آموزش تولید محتوای ویدئویی و تدوین

دسته بندی محصولات

  • عکاسی

  • فیلمبرداری

  • نورپردازی

  • تجهیزات صدا

  • لوازم جانبی

  • لوازم جانبی موبایل

  • محصولات دست دوم

  • محصولات آموزشی

لوازم جانبی دوربین

(همه محصولات)

نگاهی به اهمیت و نقش اخلاق در عکاسی

چاپ
نگاهی به اهمیت و نقش اخلاق در عکاسی

هر روزه اعتماد به تصاویری که می‌بینیم سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود زیرا ممکن است این تصاویر تغییر کرده باشند، تقلبی باشند و یا با صحنه آرایی گرفته شده باشند. رسانه‌ها به یک ابزار قدرتمند برای تاثیرگذاری روی افراد تبدیل شده‌اند و به همین خاطر اهمیت اخلاق در عکاسی امروزه یک موضوع خیلی مهم است. آیا عکاسی فقط باید واقعیت را نشان دهد یا دستکاری تصاویر برای اهداف نمایشی آزاد است؟ در صورتی که دستکاری عکس‌ها آزاد است، محدودیت آن تا چه جایی است؟ پاسخ دادن به این سوالات خیلی سخت است اما با کمی استفاده از عقل خودمان، ما می‌توانیم مجموعه‌ای از قوانین اخلاقی و قواعد تنظیم کنیم که در درک اینکه چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی قابل قبول نیست می‌تواند به عکاس‌ها کمک کند.

در این مقاله ما قرار نیست به صورت خیلی عمقی به بحث اخلاق در رسانه بپردازیم، زیرا این موضوع، به تنهایی مبحث خیلی گسترده‌ای است و به یک سایت عکاسی هم ارتباطی ندارد. در مقابل ما روی انواع خاصی از عکاسی و اعمالی که باید دنبال کنیم تمرکز خواهیم کرد. لطفا در نظر داشته باشید که اکثر نظرات موجود در این مقاله نظر شخصی و تجربی نویسنده است. در صورتی که با هر کدام از آن‌ها مخالف هستید، لطفا نظرات خود را در بخش کامنت‌های همین مطلب ذکر کنید.

1- سرقت عکس

با وجود میلیاردها عکسی که به صورت پراکنده در سطح وب در دسترس هستند، دیدن اینکه به جز افراد کمپانی‌های مختلف هم از آثار دیگران به نفع خودشان استفاده کنند موضوع متداولی است. در برخی موارد سرقت کاملا واضح است و فرد مورد نظر بدون اجازه عکاس از عکس‌های او استفاده کرده است. برخی اوقات نیز عکس‌های یک نفر تغییر داده می‌شوند تا عکس متفاوتی ایجاد شود. صرف نظر از اینکه دزدی چگونه انجام می‌شود، این کار هنوز هم دزدی است و به هیچ شکلی قابل قبول نیست. تصور کنید یک نفر تصاویری که شما در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده‌اید را چاپ کند و آن را به مبلغ خیلی هنگفتی به فروش برساند، بدون اینکه شما را در سود ناشی از این کار شریک کند. ریچارد پرینس یکی از این افراد است.

گالری ریچارد پرینس که متشکل از تصاویر اینستاگرامی است که او ثبت و چاپ کرده است و بدون اجازه به فروش می‌رساند.

او دقیقا یکی از این افراد است که آثار افراد دیگر را می‌دزدد، چاپ می‌کند و به عنوان اثر هنری خودش به فروش می‌رساند. ممکن است بگوئید که او «برای هدف دیگری» از این عکس‌ها استفاده می‌کند (repurpose) و ممکن است این موضوع در برخی مواقع که عکس‌ها را کاملا به موضوع دیگری تبدیل می‌کند تا حدودی درست باشد. اما حتی در این صورت هم او باید از منبع اصلی اثر اجازه بگیرد و حتی پس از کسب اجازه هم باید به صورت واضح و مشخص ذکر کند که این اثر براساس ایده یا تصاویر فرد دیگری ایجاد شده است. موضوع جالب این است که برخی افراد (از جمله خود وی) عقیده دارند که او یک هنرمند واقعی است و کاملا اجازه دارد که این کار را انجام دهد. اما به نظر من این کار عملا دزدی هنری است.

