3) مطالعه موردی
در مقاله قبلی ما 5 عنصری که در کنار هم تشکیل دهندهی سبک شخصی در عکاسی هستند را مورد بررسی قرار دادیم:
- سوژه
- پالت رنگی (یا تونالیته)
- کیفیت نور
- ترکیببندی
- تجهیزات و تنظیمات دوربین
اما همانطور که اشاره شد سبک اختصاصی چیزی فراتر از این 5 عنصر است. در این مقاله ما قصد داریم نگاهی داشته باشیم به یک مثال ویژه که در آن استفاده از این 5 عنصر برای تعریف سبک شخصی شما در عکاسی کافی نباشد.
در این مثال از عکسهای لوئیس بالتز استفاده میشود که در طول دهه 70 و 80 میلادی به عکاسی نیمه انتزاعی از ساختمانهای مختلف به صورت سیاه و سفید مشغول بود. در ادامه لیستی متشکل 5 عنصر مهم در تعریف سبک اختصاصی را مشاهده میکنید که با توجه به آثار او آماده شده است:
- سوژه: قسمت بیرونی دیوارهای بتنی ساختمانهای صنعتی که اغلب قدیمی هستند و پائین ریختهاند
- پالت رنگی یا تونالیته: عکسهای سیاه و سفید، با مقادیر زیاد کنتراست و سایههای عمیق، با کمی ظاهر رنگ و رو رفته
- کیفیت نور: نور نسبتا نرم، بدون لبههای سخت یا هایلایتهای روشن و واضح، البته برخی عکسها در اواسط روز گرفته شدهاند.
- ترکیببندی: از روبرو و هم راستا با خط چشم، تخت، متعادل و اغلبا متقارن به همراه اشکال هندسی قوی و خطوط مستقیم
- تجهیزات و تنظیمات دوربین: بدون پرسپکتیوهای دراماتیک (برای مثال التراواید یا سوپر تله فوتو)، لنز متوسط، تصاویر با کیفیت، ثبت شده با فیلم سیاه و سفید.
آیا این مشخصات برای تشخیص آثار بالتز کافی است؟
این سوال انحرافی نیست و 6 عکس زیر هم که 5 عدد از آنها توسط بالتز گرفته شده است هم انحرافی نیستند. بلکه برای نشان دادن ظرافت زیاد سبک شخصی در عکاسی به کار برده شدهاند. با وجود اینکه تمامی این 5 مشخصه در تمامی 6 عکس زیر ثابت هستند (به جز اینکه یکی از آنها دیجیتالی ثبت شده است نه روی فیلم)، برخی افراد به سادگی تشخیص میدهند که کدام یک از آنها مربوط به این مجموعه عکس نیست. ابتدا سعی کنید حدس بزنید که کدام عکس مربوط به بالتز نیست و سپس برای مشاهدهی نتیجه به پاراگراف بعدی مراجعه کنید:
مشخصا هر 6 عکس نسبتا شبیه به هم هستند. در تمامی آنها عناصر و قابلیتهای مشخصی وجود دارد. با این وجود خیلی از مردم متوجه خواهند شد که عکس شماره 4 نسبت به بقیه متفاوتتر است. البته تشخیص اینکه چرا این عکس متفاوتتر است نیز کمی سخت است اما مطمئنا این عکس را بالتز نگرفته است.
آیا عکس چهارم به دلیل محدودهی تونها و کنتراستی که به نظر با بقیه متفاوتتر است، مورد توجه بیشتری قرار میگیرد؟ آیا دلیل این امر نوشتهی روی دیوار (یک عنصر منحصر به فرد در عکس) است؟ یا تفاوتهای واقعی نامحسوستر هستند؟
خیلی از افراد هم ممکن است متوجه این موضوع نشده باشند که عکس چهارم متعلق به یک عکاس دیگر است و این موضوع خیلی جالب است. این نشان میدهد که کپی کردن سبک یک عکاس دیگر به سادگی و فقط با کپی کردن عناصر اساسی که یک عکاس از آنها استفاده میکند وجود دارد.
