این مسئله برای همگی ما پیش آمده است. در یک خیابان خلوت در حال قدم زدن و صحبت با تلفن همراه خودمان هستیم که میبینیم شخصی با چهرهای که به افراد مجرم شبیه است آرام آرام در حال نزدیک شدن به ما است. ممکن است این تنها یک حس درونی باشد و آن شخص هم هیچ کاری با ما نداشته باشد. اما تقریباً همه ما سعی میکنیم با تمرکز بر روی این شخص، مطمئن شویم که فاصله خودمان را از او حفظ کنیم. در اغلب اوقات گرانقیمتترین چیزی در این زمان همراه داریم گوشی تلفن همراهمان است. وقتی هم آن شخص از کنارمان میگذرد، سعی میکنیم تا جایی که ممکن است او را در نظر نگاه داریم و اطمینان پیدا کنیم خطر رفع شده است. این تجربه ساده، چیزیست که عکاسان به طور مداوم با آن روبرو هستند.
فراموش نکنیم که ارزانترین دوربین و لنز یک عکاسی، قیمتی بیشتر از اغلب گوشیهای موبایل دارند و گاهی اوقات قیمت یک کیف کولهپشتی و محتویات آن برای عکاسان حرفهای، هم قیمت یک اتومبیل لوکس است. نهایتاً اینکه به دلیل ماهیت این شغل، در اغلب موارد، حتی نمیتوانید روی افرادی که به شما نزدیک میشوند تمرکز کنید و ممکن است حتی آنها را نبینید. این یکی از عمومیترین خطراتی است که در سرتاسر جهان همواره در کمین عکاسان است. اما تنها خطر نیست. طبیعتاً اتفاقهای زیادی ممکن است برای عکاسان حرفهای بیفتد که در ادامه به آنها نگاهی داریم.
اما این تنها یک هشدار است و لازم نیست که همواره نگران همه آنها باشید. بههرحال برخی از این خطرات هرگز در طول زندگی برخی از عکاسان رخ نمیدهد و احتمالاً تنها مربوط به شاخه خاصی از عکاسی هستند.
مطالعه بیشتر: هر آنچه برای راه اندازی یک آتلیه باید بدانیم!
حمله و سرقت تجهیزات
ما بارها درباره عکاسی معماری، عکاسی از حیات وحش، عکاسی در شب و نجوم و شاخههایی شبیه به این موارد صحبت کردهایم. نکته مهم و مؤثر در این شاخههای عکاسی این است که سعی کنید تا حد ممکن از قرار گرفتن سوژههای انسانی در عکسهایتان خودداری کنید. به همین دلیل هم عکاسان حرفهای سعی میکنند روزها و ساعات خلوت را برای این کار انتخاب کنند. فرض کنید میخواهید از آسمان شب عکاسی کنید و همانطور که قبلاً برنامهریزی کردید برای ثبت یک عکس حرفهای، باید در ساعاتی از نیمه شب در جایی خارج از شهر (احتمالاً در یک بیابان تاریک) سهپایه عکاسی خودتان را برپا کنید و ساعتها به انتظار بنشینید.
مطلب مرتبط: با چه تجهیزاتی میتوان عکسهای نجومی بهتری گرفت؟
بیایید اینطور با مسئله برخورد کنیم: نیمههای شب، مثلاً بین ساعات 3 تا 5 صبح، در بیابانی بسیار دور از شهر، ماشینتان را در گوشهای پارک کردهاید و کیفی حاوی چند میلیون تومان وسیله در دست گرفتهاید و آرام آرام به قعر درهای میروید که قرار است ساعتها در آنجا منتظر بمانید. آیا هرگز موبایلتان را روشن نمیکنید؟ آیا LCD دوربینتان را روشن نمیکنید؟ آیا سیگار روشن نمیکنید؟ آیا آتش روشن نمیکنید؟ آیا میدانید نور کمرنگ یک موبایل در تاریکی بیابان، تقریباً از فاصله یک کیلومتری قابل تشخیص است؟ آیا میدانید شما بیشتر از چند ساعت تنهایید و در حال ارسال این شعاعهای نور به اطراف هستید. آیا میدانید یک عکاس حرفهای، در طول عمر خودش، بارها و بارها اینگونه تنها مانده است و معمولاً به تنهایی کار میکند.
یکی از عکاسان حرفهای آمریکایی در وبلاگ خودش تعریف میکرد که حتی عکاسی هنگام شب در شهر هم ممکن است به همین اندازه خطرناک باشد. او درباره شهر شیکاگو توضیح میداد که یکی از خطرناکترین شهرهای جهان برای شبگردها است و تعریف میکرد که یکی از دوستانش نیمههای شب در معرض حمله و سرقت قرار گرفته و بیش از 30 هزار دلار از تجهیزاتش را از او دزدیدهاند. این عکاسی برای عکاسی از SuperMoon به حومه شهر رفته بود. SuperMoon حالتی از ماه است که حدود 14 درصد بزرگتر از ماه کامل است و عکاسی از آن در شبکههای اجتماعی و آنلاین، بسیار محبوبیت دارد. تصور کنید، 30 هزار دلار، برای ماهی که 14 درصد بزرگتر از ماه کامل بوده!