2- دزدی ادبی در عکاسی

برخی اوقات ممکن است یک عکاس از ایده یا نقطه نظر یک عکاس دیگر استفاده کند و از آن برای یک عکس خیلی مشابه یا دقیقا مشابه استفاده کند. این موضوع به شدت مورد بحث است و ممکن است باعث جنجال‌های زیادی در دو طرف بحث شود. به عنوان عکاس ما معمولا دانش، تجربه و مهارت کافی برای خلق یک عکس منحصر به فرد که قبلا به هیچ عنوان ایجاد نشده است را داریم. ممکن است با پیدا کردن یک سوژه، زاویه، ترکیب‌بندی، قرارگیری سوژه یا حتی استفاده از برخی رنگ‌ها و تون‌های خاص توانسته باشیم یک اثر اصیل خلق کنیم. آیا خلق دوباره‌ی چنین عکسی و الهام گرفتن از خالق اصلی اثر کار درستی است؟ در صورتی که این کار قابل قبول است آیا لازم است که به خالق اصلی اثر نیز اشاره کنیم؟ به نظر من این موضوع به چند فاکتور مختلف بستگی دارد. در صورتی که عکس به صورت کامل کپی شده است و زاویه دوربین، پرسپکتیو، ترکیب‌بندی، سوژه و رنگ‌های آن یکسان باشد و کاملا شبیه به منبع به نظر برسد، این موضوع نشانه واضح سرقت ادبی است و به هیچ وجه قابل قبول نیست.

با این وجود اخلاق در عکاسی برخی استثنائات نیز برای این موضوع تعیین کرده است. برای مثال در عکاسی منظره (در ادامه به صورت کامل مورد بررسی قرار داده شده است) عکاس می‌تواند یک لوکیشن منحصر به فرد پیدا کند که با برخی زوایای خاص و شکل‌ها خیلی خوب به نظر می‌رسد و آن را محبوب کند. در طول تاریخ این دست عکس‌ها خیلی زیاد بوده‌اند. برای مثال آنسل آدامز یکی از رودخانه‌های پارک ملی تتونز به نام رودخانه‌ی مار را به شدت محبوب کرد.

[relatedpost post=”156837″]

آنسل آدامز – تتونز و رودخانه‌ی مار

از آن زمان به بعد نیز عکس‌های خیلی زیادی با همان پرسپکتیو و زاویه دید مشابه از این رودخانه گرفته شده است. آیا این موضوع بدین معنی است که آن‌ها باید همیشه و برای تک تک عکس‌هایی که می‌گیرند به آنسل آدامز ارجاع بدهند؟ زمانی که بحث اخلاق در عکاسی می‌شود، پاسخ دادن به این سوال خیلی سخت است زیرا مناظر طبیعی همیشه در حال تغییر هستند و در صورتی که عکاسی بتواند به یک صورت از آن عکاسی کند، امکان گرفتن یک عکس دیگر با همان نور، ساختار ابر، پوشش گیاهی و رنگ، حتی در صورت استفاده از یک ترکیب‌بندی ثابت خیلی سخت است. در مورد عکس آنسل آدامز از زمانی که او این عکس معروف را ثبت کرده است درخت‌های خیلی زیادی در آن جا رشد کرده است و قطع شده است و حتی ظاهر رودخانه‌ی مار نیز تا حدودی تغییر کرده است. آیا عکاس‌های دیگر اجازه‌ی عکاسی از این لوکیشن با همان ترکیب‌بندی را ندارند؟ فکر نکنم اینطور باشد. به نظر من عکاس‌های دیگر می‌توانند از لوکیشن‌های محبوب با فرض اینکه قصد ندارند به صورت عامدانه از عکس اصلی کپی کنند، عکاسی کنند. در صورتی که یک نفر درخت‌ها را به شکلی ادیت کند که کاملا شبیه به عکس اصلی آنسل آدامز باشند، عکس را به سیاه و سفید تبدیل کند و با همان نسبت ابعاد عکاسی کند، از طیف‌ها و ساختارهای ابری مشابه استفاده کند، ممکن است این کار او دزدی ادبی باشد.

