکوس نیستند.
با اینحال اختلالات لنز هنوز هم وجود دارند و هنگامی این مشکل بیشتر به چشم میآید که از یک لنز خاص نسبت به دیگر لنزها استفاده کنید. این اختلالات هنگام استفاده از دیافراگمهای بزرگی مانند f/1.4 یا f/1.8 و خصوصا در گوشههای تصویر بیشتر به چشم میآیند. اگر از سوژههای سختی مانند کهکشان راه شیری عکاسی میکنید، که با یک دیافراگم بزرگ عکاسی میکنید ولی میخواهید گوشههای تصویر از وضوح بالایی برخوردار باشند، اختلالات لنز (نه فقط اختلالات مربوط به وضوح، بلکه اختلالاتی مانند تیرگی دور عکس) نیز خودشان را نشان میدهند. در صورتی نیز که لنز شما خیلی تار باشد، ممکن است این اختلالات را در دیافراگمهای استانداردی مانند f/5.6 یا f/8 نیز ببینید.
برای مثال نگاهی به دو عکس زیر بیاندازید. عکس اول توسط لنز Samyang 14mm f/2.8 که یک لنز محبوب برای عکاسی از ستارهها است ولی مقدار کمی اختلال دارد گرفته شده است. تصویر دوم توسط Nikon 14-24mm f/2.8 گرفته شده است که اختلالات کمتری دارد. نتیجه این شد که ستارههای کوچک نیز به وضوح مشخص هستند.
خبر خوب اینکه، دلیل اختلالات لنز کاملا مربوط به تجهیزات دوربین هستند، میتوانید منابع متنوعی را روی اینترنت پیدا کنید که لنزها را از این جهت با هم مقایسه میکنند. البته زیاد روی این موضوع حساس نباشید. تفاوت لنزی که اختلالات کمتری دارد با دیگر لنزها فقط وقتی مشخص میشود که تا حدود زیادی تصویر را برش دهید. این نتایج فقط در موارد معدودی مانند نمونهی بالا مشخص خواهند بود.
مطالعه بیشتر: چگونه با لایتروم، اشکالات لنزتان را برطرف کنیم؟
اینکه واضحترین دیافراگم لنزهای موجود بین f/4 تا f/8 است، به این دلیل است که این دیافراگمها اختلالات لنز (که در دیافراگمهای وسیع مشخص هستند) را با مشکلات ناشی از انکسار (که در دیافراگمهای بسته مشخص هستند) را متعادل میکنند. البته دلایل زیادی وجود دارد که برای داشتن عمق میدان موردنیاز خودتان بیرون از این محدوده عکاسی کنید ولی در صورتی که دلیل خاصی ندارید بهتر است دیافراگم خودتان را بین این محدوده نگه دارید.
دیگر دلایل تاری تصویر
با اینکه مهمترین دلایل تاری تصویر، همین چهار موردی بودند که به آنها اشاره شد، دلایل متعدد دیگری وجود دارند که بهتر است به آنها نیز اشاره کنیم.
اول اینکه یک عکس با رزولوشن پائین، نسبت به عکسی که تعداد پیکسل بالایی دارد، در صورتی که همه چیز را به درستی انجام داده باشید، جزئیات کمتری دارد. با دوربینهای مدرن امروزی، این مشکل اکثر اوقات مشکل مهمی نیست. راه حل اصلی برای این موضوع این است که عکسهای خودتان را خیلی برش ندهید. در غیر این صورت تا حدود زیادی رزولوشن عکس را از دست میدهید. همچنین نباید از JPEG و به خصوص JPEG فشرده به جای RAW استفاده کنید.
درکنار این موضوع، ایزو هم نقش مهمی روی جزئیات تصویر دارد. هنگامی که در محیطهای تاریک با ایزو بالا عکاسی میکنید، نویز زیادی در تصویر خودتان، به خصوص قسمتهای سایه خواهید داشت. این موضوع مانند تاری تصویر نیست ولی با اینحال بازهم جزئیات را از بین میبرد. کاهش نویز در پردازش نهایی نیز باعث میشود که تصاویر شما تار یا پلاستیکی مانند شوند.
نویز موجود در این تصویر تاثیر قابل توجهی روی جزئیات ریز آن دارد. کاهش نویز افراطی نیز باعث آسیب رسیدن به تصویر میشود.
علاوه بر این عکاسی با لنزهای سوپرتلهفوتو علیالخصوص هنگام فوکوس روی نقاط دورتر میتواند به دلیل تحریف جوی، باعث تاری تصویر شود. این مشکل هنگام عکاسی از ستارهها و عکاسی حیات وحش از راه دور بیشتر به چشم میآید. حل کردن این نوع تاری تصویر، یکی از سختترین کارها است و بهترین راهحل این است که منتظر بمانید تا تحریف جوی کاهش بیابد یا چند عکس پشت سر هم بگیرید و امیدوار باشید که یکی از آنها واضحتر باشد.
دلیلهای دیگری برای عکسهای تار وجود دارند. برای مثال میتوان به عکاسی با لنز کثیف، یا قرار دادن چند فیلتر با کیفیت کم روی هم اشاره کرد. با اینکه این مشکلات، زیردستهی اختلالات لنز هستند، به اندازهای متمایز هستند که به صورت جداگانه به آنها اشاره کرد.
جمعبندی
همانطور که دیدید، راههای زیادی برای گرفتن تصاویر تار وجود دارد. علاوه بر این میتوانید توسط فتوشاپ و یا دمیدن روی لنز هم عکسهای خودتان را تار کنید. با این وجود در صورتی که میخواهید عکسهایی که میگیرید تار نباشند، چهار منبع اصلی تاری وجود دارد که عکاسها باید آنها را در نظر بگیرند: بلور ناشی از حرکت، بلور ناشی از عدم فوکوس، بلور ناشی از انکسار و بلور ناشی از اختلالات لنز.
هیچراهی برای از بین بردن کامل این منابع تاری و یا حتی کاهش تمام آنها تا اندازهی قابل قبولی وجود ندارد. اغلب بهبود یکی از دلایل، باعث بیشتر شدن دلیل بعدی میشود. این موضوع هنگامی که به انواع دیگری از عکاسی که نیاز به دانش فنی بیشتری دارند روی بیاورید، بیشتر به چشم میآید و به نقطهای میرسید که حتی ترکیب عکسها هم برای نجات آنها کافی نخواهد بود.
این موضوع باعث میشود که یادگیری نحوهی از بین بردن این منابع تاری تصویر و گرفتن عکسهایی با جزئیات بیشتر، مهمتر به نظر برسد. تقریبا در هر شرایطی میتوانید کاری کنید که تصاویر واضحتری بگیرید. لازمه همهی این کارها این است که در مرحله دلایل تار بودن تصاویر خودتان را شناسایی کنید و بدانید برای کاهش اثرات هرکدام از آنها باید چه کاری انجام دهید.