سرقت غیر مستقیم
در واقع سرقت غیر مستقیم را میتوان همان سرقت مستقیم در نظر گرفت که به جای اینکه سارقان در خیابان به شما حمله کنند، به خانه یا محل کارتان حمله میکنند. این یکی از معمولترین سرقتها برای جامعه هنری عکاسی است. عکاسان معمولاً خود را به عنوان هدف حمله تصور نمیکنند و به ندرت ممکن است فکر کنند که چقدر هدف در دسترسی برای سارقان حرفهای هستند. دیگر روزگار دزدی با کامیون و بار زدن وسایل خانه گذشته است. آپارتمان نشینی، روش دزدی را تغییر داده و امروز سارقان سعی میکنند افرادی را شناسایی کنند که اطمینان دارند چند وسیله گرانقیمت در خانه آنها وجود دارد که میتواند به تنهایی یا نهایتاً با همکاری یک یا دو نفر، در کمترین زمان ممکن، آنها را بدزدند. به همین علت هم اغلب سرقتها در خانههای آپارتمانی، محدود به طلا و جواهرات و چند وسیله قیمتی میشود. فراموش نکنیم که تجهیزات یک عکاسی حرفهای، دقیقاً همان “چند وسیله قیمتی” هستند.
عکاسان به ندرت خانههایشان را به تجهیزات ضد سرقت یا دوربینهای امنیتی مجهز میکنند، در حالی که اغلب اوقات به اندازه یک کلکسیونر یا یک عتیقهشناس، هدف حمله هستند.
فکر میکنید کسی شما را نمیشناسد؟ بسیار خوب، سخت در اشتباهید. این روزها به راحتی میتوان از طریق شبکهای اجتماعی، وبسایت، فیسبوک یا به شکلهای مختلف دیگر، آدرس منزل یک عکاس حرفهای را به دست آورد. ما به ندرت برای خریدهای اینترنتی یا درخواست سرویس و تعمیرکار برای کارهای کوچک خانه، از کدپستی استفاده میکنیم. وقتی در تاکسی مینشینیم و در حال هماهنگی برای یک پروژه کاری هستیم، به سادگی درباره شغل و ارتباطات خودمان حرف میزنیم و معمولاً حواسمان نیست که همه افرادی که به نحوی با ما در ارتباط هستند میدانند که در کیف ما چه خبر است.
دفترهای کاری یا آتلیههای عکاسی، گاهی اوقات وضعیت وخیمتری دارند. محافظت با یک درب کرکرهای یا یک قفل آویز، ممکن است به راحتی، دسترنج چند سال شما را به باد دهد. اگرچه اغلب اتحادیههای عکاسان در سرتاسر ایران برای اعطای مجوز به دفاتر کاری مرتبط با عکاسی و فیلمبرداری، وجود سیستمهای ضد سرقت را اجباری کردهاند، اما هنوز هم خیلی از همکاران ما، این موضوع را جدی نمیگیرند. سرقت تجهیزات تنها بخشی از نگرانی این دفاتر است. اما میدانید بزرگترین و خطرناکترین نوع سرقت برای عکاسان، سرقت کامپیوترهایشان است؟
میدانید وقتی یک عکاس یا فیلمبردار یا مونتاژکار عروسی، مورد سرقت قرار میگیرد، تجهیزاتی که از دست میدهد، کوچکترین ضرر او محسوب میشود؟ میدانید وقتی یک کامپیوتر مخصوص مونتاژ فیلم عروسی به سرقت میرود، حتی اگر بیمه باشید و بتوانید موضوع سرقت را اثبات کنید، شرکت بیمه پول یک هارد دیسک خام را به شما میدهد؟!
خیلی از عکاسان عروسی، در طول سالهایی که در این شغل هستند (و حتی سالها پس از آن) با این کابوس از خواب میپرند که کامپیوترهایشان دزدیده شدهاند!
عکاسی در فضای باز
این روزها عکاسی در محیطهای خارج از آتلیه و استودیو عکاسی بسیار رواج پیدا کرده است. تقریباً هیچ عکاسی عروسی را نمیشناسم که برای گرفتن عکسهای عروس و داماد، از فضای باز استفاده نکند. در این میان باغها و عمارتهای بسیاری وجود دارند که به دلیل رفت و آمد زیاد عکاسان و فیلمبرداران برای عکاسی در آنها، تمهیدات امنیتی خوبی را برای مکانهایی که دارند در نظر گرفتهاند و ضمناً به دلیل وجود همکاران مختلف، کاملاً ایمن هستند. اما هرچقدر عکاسی در فضای باز بیشتر مرسوم میشود، عکاسان عروسی به دنبال جاهای بکر و دستنخوردهتر میگردند تا همراه با عروس و داماد به آنجا بروند.