با این وجود، عکاسی منظره، زمانی که صحبت از سرقت ادبی می‌شود، به نظر یک موضوع کاملا متفاوت می‌رسد. با وجود اینکه استفاده از همان سوژه، پرسپکتیو و ترکیب‌بندی در عکاسی منظره کاملا قابل قبول است، انجام دادن همین کارها در سبک‌های دیگر مثل عکاسی پرتره و مد نشانه‌ی واضح دزدی ادبی است. برای مثال در صورتی که آثار تایلر شیلدز (به انگلیسی Tyler Shields) را بررسی کنید، متوجه خواهید شد که او ایده‌های خودش را از عکاس‌های دیگر گرفته است. برای مثال نگاهی به عکس‌های زیر بیاندازید:

سمت چپ: تایلر شیلدز، 2015، سمت راست: ایروینگ پن، 1986

در این عکس به وضوح مشخص است که تایلر شیلدز تلاش کرده است اثر ایروینگ پن را با خلق یک عکس کاملا مشابه کپی کند. ایده عکس هنوز همان است و کراپ آن نیز ثابت است. با این وجود او برخی از الگوها را تغییر داده است، رنگ‎‌ها را دستکاری کرده و تا حدودی یک تصویر متفاوت‌تر خلق کرده است. آیا این بدین معنی است که این عکس کاملا اصیل است؟ مسلما نه، کاملا واضح است که این عکس از اثر یک عکاس دیگر کپی شده است و هیچ نکته‌ی اصلی در مورد این عکس وجود ندارد. با این وجود تایلر شیلدز هیچوقت برای ایده گرفتن از ایروینگ پن برای خلق این عکس به ایروینگ پن ارجاع نداده است. اجازه دهید یکی دیگر از عکس‌های این عکاس را بررسی کنیم:

چپ: تایلر شیلدز، 2015، راست: هنری لوتوایلر، 2012

در این عکس به وضوح می‌توان الگوی یک فرد کپی‌کار را مشاهده کرد. در اینجا نیز از همان ایده‌ی پاهای کبود یک بالرین که سر پا ایستاده است و قسمت آسیب دیده را نشان داده است استفاده شده است. در یکی از پاها کفش وجود دارد و در دیگری وجود ندارد. او تلاش کرده است با تغییر پاها، استفاده از بانداژ متفاوت و همچنین تغییر کبودی‌ها نشان دهد که اثر متفاوت و اصیلی خلق کرده است اما با این وجود هنوز هم هیچ ایده اصیلی در این عکس وجود ندارد و باید به عکاس اصلی ارجاع می‌داد.

در برخی مواقع ممکن است کاملا به صورت اتفاقی دو عکس شبیه به هم باشند. با این وجود در صورتی که خیلی از آثار تایلر شیلدز را بررسی کنید متوجه خواهید شد که عکس‌های بالا اتفاقی یا شانسی نیستند. او به صورت عمدی ایده‌های افراد دیگر را کپی کرده است و به شکل کاملا مشابهی آن‌ها را اجرا کرده است تا برای خودش شهرت و محبوبیت ایجاد کند.

متاسفانه در دنیای شبکه‌های اجتماعی سرقت ادبی موضوع اجتناب‌ناپذیری است. عکاس‌ها همیشه ایده‌های عکاس‌های دیگر را مورد سرقت قرار می‌دهند. برخی از آن‌ها حتی خیلی خوب این کار را انجام می‌دهند و از خالق اصلی اثر هم موفق‌تر می‌شوند. این موضوع در مورد افرادی مثل تایلر شیلدز و ریچارد پرینس به خوبی صدق می‌کند. هیچ موضوع اخلاقی در مورد کاری که آن‌ها انجام می‌دهند وجود ندارد و توصیه می‌کنم شما هیچوقت چنین اشتباهی را تکرار نکنید.

3) دستکاری عکس

اکنون اجازه دهید مبحث اخلاق در عکاسی را گسترش دهیم و به سراغ دستکاری عکس برویم. دستکاری عکس تا چه اندازه ممکن است و محدودیت آن تا کجا است؟ خالص‌گراها (Purists) عقیده دارند که یک عکس به هیچ شکلی نباید دستکاری شود و تمامی عکس‌ها باید اصالت خود را حفظ کنند. حتی برخی عقیده دارند که کراپ کردن عکس هم باید ممنوع باشد. در سمت مقابل نیز افرادی را داریم که عقیده دارند حتی دستکاری شدید یک عکس هم حتی برای تاثیر گذاشتن روی ذهن بیننده هیچ اشکالی ندارد. ممکن است بپرسید که آیا یک نقطه‌ی متعادل بین این دو دسته وجود دارد؟ به نظر من وجود دارد اما تعیین دقیق آن کار خیلی سختی است و برای این کار باید با جزئیات کامل به هر سبک عکاسی نگاه کنیم.

