اگر عناصر تصویر به صورت همزمان در مکان یکسان نباشند چطور، آیا وظیفه داریم این موضوع را درنظر بگیریم یا باید به تصویر و خالق آن اجازه بدهیم تا بر اساس ارزشهای خودش رفتار کند؟
اگر تابحال از منظرهای در شب، کهکشان راه شیری، یا ستارگان، عکسبرداری کرده باشید، احتمالا متوجه شدهاید که نتیجه نهایی، تنها قادر به انتقال بخشی از آن چیزی است که در نظر داشتهاید. وقتی این راه را آغاز میکنید، راههای زیادی وجود دارند که خلاقیت شما را، هنگام کار کردن با دوربین، افزایش میدهند.
با تلفیق این موارد، بالاخره خواهید توانست عکسهایی درخورد تمایل هنری خود بگیرید. اگر تمایل شما بر اساس صحنه مقابل شما نباشد و بخواهید واقعیت مکان را، فراتر از آنچه که میبینید و آنچه که واقعا وجود دارد ثبت کنید چطور؟
هنگام عکسبرداری از یک منظره، بدون وجود نور خورشید، ما شاهد تفاوت زیادی بین مناطق بدون آلودگی نوری که دارای نور آبی و نور طلایی هستند، نور مستقیم از ماه که محیط را روشن میکند، نور شدید ماه کامل، و نور نقطهای ستاره که اطرافش را روشن نمیکند، هستیم. انواع مختلف نوردهی، شکل منظره را تغییر میدهند و میتوانند به ما اجازه دهند تا تصویری خلق کنیم که چشمان ما قادر به دیدن آن نیست.
دانش فنی استفاده از این انواع نوردهی، به عکاس اجازه میدهد تا صحنههای سورئال که سطح متفاوتی از مواجهه با جهان طبیعت و شهرها را نمایان میکنند، ایجاد کنند. مشکلی که اکثر عکاسان با آن مواجه میشوند، این است که معمولا قادر به ثبت چنین تصویری، تنها در یک قاب، نیستند، اما این موضوع خیلی اهمیتی ندارد.
عکاسی یک هنر علمی است که با به وجود آمدن هر ابزار جدید، گستردهتر میشود. امروزه با حسگرهایی مواجه هستیم که داینامیک رنج بهتری دارند ابزار کاملی برای ثبت تصور ما از یک موضوع هستند.
عکسبرداری در شب، ترکیبی از عکاسی با دوربین و سپس ویرایشهایی است که برای جذابتر کردن آن انجام میشود.
صحنههای خلق شده، گاهی اوقات در چند دقیقه، چند ساعت، چند روز یا حتی بیشتر ثبت میشوند. اگر هدف ما، گسترش واقعیت صحنه باشد، نیازی نیست که این تصاویر حتما از یک مکان و منظره باشند. معمای مهم این است: اگر تصویر کاملا قابل باور باشد، آیا لزومی دارد که به بیننده اطلاع دهیم که این تصاویر در طول چند ساعت یا در چند مکان مختلف، ثبت و باهم ترکیب شدهاند؟
من معتقدم، در صورتی که این عمل را آموزش نمیدهید، وظیفهای در جهت توضیح طرز گرفتن عکس ندارید. بیننده با کسب اطلاعات درمورد طرز ثبت عکس، از مزیت خاصی، بهرهمند نمیشود. با عدم وجود حس کنجکاوی درمورد طرز خلق تصویر، ارزش آن بسیار کاهش میابد. آیا این بدین معنی است که جزئیات EXIF، و ترفندهای ترکیببندی، باید مطرح و مورد بحث قرار گیرند؟
من معتقدم که تصمیم گیری در این مورد، به عکاس بستگی دارد. کنجکاوی و تاثیر این کنجکاوی بر دیگران، بخشی از هنر این امر است، و به نظر من، این موضوع، پرمعناترین بخش در عکاسی است.
منبع : fstoppers