این موضوع نشاندهندهی یک نکتهی مهم است: دو روش برای ثبت عکسهایی که سبک تعریف شده دارند وجود دارد. روش اول این است که از یک چک لیست تبعیت کنید و به شکل روشمند مطمئن شوید که عکس شما از زوایای مختلف داخل یک قالب خاص قرار میگیرد یا خیر! روش دیگر خودجوشتر است و سبک اختصاصی شما بیشتر به عکسهایی بستگی دارد که به شکل طبیعی ثبت میکنید. تفاوت بین متد و شخصیت نیز همینجا مشخص میشود. هر دوی آنها در دنیای عکاسی مدرن جایگاه خاص خودشان را دارند.
[relatedpost post=”153679″]
4) متد در مقابل شخصیت
در صورتی که میخواهید عکسهای شما سبک شخصی واضحتری داشته باشند و احساس میکنید کارهای شما به اندازهی کافی مرتبط به هم دیده نمیشوند، بهتر است بدانید که یک چک لیست 5 تایی میتواند خیلی به شما کمک کند. سبک شخصی در عکاسی یک مفهوم مبهم است و چند گام محکم باعث خواهد شد راحتتر بتوانید این موضوع را عملی کنید.
از طرفی دیگر این موضوع باعث افزایش احتمال عدم هماهنگی خواهد شد. در صورتی که یک چک لیست نسبتا کامل در دست داشته باشید، افراد دیگر خیلی راحت میتوانند سبک شخصی یک هنرمند را کپی کنند.
بدون شک این موضوع در دنیای هنر خیلی رخ میدهد. حتی خارج از دنیای عکاسی هم نمونههای زیادی از سبک شخصی وجود دارد که به خوبی کپی شدهاند. برای مثال میتوان به اتو واکر اشاره کرد که یکی از مشهورترین جعلکنندگان آثار ون گوک بوده است. آثار این هنرمند به اندازهای متقاعدکننده بودند که یک آنالیزور کامپیوتری جدید را که ضربات قلم را کپی میکرد، فریب داد.
[relatedpost post=”153724″]
مسئلهای که برای خیلی از مردم وجود دارد این است که چطور میتوان آثار هنرمندانی مثل ون گوک را به اندازهای حرفهای جعل کرد که حتی بتواند یک کامپیوتر را هم فریب دهد؟ در صورتی که آثار ون گوک خیلی تماشایی و زیبا هستند پس جاعلانی هم که میتوانند سبک شخصی او را به همان خوبی جعل کنند هم هنرمندان خوبی هستند؟
برای من این سوال چیزی است که تعیین کنندهی سبک شخصی است. فرانک اوهارا نیز این موضوع را به خوبی بیان کرده است:
«سبک در پائینترین حد خودش متد و در بالاترین حد خود شخصیت است.»
بله، برخی اوقات میتوان سبک شخصی یک نفر را به شکل قانعکنندهای کپی کرد. اما این موضوع خیلی کم به شکل طبیعی یا اتفاقی رخ میدهد. در مقابل جعلهای واقعگرایانه به خصوص در هنرهایی مثل نقاشی و عکاسی کاملا عمدی هستند و حتی بیشتر از نسخهی اصلی به آنها فکر میشود. با کپی کردن متد دقیقی که یک هنرمند مورد استفاده قرار میدهد و دنبال کردن یک چک لیست از عناصری که هنرمند در طول مسیر از آنها استفاده کرده است میتوان یک کپی واقعگرایانه از یک اثر هنری انجام داد. اما این بدین معنی نیست که تصویر جعل شده از نسخهی اصلی آن بهتر خواهد بود.
با این وجود در این مقاله ذکر شد که هنوز هم از متد در عکاسی استفاده میشود و این موضوع به نظرم واقعیت دارد. اما چه زمانی میتوان از یک چک لیست برای گرفتن عکس استفاده کرد؟
به عنوان یک مثال واضح میتوان به عکاسهای شرکتی (افرادی که توسط برندهای بزرگ مثل نایک و… استخدام میشوند) اشاره کرد. این افراد اغلب اوقات نیاز دارند از یک متد برای خلق عکسهایی که کمپانی نیاز دارد استفاده کنند. این موضوع به دلیل این است که برندها هم یک سبک شخصی برای عکسهایی که باید در تبلیغات از آنها استفاده کنند دارند و عکاس هم باید تا حدودی بتواند این موضوع را در عکسهای خودش بگنجاند تا بتواند نتایج مورد نیاز برند را خلق کند.