3.1- عکاسی مستند، خبری و رپورتاژ

امروزه رسانه‌های خبری بیش از هر زمان دیگری به عکس‌ها و ویدیوهایی که توسط عموم مردم تهیه می‌شود وابسته هستند. با وجود اینکه رسانه‌های خبری مشهور تلاش می‌کنند از تصاویر و ویدیوهای تهیه شده توسط کارکنان خودشان استفاده کنند اما همیشه و به خصوص در مناطق درگیری این امر ممکن نیست. زمانی که مردم چنین تصاویری را مشاهده می‌کنند بلافاصله به چیزی که دیده‌اند اعتماد می‌کنند. در نتیجه این دست محتوا می‌تواند نقش خیلی مهمی در شکل‌دهی به نظرات عموم مردم داشته باشد و حتی روی تصمیمات آینده‌ی آن‌ها نیز تاثیرگذار باشد. به دلیل اهمیت و تاثیر این دست تصاویر و ویدیوها، هرگونه تغییر و انحراف در آن‌ها با اخلاق در عکاسی در تضاد است و باید بدون هرگونه دستکاری باشند.

این موضوع شامل انواع عکاسی مستند، خبری و رپورتاژ می‌باشد و به نظر نویسنده حتی عکاسی خیابانی هم باید در این دسته‌بندی قرار بگیرد. زمانی که ما عکس مردم را می‌بینیم دوست داریم به چیزی که دیده‌ایم اعتماد کنیم. این تصاویر به مدارک تاریخی تبدیل خواهند شد و به همین خاطر ما نمی‌توانیم اجازه دهیم که چنین تصاویری دستکاری شوند. در ادامه برخی از تصاویر دستکاری شده که در گذشته در رسانه‌ها نمایش داده شده‌اند را ببینید:

در عکس زیر که توسط یک عکاس به اسم برایان والسکی گرفته شده است، دو عکس مختلف به شدت ادیت و با هم ترکیب شده‌اند تا به یک عکس ترکیبی برسد:

دو عکس بالا: تصویر اصلی ثبت شده توسط برایان والسکی، عکس پائین: عکسی که به صورت دیجیتالی با ترکیب دو عکس بالا ایجاد شده است.

متاسفانه برایان والسکی تصور کرده است که ایجاد یک عکس ترکیبی از دو عکس بالا برای «بهبود ترکیب‌بندی» ایده خوبی است و انجام چنین ادیت سنگینی برای او قابل قبول بوده است. در برخی موارد، افرادی که چنین ادیت‌های سنگینی انجام می‌دهند باید تحت تعقیب قضایی قرار بگیرند، به خصوص اگر عکس‌های آن‌ها به هر شکلی برای پروپاگاندا و دروغ پراکنی درباره‌ی حقایق مورد استفاده قرار بگیرد.

ما نمونه‌های خیلی زیادی از عکس بالا را در سراسر دنیا می‌بینیم. در صورتی که می‌خواهید مثال‌های بیشتری درباره‌ی این موضوع را مشاهده کنید، سری به این وبسایت (http://www.alteredimagesbdc.org/) که متعلق به مرکز مستندات برانکس (Bronx Documentary Center) است بزنید. در این وبسایت تصاویر شکه کننده‌ای از دستکاری تصویر را مشاهده می‌کنید و برخی از این تصاویر برای تغییر نظر عموم مردم مورد استفاده قرار گرفته است.

مسلم است که این دست تصاویر مستند به هیچ عنوان نباید دستکاری شوند. خبر خوب این است که افرادی که این دست کارها را انجام می‌دهند، اغلب اوقات شغل خودشان را از دست می‌دهند و حتی برای این کار به زندان می‌روند اما مطمئنم که خیلی از موارد، این دست کارها بدون اینکه کسی متوجه آن‌ها شود انجام می‌شود. در صورتی که عکاس تصویر اصلی را از بین برده باشد، فقط عموم مردم می‌توانند تصمیم بگیرند که اثر عکاس معتبر است یا خیر. فکر کردن به اینکه برخی از مردم چنین کارهایی را انجام می‌دهند خیلی ناراحت کننده است اما متاسفانه خیلی‌ها این کار را انجام می‌دهند.

کراپ کردن عکس چطور؟ به نظر من کراپ کردن عکس تنها کاری است که انجام آن مجاز است. البته در صورتی که منطقه‌ای که با کراپ حذف شده است قسمت اصلی تصویر نباشد و با کراپ کردن معنای اصلی عکس تغییری نکرده باشد. تشخیص این موضوع کمی سخت است اما در صورتی که کوچک‌ترین شکی دارید که کراپ کردن تصویر پیام اصلی آن را به هر شکلی تغییر می‌دهد، باید به هر قیمتی شده است از انجام این کار جلوگیری کنید.