در اینجا قصد ندارم درباره مناطق بکر ایران، با بدبینی صحبت کنم. یکی از دوستانم تعریف میکرد که همراه همسرش برای پیدا کردن جایی برای عکاسی فرمالیته عروسی، به یکی از روستاهای دورافتاده غرب ایران رفته بود. در راه سوار یک ماشین میشوند و راننده وقتی میفهمد که آنها برای چه آنجا هستند پیشنهاد میکند که آنها را به منطقهای کوهستانی با منظرهای عالی ببرد تا موقعیت را ببینند. اتفاقاً موقعیت را میبینند و بسیار هم خوششان میآید. در راه برگشت هم درباره اولین تعطیلی پیش رو و سفر به آن منطقه صحبت میکنند. اما روز تعطیل وقتی همراه با عروس و داماد و تجهیزاتشان به آنجا میرسند، چند سارق با سلاح سرد منتظرشان بودهاند و الی آخر… آنها هنوز هم پیگیر دزدان هستند و ماهی یکی دو بار برای پیگیری به آن شهر میروند.
مطلب مرتبط: چگونه از فلاش در نور روز استفاده کنیم؟
عکاسی در موقعیت
حتماً میدانید که عکاسی خانههای خالی یا Real State Photography یکی از مهمترین شاخههای عکاسی در کشورهای غربی است. در این روش، شرکتها و بنگاههای معاملات مسکن، از خانههای خالی که برای فروش یا اجاره گذاشته شدهاند عکاسی میکنند و عکسهای گرفته شده را به مشتریان نشان میدهند. عکاسان فعال در این زمینه، گروهها و کانالهای اجتماعی مخصوص به خودشان را دارند و گاهی اوقات آنقدر سرشان شلوغ میشود که بنگاههای مختلف، آنها را به صورت آنلاین و از راه دور رزرو یا Book میکنند. در وبسایتهای خارجی میخواندم که یکی از بیشترین انواع سرقت تجهیزات عکاسی، برای این قبیل عکاسان پیش میآید. آنها به صورت آنلاین برای عکاسی از خانهای خالی، خارج شهر رزرو میشوند و وقتی در ساعت مقرر در آنجا حاضر شوند تنها کسانی که منتظرشان هستند، دزدان هستند.
اگرچه این مورد از عکاسی در ایران چندان محتمل نیست، اما اتفاق دیگری که این روزها در حال گسترش است، عکاسی در محل یا موقعیت برای خانوادههاست. عکسهای بارداری، عکاسی از نوزادان، عکاسی از جشنهای تولد و … که همگی نیازمند آن است که شما به عنوان عکاس، در محل حاضر شوید. یک نفر با شما تماس میگیرد یا به دفتر کاریتان میآید و از شما میخواهد که مثلاً برای فردا شب، برای عکاسی از نوزاد خردسالش، به خانه آنها در آدرس … بروید. تنها چیزی که از او دارید مبلغی است که به عنوان پیش پرداخت به شما داده شده و یک شماره تلفن سرقتی یا نامعلوم که حتی اگر فردا شب خاموش هم شده باشد، باز هم شغل شما ایجاب میکند قرار را لغو نکنید. خطرناکتر این است که اغلب عکاسانی که برای عکاسی از نوزادان یا عکاسی بارداری، رزرو میشوند، عکاسان پرتره خانم هستند و طبیعتاً دزدی از آنها بسیار سادهتر است.
عکاسان یا فیلمبرداران خانم که به طور حرفهای کار عکاسی عروسی یا پرتره میکنند، در زمان دیگری هم در معرض خطر قرار دارند. آنها به طور متوسط، در طول یک ماه، دهها بار تا نیمههای شب در مراسم عروسی حضور دارند. وقتی کار به پایان میرسد، گاهی اوقات همراهان یا خانواده داماد اصلاً فرصت و برنامهریزی برای به مقصد رساندن آنها ندارند و آنها را با تاکسیهای آنلاین، یا خودروهای شخصی یا ماشینهای دربستی (که خوشبختانه در ایران با وجود سامانههای رزرو آنلاین تاکسی در حال کم شدن هستند) به منزل میفرستند. در چنین حالتی کافیست که راننده مجرم بداند یک شخص بیدفاع با میلیونها تومان وسیله همراه او است. شاید فکر کنیم که این اتفاق بسیار بعید است.