همین موضوع در مورد عکاسهایی هم که هدفشان خلق عکسهایی با محبوبیت زیاد است و یا میخواهند آثارشان به مذاق گروهی خاصی از مخاطبین خوش بیاید صدق میکند. در صورتی که مخاطبین شما به دنبال عکسهای زیبایی از مناظر دراماتیک در زمان غروب آفتاب است و این عکسها به فروش و محبوبیت بیشتر منجر میشوند، طبیعی است که عکاس هر زمانی که ممکن باشد این سبک را کپی کند. به همین خاطر است که افکت اورتون این روزها از محبوبیت خیلی زیادی به عنوان روشی برای ادیت برخوردار است؛ این روش ادیت چیزی است که به درآمد بیشتر ختم میشود. خوب یا بد، به نظرم در صورتی که زندگی خودتان را با عکاسی میچرخانید، دنبال کردن متد چک لیست مشکلی ندارد.
[relatedpost post=”153111″]
با این وجود این سبک عکاسی برای خیلی از عکاسها خوشایند نیست. آنها میخواهند سبک شخصی که دارند بازتابدهندهی شخصیت آنها باشد. همانطور که همهی ما میدانیم ون گوگ در طول عمر خودش به اندازهی الان مشهور نبود، زیرا او از استعدادهای خودش برای سازگاری با ذائقهی قالب جامعه استفاده نمیکرد؛ او به هر شکلی که دوست داشت نقاشی میکشید و این دقیقا چیزی است که متد شخصیت باید باشد.
شخصیت شما حتی زمانی هم که شما هیچ تلاشی برای آن نمیکنید، داخل یک عکس نمایان خواهد بود. وضعیت پیشفرض اینگونه است. تصاویری که باید به صورت دقیق چیزی که شما میبینید را بازتاب دهند.
بعدا این موضوع را به صورت دقیقتر بررسی خواهیم کرد اما پیامی که باید به یاد داشته باشد این است که شما به صورت پیشفرض با سبک شخصی خودتان عکاسی میکنید. با اینکه این موضوع چیزی است که بعدا میتوانید آن را تغییر دهید، پرورش دهید و بهبود ببخشید اما تا حدود زیادی به شکل اتفاقی رخ میدهد.
بنابراین در صورتی که قبلا هیچوقت به متد (کپی جزء به جزء ظاهری که فکر میکنید بقیه دوست دارند) در عکاسی فکر نکردهاید، به احتمال زیاد روش شخصیت را در پیش گرفتهاید.
امیدواریم این مقاله توانسته باشد سوالاتی دربارهی سبک شخصی در عکاسی و همچنین روش استفاده از آن در تصاویر خودتان برای شما ایجاد کرده باشد.
اول از همه و همانطور که مثال لوئیز بالتز نشان داد، سبک شخصی سرشار از خورده کاریهایی است که نمیتوان تمام آنها را به زبان آورد. با این وجود واضح است که متد چک لیست پتانسیل این را دارد که به شما اجازه دهد سبک شخصی فرد دیگری را به شکل متقاعدکنندهای کپی کنید و یا یک نفر دیگر بتواند سبک شما را کپی کند.
این موضوع کمی نگرانکننده است. صرف نظر از اینکه چقدر زمان برای خلق متد شخصی خودتان در عکاسی صرف میکنید و چقدر برای آن تلاش میکنید، کسی که به اندازهی کافی تلاش داشته باشد میتواند سبک شما را به سادگی کپی کند. اما اینکه میلیونها نفر ون گوگ را میشناسند و حتی یک بار هم اسم اوتو واکر را نشنیدهاند هم دلیل خاصی دارد. در طولانی مدت آثار جعلی هیچ ارزش خاصی نخواهند داشت.
در بخش آخر این مقاله ما به سراغ نکات مثبت و منفی کشف ثبت اختصاصی خودتان میرویم و همچنین مخاطرات بررسی زیاد آثار خودتان را بررسی خواهیم کرد. سبک شخصی در عکاسی ممکن است مثل یک مفهوم غیردقیق و انتزاعی به نظر برسد اما بهترین روش برای این است که آثار شخصی شما دقیقا نگاهی که خودتان به دنیا دارید را بازتاب دهند. به همین خاطر یکی از مهمترین مباحث در عکاسی است.