[relatedpost post=”156692″]

3.2- عکاسی پرتره و مد

عکاسی پرتره و به صورت ویژه عکاسی مد بدون شک یکی از سبک‌های عکاسی است که به شدت تحت تاثیر فتوشاپ است. عملا تمامی عکس‌هایی که امروزه روی جلد مجلات و… قرار دارد به صورت دیجیتالی دستکاری شده است. در برخی مواقع تغییرات خیلی نامحسوس هستند اما اکثر موارد تغییرات خیلی شدید هستند و عکس نهایی به شدت با چیزی که در واقعیت می‌‎بینید متفاوت است. امروزه این نوع روتوش به اندازه‌ای فراگیر است که به صورت گسترده به عنوان روشی برای بی نقص نشان دادن مدل یا سلبریتی پذیرفته شده است. بنابراین مرز تعیین کننده بین تغییراتی که اخلاقی است و تغییراتی که غیراخلاقی هستند کجاست؟ این نیز یکی دیگر از سوالاتی است که پاسخ دادن به آن خیلی سخت است زیرا همیشه افرادی وجود دارند که به شدت از هر دو طرف قضیه دفاع می‌کنند.

به شخصه عقیده دارم که روتوش عکس باید قابل قبول باشد اما محدودیت‌های ویژه‌ای برای این موضوع تعیین شود. در حالی که تنظیم رنگ و کنتراست، برطرف کردن نقص‌های صورت، حذف موهای پریشان و برطرف کردن مشکلات مربوط به لباس باید مورد قبول قرار بگیرد، دستکاری فیزیک و ظاهر کلی فرد باید ممنوع باشد. برای مثال عکس زیر از آنجلینا جولی را در نظر داشته باشید:

چپ: عکس اصلی ثبت شده توسط دوربین، راست: پس از روتوش در فتوشاپ

برای من خط مرز چیزی که قابل قبول است و چیزی که نباید قابل قبول باشد همینجاست. در روتوش تمامی نقص‌های پوستی از صورت او حذف شده است و باعث شده است که پوست مدل کاملا بدون عیب و نقص و صاف باشد. اما همانطور که می‌دانید چنین چیزی در واقعیت به هیچ وجه قابل قبول نیست. با این وجود، به نظر نمی‌رسد که مشخصات صورت سوژه مثل عکس زیر به شدت تغییر کرده باشد:

چپ: عکس ثبت شده داخل دوربین، راست: عکس دستکاری شده که در آن بدن سوژه به شدت تغییر کرده است.

در این عکس، فردی که مسئولیت روتوش را برعهده داشته است به شدت زیاده روی کرده است (ابروها و چشم‌ها به شدت تغییر کرده‌اند و همچنین شکل بدن و صورت سوژه عوض شده است). این مثالی از روتوش سنگین است که نباید مورد قبول قرار بگیرد. این نوع تصاویر ما را از واقعیت جدا خواهد کرد و باعث خواهد شد جوانان ما فکر کنند که مردم واقعا به اندازه عکس‌هایی که روی مجلات وجود دارد بی عیب و نقص هستند. به هیچ عنوان این ایده‌آل‌ها نباید دنبال شود و این نوع زیبایی تقلبی هم نباید توسط عموم مردم مورد قبول قرار بگیرد.

3.3- عکاسی طبیعت

مردم تحت تاثیر زیبایی طبیعت مرموز و حیات وحش قرار می‌گیرند. در صورتی که بودن در طبیعت را در دنیای واقعی تجربه کرده باشید، می‌دانید که طبیعت می‌تواند در طول ساعات طلائی، خودش را در رنگ‌های زیبا و شاداب مختلفی به نمایش بگذارد و در عین حال در روزهای ابری ممکن است احساسات ما را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین وقتی ما خودمان را در معرض یک عکس منظره جذاب قرار می‌دهیم همیشه تصور می‌کنیم که در حال دیدن واقعیت هستیم؛ ما دوست داریم تصور کنیم که عکاس در آن لحظه برای ثبت این زیبایی طبیعی در همان لوکیشن بوده است. با اینکه برخی اوقات می‌توانیم این موضوع را در نظر بگیریم که عکس یک سلبریتی روی جلد مجله دستکاری شده است و تقلبی است، هیچوقت نمی‌توانیم چنین فرضی را در مورد یک عکس طبیعت داشته باشیم، اما چرا؟ مدتی است که این سوال در ذهن من است و فکر می‌کنم که پاسخ آن کاملا ساده است؛ ما دوست داریم تصور کنیم که طبیعت به همان اندازه که به ما نشان داده می‌شود زیبا است. ما طبیعت را به عنوان یک عنصر خام می‌بینیم که انسان نتوانسته است باعث فساد در آن شود.

