مشکلات ناشی از پدیده تفرق لنز در تصویر زیر به خوبی مشخص است. البته در نظر داشته باشید که این عکسها درصد کراپ خیلی بالایی دارند.
دلیل رخ دادن این اتفاق به اصول فیزیک بر میگردد. به صورت خلاصه هرچقدر که دیافراگم کوچک و کوچکتر باشد، موجهای نور بیشتر پخش خواهند شد و بطور فزاینده ای با یکدیگر تداخل می کنند. اما از لحاظ فیزیکی چه چیزی باعث تفرق لنز میشود؟ در چه نقطهای تفرق باعث تار شدن تصاویر شما میشود؟ آیا میتوان برای جلوگیری از آن کاری کرد؟ آیا لنزهای گران قیمتتر عملکرد بهتری در کنترل تفرق لنز دارند؟ در ادامه به صورت دقیق به تمامی این سوالات پاسخ خواهیم داد. با ما همراه باشید.
تفرق یا پراش لنز چیست؟
برای صحبت کردن در مورد تفرق لنز نمیتوان به فیزیک نور و مباحث مربوط به آن ارجاع نداد. اکثر عکاسها به جای اطلاعات جامع دوست دارند یک دانش سطحی در مورد موضوع داشته باشند اما برای حرف زدن در مورد پدیده تفرق لنز نمیتوان به صورت اصولی این موضوع را بررسی نکرد. با این وجود سعی شده است این بخش به گونهای نوشته شود که حتی اگر هیچ اطلاعی هم در مورد فیزیک ندارید به راحتی بتوانید آن را درک کنید. به همین خاطر ما توصیه میکنیم با ما همراه باشید زیرا مطالعهی این بخش به شما کمک میکند خیلی راحتتر پدیده تفرق لنز را درک کنید.
به سادهترین زبان ممکن تفرق مفهومی است که در آن موجها (از جمله موجهای نور) ممکن است با یکدیگر تداخل داشته باشند. در واقع هر بار که موجها از یک شکاف عبور میکنند با یکدیگر تداخل خواهند داشت. برای درک راحتتر این موضوع، موجهای آب را در نظر بگیرید. در صورتی که یک تکه سنگ را داخل یک دریاچه کاملا بی حرکت بیاندازید، باعث شکلگیری مجموعهای از موجها خواهید شد. این موجها همانطور که در عکس زیر میبینید، به صورت دایرههای متحدالمرکز پخش میشوند.
در صورتی یک مانع در مسیر موجها ایجاد کنید چه اتفاقی رخ میدهد؟ حرکت آنها محدود خواهد شد. این خیلی کسلکننده است.
برای اینکه موضوع کمی جالبتر باشد، یک حفره داخل این مانع ایجاد میکنیم تا آب بتواند عبور کند. به نظر شما این بار آب چه الگوهایی خلق خواهد کرد؟
موجها شبیه به چیزی هستند که احتمالا انتظار دارید اما چند الگوی اضافی هم وجود دارند که در کنار موج اولیه شکل میگیرند.
این الگوهای ثانویه نتیجهی خمیدگی موجها در گوشهها هستند. این موجها به این دلیل ایجاد میشوند که گوشهها به عنوان منبع جداگانهی موج (موجهایی که با هم تداخل دارند) عمل میکنند. این موجها در برخی از نقاط برخورد همدیگر را خنثی میکنند (مداخلهی تخریبی)؛ به همین خاطر است که برخی از قسمتهای شکل بالا کاملا بی حرکت به نظر میرسد. در بخشهای دیگر هم موجها باعث تقویت یکدیگر میشوند (مداخلهی سازنده) و باعث خلق یک الگوی دیگر در کنارهها میشوند.
