مقدمه
در مقالهی مثلث نوردهی ما راجع به اینکه دیافراگم، سرعت شاتر و ایزو چیست و این موارد چگونه با هم کار میکنند صحبت کردیم. قبل از اینکه به سراغ نحوه نوردهی خلاقانه برویم، لازم است تاثیر بصری سرعت شاتر، دیافراگم و ایزو روی تصاویر را بررسی کنیم.
دیافراگم
از بین سه متغیر مربوط به نوردهی، دیافراگم چیزی است که عمق میدان تصویر را هم کنترل خواهد کرد. عمق میدان نشان دهندهی این است که تا چه اندازه از فضای جلو و پشت نقطهی فوکوس، وضوح قابل توجهی خواهد داشت. هرچقدر دیافراگم بازتر باشد، عمق میدان نیز کمتر خواهد شد و بخش کمتری از صحنه در فوکوس خواهد بود. عمق میدان کم برای ایزوله کردن سوژه از بقیه صحنه کاربرد دارد. عکاسهای پرتره معمولا از این تکنیک برای جدا کردن سوژه از پس زمینههای شلوغ استفاده میکنند.
در دو عکس بعدی عکاس توانسته است با انتخاب یک دیافراگم باز (نسبت به فاصله کانونی لنز) سوژهی اصلی را از پس زمینه جدا کند. توجه کنید که پس زمینه چطور به صورت کامل تار شده است.
در سه عکس بعدی نیز عکاس از فوکوس انتخابی برای هدایت چشم مخاطب به سمت سوژه اصلی استفاده کرده است ولی در عین حال بخشی از جزئیات پس زمینه هم مشخص است. با این کار تا حدودی مفهوم محتوا در عکس حفظ شده است.
[relatedproduct post=”14859″][/relatedproduct]
یک دیافراگم بسته عمق میدان بیشتری در اختیار شما قرار میدهد. عکاسهای منظره معمولا از دیافراگم بسته استفاده میکنند تا تمامی قسمتهای تصویر از پیش زمینه تا پس زمینه در فوکوس باشد.
در ادامه چند نمونه از این تصاویر را مشاهده خواهید کرد. در صورتی که به دقت نگاه کنید، متوجه خواهید شد که اجسام موجود در پیش زمینه و همینطور اجسامی که در دوردست قرار دارند هم به صورت کامل در فوکوس هستند و از وضوح کافی برخوردار میباشند.
احتمالا عباراتی مثل Sweat Spot یا نقطهی خوب لنز را شنیدهاید. این نقطه دیافراگمی است که واضحترین تصویر ممکن را برای شما خلق خواهد کرد. البته نباید وضوح را با عمق میدان اشتباه گرفت. زمانی که شما با دیافراگم کاملا باز عکاسی میکنید، احتمالا متوجه شدهاید که گوشههای تصویر تارتر و حتی تیرهتر از مرکز تصویر هستند. این مشکل به این دلیل رخ میدهد که اکثر لنزها برای گرفتن عکسهای فوقالعاده واضح در بازترین دیافراگم ممکن بهینه نشدهاند. علاوه بر این، شما انواع مختلف انحرافات اپتیکال مثل انحرافات کروماتیک، انحنای فیلد و وینیت را هم دارید و باید با آنها مقابله کنید. تمامی این موارد باعث از دست رفتن وضوح در نزدیکی لبههای عکس خواهند شد. در مقابل اگر دیافراگم لنز را روی مقادیر خیلی کوچکتر قرار دهید، باز هم ممکن است وضوح تصویر را در لبههای تصویر از دست بدهید اما این بار این موضوع به دلیل انکسارات نور رخ میدهد. در صورتی که در شرایطی باشید که نیازی به جدا کردن سوژه از پس زمینه نداشته باشید یا به عمق میدان خیلی زیاد هم نیاز نداشته باشید، میتوانید از Sweat Spot لنز استفاده کنید. این نقطه 1 یا 2 گام بستهتر از بازترین دیافراگم لنز است. لنزها با هم متفاوت هستند اما نقطهی Sweat Spot به خصوص در لنزهای زوم متداول در بازار، معمولا در محدودهی f/5.6 تا f/8 است.
سه عکس بعدی عمق خیلی زیادی ندارند. فاصله بین نزدیکترین شی تا دورترین شی خیلی کم است. به همین خاطر عکاس نیازی به عمق میدان زیاد نداشته است و از آنجایی هم که قصد جدا کردن بخشی از تصویر با عمق میدان کم را نداشته است، دیافراگمی را انتخاب کرده است که نزدیک به نقطهی امن لنز خودش بوده است.
بستن دیافراگم فراتر از محدوده توصیه شده که باعث ایجاد انکسار در تصویر خواهد شد (معمولا دیافراگمهای بستهتر از f/8 تا f/11) ممکن است برخی اوقات به نفع شما باشد. در صورتی که جسم روشنی داخل عکس خودتان داشته باشید، استفاده از دیافراگمهای کوچک باعث ایجاد افکت ستارهای خواهد شد. با وجود اینکه این افکت با ذائقه خیلی از عکاسها همگام نیست اما میتواند یک عنصر گرافیکی جذاب در تصاویر شما باشد. البته اگر قصد دارید خورشید را در تصاویر خودتان قرار دهید خیلی مراقب باشید زیرا میتواند هم به چشمهای شما و هم قطعات داخلی دوربین آسیب برساند.
سرعت شاتر
سرعت شاتر یکی دیگر از عوامل نوردهی خلاقانه در عکاسی و چیزی است که احساس حرکت را در تصاویر شما کنترل میکند. بسته به سرعت شاتری که انتخاب میکنید، شما میتوانید سوژههای متحرک موجود در عکس خودتان را فریز کنید و یا حرکت آنها را تار کنید. ممکن است فکر کنید که گرفتن یک عکس تار ایده خوبی نیست اما همین کار میتواند یک احساس و ظاهر هنری به تصاویر شما ببخشد.
سرعت شاترهای خیلی سریع باعث فریز شدن حرکت خواهند شد. اینکه باید سرعت شاتر شما تا چه اندازه سریع باشد به سوژهای که میخواهید از آن عکاسی کنید بستگی دارد. برای مثال برای عکاسی از پرندههای در حال پرواز ممکن است به سرعت شاتر 1/1000 ثانیه نیاز داشته باشید اما اگر نور خیلی زیاد باشد ممکن است این مقدار حتی تا 1/2000 ثانیه یا سریعتر هم کاهش یابد. با استفاده از چنین سرعت شاترهایی پرهای پرندهها و قطرات آب کاملا بدون حرکت و فریز شده به تصویر کشیده خواهند شد.
در ادامه سه عکس دیگر را مشاهده میکنید که عکاس توانسته است با کمک سرعت شاتر سریع، حرکات را فریز کند.
در طرف مقابل سرعت شاترهای آهسته با تار کردن سوژه و یا پس زمینه، احساس حرکت ضمنی بیشتری را منتقل خواهند کرد. در 4 عکس بعدی به این توجه کنید که بکگراند واضح است اما سوژه تار شده است. در عکسهای دوم و سوم سرعت شاتر به اندازهای طولانی است که افراد حاضر در تصویر به نظر شبهوار دیده خواهند شد. در عکس اول نیز عکاس دوربین را روی دست نگه داشته است. با سرعت شاترهای آهسته، نحوه نگه داشتن دوربین خیلی مهم است و اغلب اوقات برای جلوگیری از ایجاد تاری ناخواسته به سه پایه نیاز دارید.
پنینگ یکی از تکنیکهایی است که در آن از سرعت شاترهای آهسته استفاده میشود. برای این تکنیک شما باید دوربین را همگام با حرکت سوژه حرکت دهید. در دو عکس بعدی، عکاس از یک سرعت شاتر نسبتا آهسته استفاده کرده است و دوربین را به صورت همزمان با سوژه حرکت داده است. به همین خاطر است که ماشین و موتورسیکلت موجود در عکس واضح هستند اما پس زمینهی ثابت آن تار شده است. این تکنیک به تمرین و صبوری خیلی زیادی نیاز دارد. برای شروع با ماشینها و پرندههای بزرگ آغاز کنید تا بتوانید تمامی نکات مربوط به این تکنیک را یاد بگیرید.
در عکس آخر نیز عکاس تلاش کرده است پرنده را دنبال کند ولی از سرعت شاتر نسبتا سریع 1/500 ثانیه استفاده کرده است. سر پرنده کاملا واضح است اما باز هم به دلیل تار بودن بالهای آن و قطرات آب میتوانید حرکت را در این تصویر احساس کنید.
صرف نظر از اینکه شما حرکت را تار میکنید و یا سوژه را به صورت کاملا فریز شده به تصویر میکشید، برای دستیابی به نوردهی خلاقانه در عکاسی باید از سرعت شاترهای مختلف استفاده کنید. هیچ فرمولی برای اینکه کدام سرعت شاتر باعث خلق یک افکت خاص خواهد شد وجود ندارد. سوژهی شما و سرعت آن تعیین کنندهی این خواهند بود که بهترین سرعت شاتر چه مقداری است. زیبایی عکاسی دیجیتال این است که با استفاده از آن شما میتوانید تجربه کنید. در صورتی که سرعت شاتر 1/60 ثانیه ظاهری که شما به دنبال آن هستید را به شما نمیدهد، 1/30 ثانیه یا 1/15 ثانیه را امتحان کنید.
ایزو
ایزو یک مفهوم کاملا پیچیده است و ما هم قصد نداریم در مقالهی امروز به سراغ جزئیات این مفهوم برویم. برای درک سادهی این موضوع به ایزو به عنوان میزان حساسیت سنسور فکر کنید. البته این تعریف از نظر فنی خیلی صحیح نیست اما به شما کمک میکند ایزو را خیلی سادهتر درک کنید. برای درک ایزو میتوانید هر کدام از پیکسلهای سنسور را به عنوان یک سطل و فوتونهای نور را به عنوان قطعات باران تجسم کنید. در صورتی که سطل پر باشد، پیکسل نیز سفید خالص خواهد بود و در صورتی که خالی باشد هم پیکسل مشکی خالص خواهد بود. هر چیزی بین این دو مقدار طیفی از خاکستری است. این تقریبا تعریفی از ایزو Native است. در خیلی از دوربینها این مقدار ایزو 100 است اما در برخی دیگر ممکن است 200 یا حتی 50 باشد. برای ادامهی بحث اجازه دهید ایزو Native دوربین را 100 در نظر بگیریم.
اکنون اگر مقدار ایزو را دو برابر کنیم و روی 200 قرار دهیم، شما حساسیت سنسور را دوبرابر کردهاید. یک سطل خالی هنوز هم مشکی خالص است اما برای رسیدن به سفید خالص دیگر نیازی به پر کردن سطل نیست و سطل نیمه پر هم نشانگر یک پیکسل سفید خالص است.
اگر همین مقدار را هم دوباره دو برابر کنید تا به ایزو 400 برسید، این بار فقط با پر کردن 1/4 سطل میتوانید به سفید خالص برسید. به این ترتیب در ایزو 800 به 1/8 ظرفیت سطل، در ایزو 1600 به 1/16 ظرفیت سطل برای رسیدن به سفید خالص نیاز خواهید داشت. هنوز هم سطل خالی نشان دهندهی یک پیکسل مشکی است. در مقادیر ایزو خیلی زیاد شما فقط باید مقدار خیلی کمی از سطل را پر کنید تا به یک پیکسل سفید برسید. به بیانی دیگر برای نوردهی تصویر به مقدار خیلی کمتری نور نیاز خواهید داشت.
اما برای انجام این کار باید بهایی را پرداخت کنید؛ در مقادیر ایزو بالاتر اندازهگیری مقدار باران داخل سطلها خیلی سختتر است. در ایزو 100 میتوان عمق آب را برحسب اینچ اندازهگیری کرد اما در مقادیر بالا اندازهگیری مقدار دقیق باران کار خیلی سختی است. برای مثال تصور کنید نیاز است سطل را فقط به اندازهی کسری از یک اینچ پر کنید. مطمئنا دقت کافی را نخواهید داشت. این عدم دقت به شکل نویز دیجیتال نمایش داده خواهد شد. با افزایش ایزو، شما برای نوردهی تصویر به مقدار خیلی کمتری از نور نیاز خواهید داشت. مقادیر ایزو بالاتر امکان عکاسی بدون فلاش، استفاده از سرعت شاترهای سریعتر و یا دیافراگمهای بستهتر در نور کم را خواهند داد اما در مقابل نویز تصویر نیز افزایش خواهد یافت.
بنابراین اکنون سوال اینجاست که تا چه اندازهای ایزو را میتوان افزایش داد؟ این موضوع یک انتخاب شخصی است و به چیزهایی مثل مدل دوربینی که از استفاده میکنید و نحوهی مشاهدهی تصاویر بستگی دارد. هر بار که یک دوربین جدید تهیه میکنید، باید مدتی را به تست و بررسی عملکرد ایزو آن اختصاص دهید. البته منظور ما تستهای علمی خیلی پیچیده نیست بلکه بیشتر منظور ما تستهایی است که براساس احساس و سلیقه شما انجام میشوند. برای مثال میتوانید چندین عکس مختلف در شرایط نوری مختلف بگیرید و ایزو را برای هر عکس تغییر دهید. میتوانید ایزو را هم در شرایط نور روز و هم شرایط تاریکتر امتحان کنید. عکسهای خودتان را روی صفحهی کامپیوتر ببینید و آنها را با هم مقایسه کنید. همچنین میتوانید عکسهای خودتان را با ابعاد مختلف چاپ کنید و از فواصل مختلف به آنها نگاه کنید. خیلی نگران اینکه عکس شما با مقدار زوم 100% روی صفحه نمایش کامپیوتر چگونه به نظر میرسد نباشید زیرا قرار نیست در حالت عادی اینگونه عکسهای خودتان را ببینید. مقدار نویزی هم که شما میتوانید تحمل کنید، ممکن است با مقداری که فرد دیگر میتواند تحمل کند متفاوت باشد. من با دوربین نیکون D800 دوست ندارم زمانی که در سایه هستم از ایزو 1600 فراتر بروم و یا در صورتی که نور به اندازهی کافی روشن باشد و قصد داشته باشم از سرعت شاترهای سریع استفاده کنم، ایزو را از مقدار 3200 فراتر نخواهم برد. در صورتی که از قبل بدانم که قرار است عکس را به سیاه و سفید تبدیل کنم، ماکزیمم ایزو را روی 6400 قرار خواهم دارد. در طرف مقابل با فوجی X100T خودم هیچ مشکلی با افزایش ایزو تا 6400 در هر شرایط نوری ندارم. دوباره تکرار میکنم که این چیزی است که من با آن احساس راحتی میکنم و ممکن است احساس شما متفاوت باشد. چیزی که مهم است این است که بدانید چه مقدار نویزی برای شما عادی است و در چه مقدار ایزویی این اتفاق برای شما رخ خواهد داد.
تغییر ناشی از ایزو به اندازهی سرعت شاتر و دیافراگم سریع نیست. با این وجود انعطافپذیری بیشتری در انتخاب سرعت شاتر و دیافراگم به شما خواهد داد. برای مثال با افزایش ایزو، شما میتوانید از سرعت شاترهای خیلی سریع استفاده کنید تا بتوانید دوربین را روی دست نگه دارید.
در عکس پرندهی زیر نور خیلی خوب بود اما به اندازهای روشن نبود که بتوانم از سرعت شاترهای خیلی سریع استفاده کنم و حرکات پرنده را فریز کنم. به همین خاطر من ایزو دوربین را افزایش دادم تا بتوانم از سرعت شاترهای سریعتر استفاده کنم.
جمعبندی
برای خلق تصاویر جذاب شما باید با قصد و هدف قبلی عکاسی کنید. شما چه چیزی را میخواهید در عکس خودتان به تصویر بکشید؟ قبل از فشار دادن کلید شاتر از خودتان بپرسید که چه چیزهایی داخل عکس مهمتر هستند. آیا عمق میدان عکس به شکلی هست که بتوانید عکسی که مدنظرتان قرار دارد را ثبت کنید یا میخواهید یک احساس یا حرکت را برانگیخته کنید؟ پاسخ دادن به این سوالها در انتخاب حالت عکاسی به شما کمک میکند.
اگر پاسخ شما عمق میدان است، دروبین خودتان را روی حالت اولویت دیافراگم قرار دهید. در حالت اولویت دیافراگم شما دیافراگم را انتخاب خواهید کرد و دوربین سرعت شاتر مناسب را برای شما انتخاب میکند. سپس از خودتان بپرسید به چه مقدار عمق میدان نیاز دارید. آیا میخواهید سوژه را از پس زمینه جدا کنید یا قصد دارید یک عکس دوبعدی بدون هیچگونه عمق میدانی ثبت کنید؟ با پاسخ دادن به این سوالات و انتخاب دیافراگم بسته به آنها شما میتوانید کنترل خلاقانهی تصاویر خود را در دست بگیرید.
البته هنوز زمان گرفتن عکس نهایی نرسیده است. کلید شاتر را تا نیمه فشار دهید تا ببینید دوربین چه سرعت شاتری را برای دیافراگم انتخابی شما تعیین میکند. در صورتی که سرعت شاتر به اندازهی کافی سریع نیست باید ایزو دوربین خودتان را افزایش دهید و یا دوربین را روی یک سه پایه قرار دهید. برای یادگیری این قدم آخر به تمرین زیادی نیاز دارید. اعدادی که زمان فشار دادن کلید شاتر روی منظرهیاب نمایان میشوند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند و باید بتوانید متوجه شوید که چه چیزی به شما میگویند.
در صورتی که قصد دارید حرکت را نشان دهید، دوربین خودتان را روی حالت اولویت سرعت شاتر قرار دهید. در این حالت شما باید سرعت شاتر را انتخاب کنید و دوربین نیز مقدار دیافراگم را محاسبه خواهد کرد.
آیا میخواهید حرکت را فریز کنید یا از تاری خلاقانه استفاده کنید؟ بسته به پاسخی که به این سوال میدهید، شما باید به ترتیب از سرعت شاترهای سریع یا آهسته استفاده کنید. مطمئن شوید قبل از گرفتن عکس با فشار دادن کلید شاتر تا نیمه، نوردهی تصویر را بررسی خواهید کرد. در صورتی که مقدار نوردهی کم است ممکن است نیاز باشد ایزو را افزایش دهید و یا منتظر یک عکس با نوردهی کم باشید. یک عکس با نوردهی کم زمانی اتفاق میافتد که بازترین دیافراگم لنز شما از دیافراگم محاسبه شده توسط دوربین کوچکتر باشد. در صورتی که به دقت نگاه کنید، یک هشدار را داخل منظرهیاب مشاهده خواهید کرد و احتمالا مقادیر نوردهی به صورت چشمکزن به شما نمایش داده خواهند شد. این چشمک زدن هشداری است که به شما میگوید باید ایزو را افزایش دهید.
ممکن است با خودتان فکر کنید که به خاطر سپردن این مشخصات خیلی سخت است اما خیلی طول نخواهد کشید که این سوال و جوابها را به صورت غریزی به خاطر بیاورید. سعی کنید قبل از شروع عکاسی پیشبینی کنید که قرار است چه عکسهایی بگیرید و برای گرفتن آنها به چه مقدار ایزویی نیاز خواهید داشت. ممکن است در طول زمانی که بیرون هستید اصلا نیاز نباشد حالتی که در ابتدا انتخاب کردهاید را تغییر دهید.
ایزو خودکار
اکثر دوربینهای امروزی و مدرن قابلیتی تحت عنوان ایزو خودکار دارند. در ایزو خودکار دوربین مقدار ایزو را برای شما تعیین خواهد کرد. شما کار خود را با انتخاب بیشترین مقدار ایزویی که با آن راحت هستید آغاز خواهید کرد. دوربین شما همیشه کمترین مقدار ایزو ممکن برای نوردهی تصویر را انتخاب خواهد کرد اما زمانی که مقدار نور صحنه کاهش یابد، دوربین به صورت خودکار مقدار ایزو را تا سقف تعیین شده توسط شما افزایش خواهد داد. همچنین در برخی دوربینها شما میتوانید سرعت شاتر دوربین را هم تعیین کنید تا دوربین کمتر از این مقدار را انتخاب نکند. برای مثال در صورتی که بدون هیچگونه مشکلی میتوانید با سرعت شاترهایی تا 1/30 ثانیه دوربین را روی دست نگه دارید، محدودیت سرعت شاتر را روی این مقدار تنظیم کنید. در صورتی که از حیات وحش عکاسی میکنید و میخواهید حرکات را فریز کنید، محدودیت را روی 1/500 ثانیه تنظیم کنید.
ایزو خودکار در هر کدام از حالتهای دوربین عملکرد مختلفی خواهد داشت. در حالت اولویت دیافراگم شما دیافراگم را تنظیم میکنید و دوربین سرعت شاتر مناسب را برای شما محاسبه خواهد کرد. در صورتی که دوربین متوجه شود به سرعت شاتر طولانیتری نسبت به محدودیت تعیین شده توسط شما نیاز است، ایزو خودکار را فعال خواهد کرد تا حساسیت سنسور افزایش یابد.
در حالت اولویت شاتر، شما سرعت شاتر را تنظیم خواهیم کرد و دوربین مقدار دیافراگم را برای شما تعیین میکند. در صورتی که دوربین به دیافراگمی بازتر از محدودهی لنز نیاز داشته باشد، ایزو را برای شما افزایش خواهد یافت. ایزو خودکار احتمال دستیابی به تصاویر با نوردهی کم را از بین خواهد برد.
همچنین میتوانید از ایزو خودکار در حالت تمام دستی نیز استفاده کنید. در اینجا شما هم سرعت شاتر و هم دیافراگم را تعیین خواهید کرد. سپس دوربین ایزو مورد نیاز برای نوردهی تصویر با تنظیمات انتخاب شده توسط شما را حدس خواهد زد.
جبران نوردهی
برخی اوقات حتی با وجود راهنمایی شما، دوربین نوردهی را به اشتباه انجام خواهد داد. نورسنجی اشتباه در شرایط نوری سخت اتفاق خواهد افتاد. در این زمان جبران نوردهی میتواند به شما کمک کند. با جبران نوردهی شما میتوانید تا سه گام نوردهی را کاهش یا افزایش دهید (در برخی دوربینها شما میتوانید نوردهی را تا 5 گام تصحیح کنید). جبران نوردهی در مواقعی که نور سنسور دوربین را به اشتباه میاندازد خیلی به شما کمک میکند.
در عکس زیر من میخواستم هر دو پرنده به خوبی نوردهی شوند اما آسمان با وجود اینکه خاکستری بود ولی خیلی روشن بود و دوربین من را به اشتباه میانداخت. نتیجه عکسی بود که پس زمینه آن به خوبی نوردهی شده بود اما در آن پرندهها خیلی تیره بودند. من با استفاده از کلید چرخان جبران نوردهی تا دو گام نوردهی را افزایش دادم. البته این کار باعث شد که پس زمینه بیش از اندازه روشن باشد و کاملا سفید شود اما در مقابل سوژههای من به خوبی نوردهی شده بودند.
در عکس بعدی نیز من همین کار را کردم و با استفاده از دیال نوردهی نوردهی را افزایش دادم تا پس زمینه روشن، نورسنج دوربین را به اشتباه نیاندازد. افزایش نوردهی یک ظاهر High-Key را در اختیار من قرار داد که برای این عکس به دنبال آن بودم.
اغلب اوقات استفاده از جبران نوردهی در عکسهای غروب نتایج خیلی خوبی در پی دارد اما این بار باید در جهت معکوس از این قابلیت استفاده کنید. در صورتی که احساس کردید عکس شما بیش از اندازه نوردهی شده است، سعی کنید یک یا دو گام نوردهی را کاهش دهید. کاهش نوردهی باعث تقویت رنگها در آسمان خواهد شد.
تصاویر ضد نور میتوانند به عکسهای قوی و بسیار زیبایی تبدیل شوند. برای هر کدام از این عکسها من از جبران نوردهی برای کاهش نوردهی تصویر به اندازهی یک گام استفاده کردهام. در حالت اولویت دیافراگم، استفاده از جبران نوردهی منفی دوربین را وادار کرده است تا سرعت شاتر سریعتری انتخاب کند. نور کمتر نیز باعث شده است سوژه به صورت ضد نور در مقابل پس زمینه به تصویر کشیده شود.
سخن نهایی
تمامی عکسهای این مقاله با قصد و هدف قبلی گرفته شدهاند. من قبل از گرفتن هر کدام از این عکسها به تنظیمات دوربین خودم فکر کردهام. از امتحان کردن مقادیر نوردهی و تنظیمات مختلف نترسید. آزمون و خطا بهترین روش برای یادگیری است. اگر عکسی را دیدید که آن را دوست داشتید، سعی کنید متوجه شوید که از چه تنظیمات دوربینی برای ثبت آن استفاده شده است. بدون اینکه یک تصور کلی از عکس خودتان داشته باشید عکاسی نکنید. به این روش عکسهای خوب خیلی بیشتری خواهید داشت و عکسهای شما خلاقانهتر خواهند بود.