زمانی که به ما یک عکس طبیعت نشان داده می‌شود که به نظر غیر واقعی می‌رسد و یا حتی بدتر، زمانی که ما متوجه می‌شویم عکسی که تصور می‌کردیم واقعی است، تقلبی می‌باشد و دستکاری شده است، حس اعتماد خودمان نسبت به عکاس را از دست می‌دهیم و احساس می‌کنیم که به ما خیانت شده است.

نگاهی به دو عکس زیر بیاندازید. یکی از این عکس‌ها، عکسی است که به صورت خام از دوربین خارج شده است و عکس دیگر چیزی است که به شدت در فتوشاپ ادیت شده است:

 

5 سال پیش من فکر می‌کردم که این ادیت خیلی زیبا و دراماتیک به نظر می‌رسد. البته از همان زمان اطلاع داشتم که این نوع ادیت کاملا تقلبی و غیرواقعی به نظر می‌رسد. بدون وجود رطوبت و یا هرگونه ابر، آسمان به هیچ عنوان این رنگی نخواهد بود. با این وجود، در آن زمان فکر می‌کردم استفاده از این افکت ایده خوبی است و باعث خواهد شد عکس من هنری‌تر به نظر برسد. من همیشه در کارگاه‌هایی که برگزار می‌کنم با این عکس شوخی می‌کنم تا شرکت‌کننده‌ها متوجه شوند که آزمایش کردن ادیت‌های مختلف کار نرمالی است. با این وجود من هیچوقت این عکس را داخل نمونه کارهای خودم قرار نمی‌دهم و هیچوقت آن را داخل یک گالری به نمایش نمی‌گذارم زیرا در این عکس واقعیت به شدت دستکاری شده است و طبیعت به غیرواقعی‌ترین شکل ممکن به نمایش گذاشته شده است.

یکی از عکس‌های دیگر که در زمان انتشار خواننده‌های ما را به شدت ناراحت کرد عکس زیر است:

با وجود اینکه کاملا مشخص است که این عکس یک عکس ترکیبی است، مخاطبین سایت به شدت از اینکه فازهای مختلف ماه را روی یک تصویر دیگر کپی کرده بودم ناراحت شدند. برای این تصویر من از ماه عکاسی کردم و پس از پایان ماه گرفتگی به یک لوکیشن دیگر رفتم تا یک پیش زمینه‌ی جذاب‌تر داشته باشم و بعدا از این پیش زمینه برای نمایش قوس ماه استفاده کردم. عکس بالا چیزی نیست که من ادعا کنم واقعی است. در واقع من به صورت عمدی کاری کرده‌ام که به نظر غیر واقعی برسد (قوس ماه به هیچ عنوان شبیه چیزی که در تصویر اتفاق افتاده است نخواهد بود)، تا مخاطب بتواند فقط با دیدن عکس به این موضوع پی ببرد. این یکی دیگر از تصاویری است که من هیچوقت آن را در یک گالری به نمایش نخواهم گذاشت زیرا واقعیت را نشان نمی‌دهد. درست است که فازهای ماه و منظره واقعی هستند اما این دو هیچوقت آنگونه که در تصویر مشاهده می‌کنید، در کنار یکدیگر قرار نمی‌گیرند.

[relatedpost post=”154274″]

بنابراین سوال این است که از نظر اخلاق در عکاسی چه نوع ادیت‌هایی در عکاسی منظره قابل قبول هستند؟ پاسخ دادن به این سوال خیلی سخت است. به نظر من در عکاسی منظره تنظیم نوردهی، رنگ‌ها، سایه‌ها، تون‌ها و کنتراست تصویر، Dodge/Burn انتخابی، کراپ کردن تصویر برای رسیدن به ترکیب‌بندی بهتر و انجام تغییرات دیگر تا زمانی که باعث نباشند عکس به نظر غیرطبیعی و یا تقلبی برسد قابل قبول است. من مخالف عکاسی HDR هم نیستم. در واقع عکاسی HDR می‌تواند تکنیک خیلی خوبی برای بازیابی داده‌هایی باشد که توسط سنسور دوربین‌های امروزی قابل ثبت نیستند. البته باید مراقب باشید که نتیجه نهایی، کاملا طبیعی به نظر برسد. همچنین من مخالف تکنیک‌های ترکیب برای استخراج جزئیات از بخش‌های مختلف تصویر هم نیستم اما باید در این مورد نیز تعادل حفظ شود. در نهایت حذف کردن عناصر مزاحم از تصویر نیز به نظر من قابل قبول است.