برای اینکه این موضوع را به تصویر بکشیم، تصور کنید یک سنسور در سمت راست دیاگرام وجود دارد. این سنسور شدت موج را در یک نقطهی خاص اندازهگیری میکند و مطمئنا با نوسانات موج افزایش خواهد یافت. در عکس زیر یک گراف از شدت موج را مشاهده میکنیم:
مطمئنا الگوی مرکزی کاملا قابل توجه است. در کنارههای این الگو هم الگوهایی وجود دارند اما شدت هیچکدام از آنها به اندازهی الگوی مرکزی نیست. این بدین معنی است که در عکاسی الگوهای مرکزی مشهودتر هستند و در ادامه به این موضع خواهیم پرداخت. اما فعلا اجازه دهید ببینیم تفاوت یک شکاف کوچک و بزرگ چیست. به یاد داشته باشید که تصویر پائین سادهسازی شده است و فقط الگوی موجهای مرکزی مشخص هستند.
[relatedpost post=”153875″]
تنها تفاوت این دو عکس در این است که شکاف کوچکتر باعث انتشار بیشتر موجها میشود و شکاف بزرگتر کمتر باعث انتشار موج میشود. گراف این دو موج به شکل زیر خواهد بود:
با وجود اینکه ممکن است در ابتدا این موضوع که شکاف کوچکتر باعث پراکندگی بیشتر موجها میشود کمی عجیب به نظر برسد اما گرافهای بالا به صورت منطقی این موضوع را به شما نمایش دادهاند. اساسا شکافهای بزرگتر اجازه میدهند که موجها بدون هیچگونه تداخلی عبور کنند. از آنجایی که هیچ مزاحمتی برای موجها ایجاد نخواهد شد، یک مسیر نسبتا مستقیم را به سمت لبههای استخر ادامه خواهند شد. اما شکافهای کوچکتر تاثیر بیشتری روی موج دارند و باعث خواهند شد با زاویه بیشتری خم شوند. (البته ما در اینجا تلاش کردهایم این موضوع را به شکل کاملا ساده توضیح دهیم. برای جزئیات بیشتر توصیه میکنیم در مورد قانون هویگنس بیشتر تحقیق کنید.
در نهایت باید به یاد داشته باشید که شکاف «کوچک» یک موضوع نسبی است. در واقع این شکاف فقط وقتی باعث تفرق خواهد شد که از لحاظ ابعاد شبیه به طول موجی باشد که از آن عبور میکند. به همین خاطر نور که طول موج کوتاهی دارد عبور از یک شکاف بزرگ دچار پراش نخواهد شد.
تبریک میگویم! اکنون شما به صورت کامل با فیزیک تفرق آشنا شدهاید. در سادهترین حالت ممکن، یک شکاف کوچک باعث خم شدن موجها و برخورد آنها با یکدیگر خواهد شد. این موضوع در مقابل باعث گسترش سیگنال آنها میشود.
تفرق در عکاسی
بطور مشخص تفرق یک مبحث خیلی مهم در فیزیک است. در واقع یک آزمایش مشابه شبیه به آزمایش بالا (با دو عدد شکاف به جای یک عدد) نقش خیلی مهمی در ثابت کردن اینکه رفتار نور مثل یک موج است داشت. این موضوع یکی از مهمترین کشفها درتاریخ علم بود. اما این موضوع چه تاثیری روی عکاسی روزمره شما دارد؟
موضوع به دیافراگم لنز بر میگردد. همانطور که در عکس بالا نشان داده شده است تیغههای دیافراگم لنز به عنوان شکافی عمل میکنند که انواج نور از آن عبور میکند. الگوی شدت نور عبوری از این دیافراگم دقیقا شبیه چیزی است که انتظار دارید:
[relatedpost post=”152693″]
البته این گراف یک تصویر دوبعدی از موج نور است اما در دنیای واقعی یک نقطهی نور به صورت سهبعدی نمایش داده میشود. بنابراین گراف زیر دقیقتر است.