اما فراموش نکنیم که عکاسان و فیلمبرداران خانم، در طی سالها کار حرفهای خودشان، شبهای زیادی در چنین موقعیتی قرار میگیرند و برخلاف آنچه که خیلی از آنها تصور میکنند استفاده از وسایل دفاعی مانند چاقو یا گازهای اشکآور، نه تنها موقعیت را ایمن نمیکند، بلکه احتمال بروز حمله و خطرات جانی نیز برای آنها پیش میآورد.
عکاسی مستند و مستندسازان
مدتی پیش یکی از دوستانم با من تماس گرفته بود و درباره خرید دوربینی مشورت میکرد که بتواند برای ساخت مستند از قبایل ایران از آن برای عکاسی و فیلمبرداری استفاده کند. جدای از مسائل تکنیکی و امکانات خود دوربین، ما درباره نحوه کار هم گفتگو کردیم. او میگفت که قصد دارد برای یک پروژه کاری، این دوربین و تجهیزات را در مناطق کوهستانی و بیابانهای ایران حمل کند و میخواست آنقدر سبک باشد که بتواند به تنهایی، کولهپشتیاش را همراه ببرد. بخش زیادی از گفتگوی ما، نه درباره مسائل فنی، بلکه درباره خطرات این کار گذشت.
این دقیقاً خطری است که عکاسی اجتماعی و خبری را تهدید میکند. برای دانشجویان و کارآموزانی که میخواهند برای مستندسازی، به کمپهای معتادان، به خیابانهایی که به فروش مواد مخدر یا وجود فاسدان مشهورند یا به محلههای فقیرنشین حومه شهر بروند، اگرچه این موضوعات جذاب است، اما به همین نسبت نیز خطرناک و چالش برانگیز است. شاید بهتر باشد اصولاً برای چنین کارهایی، عکاسی با تجهیزات حرفهای را کنار بگذارید و از تلفنهای همراه استفاده کنید. اگرچه تلفنهای همراه، نقاط ضعف زیادی دارند، اما دستکم حفاظت از آنها راحتتر از تجهیزات عکاسی است و کمتر جلب توجه میکنند. اتفاقا این دوست من هم در نهایت به همین نتیجه رسید.
مقالهای که به عنوان منبع برای این مطلب مطالعه میکردم به عکاسی اشاره میکرد که برای پروژه مستندسازی از پل مشهوری در شهر شیکاگو رفته و بعد از اینکه دو روز از او بیخبر بودند، جسد او را در همان رودخانه پیدا کرده بودند. متأسفانه او تنها یکی از عکاسانی بود که در رودخانه این شهر که شبهای زیبایی برای عکاسی دارد، پیدا شده است.
بدبینی و دقت در حین کار
شاید این اتفاقها را همواره بتوان بدترین موارد برشمرد. اما هیچکدام از ما نمیخواهیم که جزو بدترین موارد و درس عبرتی برای دیگران باشیم. این تنها بخش کوچکی از اتفاقهای سرقت و دزدی و زورگیری است که هر روز در اطراف ما و شغلی که انتخاب کردهایم میافتد. فراموش نکنیم که بیمههای معتبر تجهیزات، مانند بیمه طلایی نورنگار هم که یکی از بهترین بیمههای برای تجهیزات عکاسی و فیلمبرداری است، تنها در برابر حوادث و اتفاقهایی که موجب از بین رفتن وسایل یا آسیب دیدن آنها میشوند پاسخگو هستند و به ندرت ممکن است یک شرکت بیمه، تجهیزات عکاسان را در برابر سرقت در حین کار، بیمه کنند. بنابراین در چنین مواردی بهتر است بدبینی و دقت در حین کار را به وسواس زیادی رعایت کنید تا بتوانید از اتفاقات اینچنینی جلوگیری کنید.
نهایتاً اینکه من در اینجا تنها درباره خطرات سارقان برای عکاسان توضیح دادم. اما شاید برایتان جالب باشد که روزنامه گاردین، شغل عکاسی جنگی را خطرناکترین شغل فریلنسر (که در فارسی به نام آزاد کار یا کار مستقل، ترجمه شده است) محسوب کرده است. عکاسان جنگی سرباز نیستند و اغلب اوقات هیچ مزایایی هم تراز با سربازان و شهدای جنگی دریافت نمیکنند. در سرتاسر دنیا، عکاسان جنگی، افرادی با حداقل بیمه و خدمات هستند که جان خود را در کف دست میگیرند تا به ما نشان دهند، جنگها چه بر سر جامعه آوردهاند. من به شخصه برای این عکاسان، احترام بسیار زیادی قائل هستم. مقاله گاردین درباره خطرات عکاسی جنگی را میتوانید در اینجا بخوانید.
آیا عکاسی حرفه ای شما را در موقعیت خطرناک یا خطرناک قرار داده است؟ داستان و نظرات خود را در نظرات زیر به اشتراک بگذارید.
نویسنده: امیر یاری