یک نمونه از ادیت‌هایی که برای من قابل قبول است را در عکس زیر مشاهده می‌کنید:

سمت چپ: عکس خام بدون هیچگونه ادیت، سمت راست: عکس ادیت شده توسط لایتروم و فتوشاپ

در عکس بالا من عکس را کراپ کرده‌ام تا صخره نزدیک‌تر دیده شود، وایت بالانس پیش زمینه و آسمان را تنظیم کرده‌ام و مقداری ابر به آسمان اضافه کرده‌ام. همچنین ساختار ابرها را هم کمی تقویت کرده‌ام تا بیشتر جلب توجه کنند. پس از اتمام ادیت‌های پایه، متوجه شدم که برخی از ردپاهای قبلی باعث پرت شدن حواس مخاطب از سوژه اصلی می‌شوند. به همین خاطر از ابزار Clone Stamp فتوشاپ برای پاک کردن این رد پاها استفاده کردم تا صحنه مرتب‌تر به نظر برسد و باعث حواس‌پرتی مخاطب نشود.

اکنون که با ادیت‌های قابل قبول از نظر من آشنا شدید، زمان آن رسیده است که نگاهی بیاندازیم به ادیت‌هایی که من استفاده از آن‌ها را توصیه نمی‌کنم. اساسا، هر نوع عکس ترکیبی، به خصوص زمانی که چند عکس غیر مرتبط در کنار هم قرار می‌گیرند تا یک صحنه دراماتیک که هیچوقت وجود نداشته است داشته باشیم به نظر من غیر قابل قبول است. این عکس‌ها، یا بهتر بگوئیم آثار هنری هیچ جایی در گالری‌های عکاسی طبیعت یا حتی فاین آرت ندارند. خلق این نوع عکس‌های خلاقانه یا ترکیبی تا زمانی که عکاس داخل خود عکس یا شرح آن مشخص کرده باشد که عکس ترکیبی است هیچگونه مشکلی ندارد. با این وجود باز هم نباید تلاش کنید مردم را فریب دهید که چیزی که در وهله اول وجود نداشته است را باور کنند.

3.4) عکاسی مسافرتی

زمانی که بحث اخلاق در عکاسی مسافرتی به میان می‌آید نگرانی‌های زیادی وجود دارد. متاسفانه هیچ قانون سفت و سخت و یا قاعده کلی وجود ندارد که برای تمامی کشورها، فرهنگ‌ها، قبایل و یا افراد داخل آن‌ها کاربرد داشته باشد. به عقیده من، ما قبل از تصمیم گرفتن در مورد اینکه از چه کسی یا چه چیزی عکاسی کنیم، باید در مورد فرهنگ‌ها، مذاهب و دیگر نرم‌های اجتماعی تحقیق کنیم. پایبند نبودن به قوانین تعیین شده برای عکاسی در کشورهایی مثل کره شمالی، به آسانی ممکن است باعث زندانی شدن شما در این کشورها شود و در صورتی که از مردم در بخش‌های خاصی از مکزیک عکاسی کنید، به راحتی در دردسر می‌افتید. در این قسمت‌ها مردم عقیده دارند که عکاسی روح آن‌ها را به سرقت می‌برد. شما باید به قوانین، قواعد و نرم‌های محلی احترام بگذارید و ما باید نماینده خوبی برای عکاس‌های دیگر باشیم. در صورتی که یک عکاس قوانین را زیرپا بگذارد مطمئنا روی تمامی عکاس‌ها تاثیرگذار خواهد بود.