این الگوی سهبعدی هر بار که نور از دیافراگم لنز شما عبور میکند ایجاد میشود و زمانی که به سنسور دوربین میتابد، شبیه عکس زیر خواهد بود:
شکل بالا دقیقا چیزی را نشان میدهد که به عنوان دیسک هوا (Airy disk) شناخته میشود. این تصویر به سادهترین شکل ممکن شکل تفرق لنز پس از برخورد به سنسور را نمایش میدهد. بخش مرکزی، روشنترین قسمت تصویر است و بیشترین تاثیر را روی عکسهای شما دارد.
به سادگی میتوان تشخیص داد چرا این دیسک هوا باعث تار شدن تصاویر شما میشود. ما از قبل میدانیم که یک شکاف کوچک (یا دیافراگم کوچک) باعث پخش شدن موجها میشود. این بدین معنی است که در دیافراگمهای کوچکتر دیسک هوا بزرگتر خواهد شد. در صورتی که تلاش کنید دیسک هوا را پس از برخورد به سنسور تصور کنید، چیزی شبیه به عکس زیر خواهد بود و خانههای جدول نشان دهندهی پیکسلهای روی سنسور هستند.
البته در واقعیت هرچقدر که دیافراگم بستهتر خواهد شد، دیسک هوا هم تاریکتر خواهد شد اما برای سادهتر کردن تصویر این موضوع در آن نشان داده نشده است.
اکنون تصور کنید که یک صحنه از هزاران منبع نور کوچک تشکیل شده است. هر نقطهی نور از دیافراگم لنز شما عبور خواهد کرد و در نتیجه تمامی قسمتهای تصویر به شکل دیسکهای هوا روی سنسور تابیده خواهند شد. این قسمتها همانطور که در عکس بالا نمایش داده شده است در دیافراگمهای کوچکتر تارتر خواهد شد. به همین خاطر است که شما شاهد پدیده تفرق لنز خواهید بود.
دوربینهای رزولوشن بالا در مقابل رزولوشن پائین
با مشاهده تصویر بالا ما شاهد این هستیم که دیسک هوا به پیکسلهای سنسور برخورد میکند. حال ممکن است سوالاتی برای شما پیش بیاید: اگر پیکسلها بزرگتر باشند، احتمال خراب شدن عکس توسط دیسک هوا کاهش نمییابد؟
در واقع این موضوع کاملا درست است. پیکسلهای بزرگتر (پیکسلهایی که بزرگتر از دیسک هوا هستند) در دیافراگمهایی که دوربینهای مشابه (با پیکسلهای کوچکتر) دچار تفرق میشوند، هیچگونه مشکلی نخواهند داشت. برای مثال ممکن است شما قادر باشید دیافراگم را در یک دوربین 12 مگاپیکسلی مثل نیکون D700 تا f/11 هم ببندید و شاهد هیچگونه تفرق هم نباشید اما در یک دوربین 36 مگاپیکسلی مثل D800/D810 در هر دیافراگمی کوچکتر از f/5.6 شاهد پدیده تفرق لنز خواهید بود. البته این اعداد کاملا ثابت نیستند. توصیه میکنیم دوربین خودتان را تست کنید تا به صورت دقیق متوجه شوید که در چه دیافراگمهایی شاهد بروز تفرق واضح خواهید بود و مهمتر از همه در چه مقادیری باعث بروز مشکل میشود.
[relatedpost post=”152675″]
البته این موضوع به هیچ عنوان یکی از مشکلات سنسورهای رزولوشن بالا نیست. در واقع اگر تمامی تنظیمات ثابت باشند، یک سنسور رزولوشن بالا همیشه جزئیات بیشتری را نسبت به یک سنسور رزولوشن پائین با ابعاد یکسان ثبت خواهد کرد. تعداد پیکسلهای بیشتر حتی در دیافراگمهای بسته هم، هیچوقت باعث کاهش جزئیات تصویر نخواهد شد. این بدین معنی است که اگر تصاویر خودتان را با ابعاد یکسان چاپ کنید، یک دوربین مثل Nikon D800/D810 همیشه جزئیات بیشتری نسبت به Nikon D700 خواهد داشت.
البته در صورتی که دوربینی مثل D800 یا D810 تهیه کنید، احتمال اینکه بخواهید عکسهای خودتان را با ابعاد خیلی بزرگ چاپ کنید وجود دارد. در صورتی که اینگونه است تفرق لنز مشکل خیلی بزرگتری در مقایسه با دوربینهای رزولوشن پائین خواهد بود. برای اینکه با دوربینهایی مثل D800/D810 بیشترین شارپنس ممکن را داشته باشید، باید مراقب باشید که دیافراگم شما بستهتر از f/8 نباشد. البته دوباره توصیه میکنیم محدودیتهای دوربین خودتان را به صورت دقیق بسنجید.
سنسورهای کوچک در مقابل سنسورهای بزرگ
اغلب اوقات گفته میشود که دوربینهای کراپ سنسور خیلی راحتتر از دوربینهای فول فریم پدیده تفرق لنز را نمایش میدهد. این موضوع حقیقت دارد یا فقط یک افسانه است؟
اجازه دهید با چیزهایی که میدانیم شروع کنیم. در یک دیافراگم مشخص روی یک لنز، ابعاد دیسک هوا از لحاظ فیزیکی همیشه ثابت است. این موضوع به اینکه از چه سنسوری استفاده میکنید اصلا بستگی ندارد؛ بلکه یکی از مشخصههای فیزیکی است که فقط به خود دیافراگم بستگی دارد. برای مثال اگر لنز 50mm f/1.8 خودتان را روی یک دوربین فول فریم D750 نصب کنید، اندازهی دیسک هوایی که روی آن خواهید داشت دقیقا شبیه به حالتی خواهد بود که این لنز را روی D3300 که یک دوربین کراپ سنسور است نصب میکنید. (با فرض اینکه دیافراگم ثابت است.)
بنابراین مشکل کجاست؟ در این بخش مشکل اصلی این است که همان دیسک هوا بخش بیشتری از یک سنسور یک دوربین کراپ را نسبت به سنسور یک دوربین فول فریم اشغال میکند. برای مثال نگاهی به تصویر زیر بیاندازید:
در واقع و در یک سایز چاپ مشابه یک دوربین کراپ سنسور نسبت به یک دوربین فول فریم میزان تفرق بیشتری را نشان خواهد داد. این موضوع به خاطر این است که سنسورهای کراپ در واقع برشی از سنسور فول فریم هستند. به بیانی دیگر این سنسور هر چیزی که داخل عکس شما باشد (از جمله تفرق لنز) را بزرگتر نشان خواهد داد.
مقدار تفرق اضافی دقیقا به اندازهی فاکتور کراپ سنسور شما است. بنابراین برای یک سنسور کراپ 1.5x کافیست دیافراگم لنز را در 1.5 ضرب کنید تا میزان تفرق معادل در یک سنسور فولفریم را پیدا کنید. برای مثال فضایی که دیسک هوا در دیافراگم f/11 روی سنسور کراپ اشغال میکند، تقریبا برابر با فضایی است که دیافراگم f/16 روی دوربین فول فریم اشغال میکند.
البته در صورتی که از دوربین کراپ استفاده میکنید احتمال اینکه عکس خودتان را با ابعاد خیلی بزرگی چاپ کنید کمتر خواهد بود. به همین دلیل برای خیلی از عکاسها این موضوع هیچ تفاوتی ندارد. ابعاد چاپ کوچکتر دوربینهای کراپ تفرق اضافی را خنثی خواهد کرد. اما در صورتی که قصد دارید عکسهای گرفته شده توسط یک دوربین کراپ را با ابعاد بزرگ چاپ کنید، باید در نظر داشته باشید که مقدار تفرق لنز نسبت به دوربینهای فول فریم در دیافراگم ثابت بیشتر خواهد بود.
تفرق لنز و عمق میدان
تفرق باعث کاهش شارپنس تصویر در دیافراگمهای کوچک خواهد شد. در عین حال، دیافراگمهای کوچکتر باعث افزایش عمق میدان تصویر میشود. ممکن است این موضوع در ابتدا کمی سردرگم کننده باشد اما هیچ تناقضی در آن وجود ندارد. برای مثال نگاهی به مقایسه زیر بیاندازید:
همانطور که میتوانید حدس بزنید، در عکسی که با f/22 گرفته شده است، بخش خیلی بیشتری از صحنه در عمق میدان تصویر وجود دارد. در صورتی که میخواهید سوژه به صورت کامل شارپ باشد، این عکس خیلی بهتر از عکسی است که با f/5.6 گرفته شده است. اما اجازه دهید نگاه دقیقتری به نقطه فوکوس در این عکسها بیاندازیم:
همانطور که مشاهده میکنید، عکس گرفته شده با دیافراگم f/5.6 شارپنس خیلی بیشتری دارد.
البته این موضوع به معنی این نیست که شما باید تمامی عکسهای خودتان را با دیافراگم f/5.6 بگیرید. در صورتی که به عمق میدان بیشتری نیاز دارید، میتوانید از دیافراگمهای بستهتر استفاده کنید و هیچ مشکلی از این بابت نخواهید داشت. برخی اوقات کمی کاهش شارپنس تصویر به دلیل تفرق لنز ارزشش را دارد.
انتخاب شارپ ترین دیافراگم
همیشه و در تمامی دیافراگمهای لنز تفرق وجود دارد. حتی در صورتی که دیافراگم انتخابی شما خیلی هم بزرگ باشد، نور همیشه برای عبور از آن به خم شدن نیاز دارد. با این وجود در دیافراگمهای خیلی باز مثل f/2.8 یا f/4 دیسک هوا خیلی کوچک تر از پیکسلهای موجود در عکس شما است. این بدین معنی است که دیدن تفرق در چنین دیافراگمهای باز تقریبا غیرممکن است.
البته این بدین معنی نیست که در دیافراگمهای بزرگ، لنز شما در شارپ ترین حالت ممکن خودش است. همانطور که شما میدانید، شارپ ترین حالت لنز زمانی است که دیافراگم آن کمی بستهتر است. برای مثال لنز 20mm f/1.8 من زمانی که دیافراگم آن به f/4 میرسد در شارپ ترین حالت خودش است. عکس پائین جدول شارپنس را برای چنین لنزی نمایش میدهد:
چرا بیشترین وضوح لنز به جای f/1.8 در f/4 است؟ شرح این موضوع از حوصلهی مقاله امروز خارج است اما خلاصه موضوع این است که در دیافراگمهای بزرگتر نور بیشتری از کنارههای لنز عبور میکند. از آنجایی که مرکز لنز بیشترین کیفیت ممکن را دارد، این موضوع باعث کاهش شارپنس تصاویر شما خواهد شد. دیافراگمهای بستهتر در واقع نوری که از لبههای لنز عبور میکند را محدود میکند و به همین خاطر شارپنس تصویر افزایش خواهد یافت.
[relatedpost post=”155491″]
این افکت به همراه کاهش شارپنس ناشی از تفرق ، دلیل این است که چرا در یک لنز مثل 20mm f/1.8 دیافراگم f/4 بیشترین شارپنس ممکن را دارد.
چگونه میتوان گفت که کدام دیافراگم در لنز شما از بیشترین شارپنس ممکن برخوردار است؟ فقط کافیست به نتایج تست که به صورت آنلاین در دسترس است نگاهی بیاندازید. البته خیلی نگران این نباشید که در شارپ ترین دیافراگم ممکن عکاسی کنید. زیرا حتی این نتایج تست هم ممکن است خیلی مبهم باشند. برای مثال در جدول بالا، گوشههای لنز از بیشترین وضوح ممکن در دیافراگم f/8 برخوردار هستند. بنابراین بسته به سوژه ممکن است ترجیح دهید گوشههای تصویر نسبت به مرکز آن از شارپنس بیشتری برخوردار باشد.
در عین حال دیافراگمهایی که غیر شارپ دانسته میشوند هم به شدت تار نیستند. من چندین عکس که با دیافراگم f/16 گرفتهام را با ابعاد خیلی بزرگ چاپ کردهام و کیفیت آنها خیلی بیشتر از نیازهای من است. در صورتی که به عنوان مثال برای افزایش عمق میدان به چنین دیافراگمهایی نیاز دارید، به راحتی میتوانید از آن استفاده کنید.
در صورتی که مثل خیلی از عکاسهای پرتره به بیشترین دیافراگم ممکن نیاز دارید، توصیه میکنم مقاله فاصله هایپرفوکال را مطالعه نمائید. شباهتهای خیلی زیادی بین این دو مشخصه در عکاسی وجود دارد.
جلوگیری از پدیده تفرق لنز
اکنون که به صورت کامل با تفرق لنز آشنا شدهاید، زمان آن رسیده است که ببینیم چگونه میتوان از بروز این مشکل در عکسهای خودتان جلوگیری کنید. متاسفانه جواب کوتاه این سوال این است که چنین امکانی وجود ندارد. تفرق لنز یک پدیده فیزیکی است و ارتباطی به این ندارد که لنز شما تا چه اندازه با کیفیت است. صرف نظر از اینکه چقدر تلاش میکنید، تفرق لنز باعث کاهش وضوح تصویر در دیافراگمهای کوچکتر خواهد شد.
البته با وجود اینکه نمیتوان قوانین فیزیک را دور زد اما یک روش برای کاهش تاثیر تفرق لنز در عکسهای شما وجود دارد: استفاده از دیافراگم باز تر. در صورتی که شما به شارپ ترین تصویر ممکن نیاز دارید، این کار تنها روش برای جلوگیری از تفرق است. آیا از صحنهای عکاسی میکنید که به بیشترین عمق میدان ممکن نیاز دارد؟ از انباشت فوکوس در دیافراگمهایی مثل f/5.6 یا f/8 استفاده کنید که در آنها تفرق در کمترین میزان خودش است.
در عین حال در صورتی که از یک دیافراگم بسته مثل f/16 یا f/22 برای ثبت یک عکس استفاده کردهاید، میتوانید جزئیات آن را با افزایش شارپنس در زمان ویرایش بهبود ببخشید. این کار واقعا تاثیر تفرق لنز را از بین نخواهد برد اما یک روش ساده برای بهبود تصاویری است که در دیافراگمهای خیلی بسته گرفته شدهاند.
به صورت تئوری میتوان با استفاده از یک پروسه افزایش شارپنس که با نام «deconvolution sharpening» شناخته میشود مشکلات ناشی از تفرق را از بین برد. این نوع افزایش شارپنس زمانی کاربرد دارد که شما یک لنز فوقالعاده با کیفیت داشته باشید. به همین خاطر افزایش شارپنس deconvolution عمومی تاثیر خیلی زیادی روی تفرق لنز ندارد. با این وجود گفته میشود که ناسا از چنین پروسهای برای افزایش شارپنس تصاویر ثبت شده توسط تلسکوپ هابل استفاده میکند. در صورتی که میخواهید این متد افزایش شارپنس تصویر را امتحان کنید، اسلایدر Detail را تا جای ممکن در لایتروم یا Camera Raw افزایش دهید. البته این اسلایدر مخصوص لنز شما نیست و به همین خاطر نمیتوان گفت که تاثیر زیادی روی کاهش تفرق لنز دارد.
البته با وجود اینکه میتوانید شارپنس تصویر خودتان را در زمان ادیت عکس افزایش دهید اما بهترین روش برای کاهش تاثیرات ناشی از تفرق لنز این است که از یک دیافراگم بازتر برای عکاسی استفاده کنید.
اطلاعات اضافی
دیافراگم و همچنین ارتباط نور و سنسور دوربین یک موضوع کاملا فنی است. برخی از اطلاعات ارائه شده در این مقاله در بهترین حالت ممکن در نظر گرفته شده است و شرایط در دنیای واقعی ممکن است کمی پیچیدهتر باشد. اطلاعاتی که در ادامه مشاهده میکنید تاثیری روی ظاهر تصاویر شما نخواهد داشت اما پوشش دادن برخی از آنها خالی از لطف نیست.
برای مثال نور با طول موج بزرگتر بیشتر از نوری که طول موج کوتاهی دارد دچار تفرق خواهد شد. این بدین معنی است که نور قرمز (با طول موج تقریبی 650 نانومتر) باعث ایجاد دیسک هوای خیلی بزرگتری نسبت به نور آبی (حدودا 475 نانومتر) در دیافراگم ثابت خواهد شد. بنابراین به صورت تئوری اگر با نور آبی شدید کار کنید شاهد مقدار تفرق خیلی کمتری خواهید بود؛ البته به صورت عملی تاثیر این موضوع روی عکسهای شما خیلی کم خواهد بود.
همچنین در خیلی از دوربینها پیکسلهایی که در کنار هم باعث خلق یک تصویر میشوند همگی یک طول موج ثابت از نور را دریافت نمیکنند. در سنسورهایی که از پیکسلهای آرایه بایر استفاده میکنند (دوربینهای بدون آینه و DSLR سونی، نیکون و کانن)، تعداد پیکسلهای دریافت کننده نور سبز دوبرابر پیکسل های نور آبی و قرمز است. این بدین معنی است که دیاگرام پیکسلی که قبلا مشاهده کردیم کمی سادهسازیتر شده است. با این وجود این موضوع هیچ تاثیری روی اینکه تاری ناشی از تفرق نور با توجه به اندازهی دیسک هوا تغییر خواهد کرد ندارد.
در نهایت اینکه نمایش دیسک هوا در این مقاله تا حدودی سادهتر از چیزی است که ممکن است در دنیای واقعی مشاهده کنید. در بالا ما دیسک هوا را به شکل مجموعهای از دایرههای متحدالمرکز نمایش دادیم اما در واقعیت فقط زمانی این اتفاق رخ خواهد داد که دیافراگم کاملا دایرهای باشد. در اکثر لنزها دیافراگمها، هفت، هشت یا نه تیغه دارند که حتی در صورتی که خمیده شوند هم کاملا دایرهای شکل نخواهند بود. به همین خاطر «دیسک هوا» در واقع «هشت ضلعی هوا» خواهد بود. البته عملا هیچ تفاوتی در نحوه نمایش تفرق لنز در تصویر شما وجود نخواهد داشت.
در صورتی که هرگونه سوالی در مورد نکات مربوط به تفرق دارید، از طریق بخش نظرات همین مطلب با ما در ارتباط باشید. یک مقاله واحد برای توضیح دادن تمامی موارد مربوط به این موضوع پیچیده کافی نیست، بنابراین در صورتی که نکتهای جا مانده است از طریق بخش نظرات مطلب به ما اطلاع دهید.
جمعبندی
با وجود تمامی هشدارها و اخطارهای فنی که داده شد، تفرق لنز به نظر یک موضوع بحث غیر معمول است. با این وجود تاثیرات آن در عکسهای شما واضح و قابل توجه است و بهتر است در زمان عکاسی به آنها توجه کافی داشته باشید. برای عکاسهای معماری و منظره که به عکسهایی با بیشترین عمق میدان ممکن نیاز دارند، خیلی ضروری است که با نقاط ضعف دیافراگمهای بسته آشنا شوند.
تفرق در تمامی عکسهای شما وجود خواهد داشت و در صورتی که مراقب نباشید ممکن است باعث کاهش کیفیت عکسهای محبوب شما شود. با این وجود زمانی که تاثیرات آن را به صورت عملی مشاهده کنید، مواجهه با آن خیلی راحتتر خواهد بود.