آموزش عکاسی اقساطی

4) اخلاق در مسابقات عکاسی

رقابت‌های عکاسی از گذشته تابحال قوانین عجیبی داشته‌اند و اغلب اوقات هرگونه ادیت عکس را ممنوع می‌دانستند. برخی از این مسابقات هرگونه روتوش را ممنوع می‌دانند اما برخی دیگر تغییرات کوچک مربوط به رنگ و کنتراست و حتی کراپ کردن را مجاز می‌دانند. با وجود اینکه من با غیرمجاز دانستن ادیت تصاویر مخالف هستم و عقیده دارم که برخی ادیت‌ها باید مجاز باشند اما به شدت با قوانینی که هرگونه ادیت و دستکاری عکس را مجاز می‌دانند هم مخالف هستم. زمانی که تمامی ادیت‌ها آزاد باشد، مسابقات عکس جذابیت خود را از دست می‌دهند. برخی افراد وجود دارند که می‌توانند با فتوشاپ عکس‌هایی که به نظر دیگران اصلا خوب نیستند را به عکس‌های فوق‌العاده زیبایی تبدیل کنند. کمی تخیل و کمی دانش فتوشاپ می‌تواند باعث خلق عکس‌هایی شود که هیچوقت وجود نداشته است و یا در دنیای واقعی رخ نداده است. البته این بدین معنی نیست که عکس‌های ترکیبی و آثار هنری به هیچ عنوان نباید مورد قبول واقع شوند اما این آثار باید به صورت جدا از عکاسی مورد بررسی قرار بگیرند.

برای مثال عکس زیر از یک عکاس به نام چای یو وی (به انگلیسی Chai Yu Wei) را در نظر بگیرید که علاوه بر استفاده از ایده‌ی عکاس دیگر برای به تصویر کشیدن یک نردبان به سمت بالا استفاده کرده است، بلکه حتی قبل از ارسال عکس برای یکی از رقابت‌های عکاسی نیکون، یک هواپیما هم در مرکز عکس قرار داده است. متاسفانه حتی زمانی هم که از او پرسیده شد، ادعا کرد که خوش‌شانس بوده است که توانسته است به این شکل از هواپیما عکاسی کند. البته برای اینکه عکاس‌های دیگر متوجه شوند این عکس تقلبی است به زمان زیادی نیاز نبود.

در نهایت نیکون این عکس را از صفحه فیسبوک خودش حذف کرد و به خاطر انتخاب این عکس به عنوان برنده‌ی مسابقه عذرخواهی کرد. همچنین عکاس نیز در نهایت عذرخواهی کرد. با این وجود، این عکس را می‌توان نمونه‌ی خیلی خوبی برای این موضوع در نظر گرفت که ادیت عکس به این شکل نباید مورد قبول باشد. چای یو وی می‌خواست بقیه باور کنند که او قادر بوده است در آن زمان و مکان از عبور یک هواپیما در مرکز ترکیب‌بندی خودش عکاسی کند. چیزی که مطمئنا هیچوقت اتفاق نیافتاده است.

همین قواعد اخلاقی برای مسابقات عکاسی حیات وحش هم قابل اجرا هستند. در یکی از موارد یک عکاس به نام خوزه لوئیز رودریگز (José Luis Rodriguez) عکسی گرفته است که در آن یک گرگ در حال پریدن از روی یک حفاظ است و ادعا کرده است که توانسته است از این گرگ وحشی در حالی که مشغول شکار دام‌های یک کشاورز بوده است عکاسی کند.

بعدا مشخص شد که این گرگ اصلا وحشی نبوده است و عکاس اساسا یک گرگ اهلی را وادار کرده است که از روی نرده‌ها بپرد و او با استفاده از فلاش در طول شب از آن عکاسی کرده است. با وجود اینکه این مورد خاص یک عکس ترکیبی نبوده است و مثل عکس قبلی ادیت نشده است، از لحاظ اخلاق در عکاسی یک مشکل بزرگ دارد و آن دروغ گفتن در مورد وحشی بودن حیوان است، در حالی که اصلا اینطور نبوده است. در صورتی که یک عکاس قادر باشد، از حیوانات اهلی برای عکس‌های حیات وحش استفاده کند، عکاسی از حیوانات وحشی دیگر هیچ معنی خاصی ندارد. هر کسی می‌تواند از حیوانات اهلی با پس زمینه‌های خارق‌العاده عکاسی کند.

با بررسی این نکات به اهمیت اخلاق در سبک‌های مختلف عکاسی پی می‌بریم و با حدود آن در هر رشته‌ی عکاسی آشنا شدیم. در صورتی که نظری در این مورد دارید، حتما در بخش نظرات همین مطلب، با ما در ارتباط باشید.

2 دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط