در این مقاله که به قلم اسپنسر کوکس نوشته و توسط تیم تحریریه نورنگار برای شما ترجمه شده است، تمامی پیچیدگیهای سبک اختصاصی در عکاسی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. این مقاله در سه بخش مختلف نوشته شده است و بهتر است به صورت بخش به بخش آنها را مورد بررسی قرار دهید و پس از مطالعهی هر بخش وقت کافی برای فکر کردن به آن داشته باشید.
این سه بخش عبارتند از:
- معرفی سبک شخصی و عناصری که برای خلق یک سبک شخصی با هم ترکیب خواهند شد
- بحث در مورد تفاوت بین متد و شخصیت در سبک اختصاصی شما
- دلایل پیدا کردن سبک شخصی و یا دوری از آن
1) سبک اختصاصی در عکاسی چیست؟
هر کسی دنیا را به شکل منحصر به فردی میبیند و مبنای سبک اختصاصی نیز همین موضوع است.
وقتی که چند نفر به یک صحنهی واحد نگاه میکنند عناصر مختلفی از صحنه نظر آنها را جلب خواهد کرد. در یک منظره بزرگ ممکن است یک آبشار زیبا در دور دستها اولین چیزی باشد که نظر من را به خودش جلب میکند اما شما ممکن است قبل از هر چیزی به ابرهای زیبایی که بالای منظره قرار دارد بیشتر توجه کنید. فرد دیگری هم ممکن است یک پرنده که روی شاخه درخت نشسته است را اول از همه ببیند. در صورتی که این سه نفر عکاس باشند، عکسهایی هم که از صحنه میگیرند مطمئنا متفاوت خواهد بود.
البته سبک اختصاصی فراتر از یک عکس است. سبک اختصاصی چیزی است که در یک مجموعه کار بزرگ (چندین قطعه اثر که همگی با یک دید منحصر به فرد خلق شدهاند) بیشتر از همه مورد توجه قرار خواهد گرفت. در صورتی که جکسون پالاک فقط یک بار روی بومهای خودش رنگ میپاشید، نمیتوانستیم آن را یکی از عضوی از مجموعه آثار بزرگ او بدانیم. اما وی هزاران نقاشی به این شکل کشیده است و به همین خاطر این نقاشیها را میتوان سبک اختصاصی وی دانست.
این موضوع حقیقت دارد که عکاسی اوضاع را پیچیدهتر خواهد کرد. عکاسها نمیتوانند روی بوم رنگ بپاشند و یا توانایی این را ندارند که تصاویر خودشان را به صورت کامل براساس تخیلاتشان خلق کنند. حتی در عکاسی استودیویی هم همه چیز تا حدودی به دنیای واقعی بستگی دارد.
البته این بدین معنی نیست که عکاسها نمیتوانند از دنیای واقعی فاصله بگیرند. برای مثال میتوانید از میکروسکوپ استفاده کنید تا عکسهایی شبیه صحنههای فضایی بگیرید یا میتوانید با استفاده از یک چراغ قوه (در اتاق تاریک یا در طول شب) صحنهای که در واقعیت وجود ندارد را نقاشی کنید. اما در هر دو مثال یک عکاس دیگر هم میتواند دوربین خودش را دقیقا در همین شرایط قرار دهد و به نتایج کاملا یکسانی دست یابد. این موضوع در نقاشی، مجسمهسازی یا خوانندگی ممکن نیست.
در عین حال، مشخص است که عکاسها هم میتوانند درست مثل هنرمندان دیگر، یک سبک اختصاصی برای خودشان داشته باشند و مخاطبانشان بتوانند آثار آنها را به خوبی تشخیص دهند. برای مثال من بدون امضا یا علامت کپی رایت میتوانم عکسهایی که توسط برخی از عکاسهای مورد علاقهام گرفته شده است (یا حداقل به سبک آنها گرفته شده است) را تشخیص دهم. بخشی از آثار آنها منحصر به فرد است.
بنابراین میتوان گفت که سبک اختصاصی در عکاسی یک امضای بدون اسم و جزء جدانشدنی آثار یک هنرمند است. حتی با وجود اینکه عکاسی براساس دنیای واقعی انجام میشود، آثار برخی از عکاسها مشخصاتی دارد که آن اثر یا تقلید از آن را مرتبط با همان عکاس خواهد کرد.
[relatedpost post=”152635″]
2) عناصر تشکیلدهندهی سبک شخصی
عناصر بزرگ و کوچک خیلی زیادی وجود دارند که سبک اختصاصی و منحصر به فرد یک عکاس را شکل میدهند. لیست کردن تمامی آنها کار سختی است و عناصر خیلی زیادی روی این موضوع موثر هستند. اما اشاره به برخی از عناصر مهم ممکن است. لیستی که در ادامه میبینیم به صورت حدودی از تاثیرگذارترین تا کم تاثیرترین عناصر ردهبندی شده است:
- سوژه
- رنگ (در عکاسی رنگی) یا تونالیته (در عکاسی سیاه و سفید)
- نور
- ترکیببندی
- تنظیمات و تجهیزات عکاسی
برخی از این عناصر را میتوان کمی یا خیلی زیاد در زمان ادیت عکس تغییر داد. برای مثال پالت رنگی یک عکس خاص را میتوان در زمان ادیت عکس تغییر داد. برخی عناصر دیگر (برای مثال سوژه) به شدت وابسته به صحنهای هستند که عکاس در وهله اول ثبت کرده است و نمیتوان آنها را در زمان ادیت عکس تغییر داد.
یک موضوع جالب در مورد سبک اختصاصی در عکاسی این است که حتی یکی از این عناصر هم برای تعریف سبک اختصاصی عکاس و یا حداقل تمایز دادن دو عکس از دو عکاس متفاوت، کافی هستند. حتی متغیرهایی که مثل تنظیمات دوربین هم که کمتر مهم هستند میتوانند به عنوان هستهی سبک اختصاصی شما عمل کنند. در صورتی که برای مثال تمامی عکسهای منظرهی خودتان را قرار باشد با لنزی مثل 600 میلیمتر ثبت کنید، عکسهای شما یک احساس یکپارچگی را منتقل خواهند کرد که برای جلب توجه کاربر کافی است.
2.1) سوژه
در صورت که سبک اختصاصی یک عکاس را بررسی کنید، اولین چیزی که نظر شما را به خودش جلب خواهد کرد، نوع سوژههایی است که او از آنها عکاسی میکند.
در یک نگاه وسیعتر این موضوع میتواند شامل ژانری که عکاس در آن فعالیت میکند (پرتره، منظره، حیات وحش، ماکرو و…) باشد. البته سوژه موضوعی دقیقتر از این است. برای مثال ممکن است یک عکاس وقت آزاد خودش را به عکاسی از کوههای شمال کانادا اختصاص دهد و یا یک عکاس دیگر به عکاسی از قلههای پاتاگونیا بپردازد. شکل مختلف این قلهها برای دستیابی به یک سبک کاملا منحصر به فرد کافی است.
این نمونهها میتوانند شامل آثار عکاسهای مشهور هم باشند. در صورتی که یک عکاس از صدفهای حلزونی و فلفل روی یک پس زمینه مشکی عکاسی کند، میتوان گفت که به احتمال زیاد از ادوارد وستون الهام گرفته است. از آنجایی که این سوژهها نشاندهندهی آثار یکی از مشهورترین عکاسهای تاریخ هستند، هر کسی که این عناصر را کپی کند به نوعی از سبک اختصاصی او الهام گرفته است (آگاهانه یا غیر آگاهانه – حداقل بینندههای دیگر میتوانند شباهت این آثار را تشخیص دهند.)
2.2) رنگ و تونالیته
رنگ و تونالیته اغلب اوقات جزئی جدانشدنی از سبک اختصاصی یک عکاس هستند. پالت رنگی که شما استفاده میکنید چیزی فراتر از زمان و سوژه است. برای مثال در صورتی که تمامی عکسهای شما از یک طیف نارنجی استفاده کنند و کنتراست نرمی داشته باشند، این عناصر به یکی از المانهای مهم سبک اختصاصی شما تبدیل خواهند شد.
رنگ و تونالیته تا حدودی به صحنهای که در مقابل دوربین شما قرار میگیرد بستگی دارد اما تصمیماتی هم که در زمان ادیت میگیرید و همچنین تصمیماتی که در زمان عکاسی و انتخاب صحنهی مورد نظار برای عکاسی، نیز روی آنها تاثیرگذار است. به شخصه در صورتی که شرایط اجازه دهد، دوست دارم از صحنههایی با کنتراست بالا که در سراسر آنها طیفی از رنگ آبی وجود دارد عکاسی کنم. در صورتی که چندین عکس مختلف با این طیف رنگی را کنار هم قرار دهم، رنگ آبی به بخشی جدا نشدنی از سبک اختصاصی من در عکاسی تبدیل خواهد شد.
عکاسی سیاه و سفید را هم میتوان در این دسته مورد بررسی قرار داد. آیا تمام عکسهای یک عکاس سیاه و سفید هستند؟ تونها و سطوح کنتراستی که این عکاس علاقه دارد از آنها عکاسی کند چگونه است؟ صرف نظر از سوژه، حتی در صورتی هم که به شکل رنگی عکاسی نمیکنید، در صورتی که تمامی تصاویر شما High-Key و با کنتراست بالا باشند، میتوان سبک اختصاصی شما را تشخیص داد.
2.3) خصوصیات نور
اگرچه نور تا حدودی جزئی از سوژهی شما است، اما به اندازهای مهم است که تصمیم گرفتم یک بخش جداگانه به آن اختصاص دهم. نوع نوری که تصمیم میگیرید از آن عکاسی کنید نیز جزء جدانشدنی دیگری از سبک اختصاصی شما است.
برای مثال ممکن است شما همیشه در هوای ابری از مناظر مختلف عکاسی کنید و عکسهای شما کنتراست کم و سایههای نرمی داشته باشند. یا در صورتی که از برخی صحنهها زیر نور دراماتیک غروب با جهتگیری و سایههای سخت عکاسی کنید، این موضوع به بخش مهمی از سبک شخصی شما تبدیل خواهد شد.
احتمالا شما هم میتوانید برخی عکسهای منظره که توسط عکاسهای معروف گرفته شده است را براساس نوری که در تصاویر آنها وجود دارد تشخیص دهید. آنسل آدامز یک مثال واضح از این موضوع است. او همیشه به دنبال شرایط نوری و آب و هوایی خاصی (به خصوص آسمان تاریک و نور خورشید تکهای) میگشت و برای خلق اکثر تصاویر خودش از این موضوع استفاده کرده است. به همین خاطر این نوع نور به امضای آثار او تبدیل شده است. البته اینطور نیست که او برای تمامی عکسهای خودش از این موضوع استفاده کرده باشد اما اینکه به شکل متناوب تلاش کرده است این احساس دراماتیک بودن را به عکسهای خودش منتقل کند مشخص کنندهی آثار او است.
[relatedpost post=”153486″]
2.4) ترکیببندی
در زمان عکاسی تمام عکاسها باید در مورد اینکه عناصر مختلف را چگونه داخل کادر تصویر خودشان بچینند تصمیم بگیرند. ترکیببندی یکی از اجزای خیلی مهم خلق یک عکس خیلی خوب است و با وجود اینکه تمام عکاسها یک سبک ترکیببندی یکپارچه ندارند اما باز هم یک عنصر خیلی مهم است.
برای مثال در صورتی که دو عکاس به صورت همزمان به یک لوکیشن مراجعه کنند، عکسهای خودشان را به شکل مختلفی ترکیببندی خواهند کرد. این موضوع به دلیل روش مختلفی است که هر کس به دنیا نگاه میکند. یک نفر ممکن است به سوژهی خودش نزدیکتر یا از آن دورتر شود اما یک نفر دیگر ممکن است دوربین خودش را در ارتفاع بلندتر یا پائینتری قرار دهد و یک زاویه متفاوتتر را به نمایش بگذارد.
بروس گیلدن که یک عکاس خیابانی است به خاطر سبک ترکیببندی منحصر به فردی که دارد مشهور است. او از مردم شهر نیویورک عکس پرتره میگیرد و برای این کار دوربین را در فاصله نزدیکی نسبت به صورت آنها قرار میدهد و صورتشان را در مرکز کادر تصویر قرار میدهد. این سبک ترکیببندی تفاوت خیلی زیادی با چیزی دارد که همهی مردم انتظار دارند اما این نوع ترکیببندی یکی از اجزای اصلی سبک اختصاصی او در عکاسی است.
2.5) تجهیزات و تنظیمات دوربین
[relatedpost post=”149362″]
عکاسها معمولا میگویند که دوربین خیلی مهم نیست و یک عکس خوب نتیجه تلاشهای عکاس است نه تجهیزات گرانقیمتی که از آن استفاده میکنند. این موضوع تا حدودی درست است اما در مورد سبک اختصاصی تجهیزات و تکنیک نقش خیلی مهمی دارند.
در مورد تنظیمات دوربین برای مثال تصور کنید اگر تمامی عکسهای خودتان را به شکل رو دست با سرعت شاتر 3 ثانیه میگرفتید چه اتفاقی میافتاد؟ بدون شک تمامی عکسهای شما تار خواهند بود. با این وجود این کار را ممکن است به صورت عمدی انجام دهید. ممکن است دوست داشته باشید با تنظیمات غلط عکاسی کنید زیرا دنیا را به همین شکل میبینید. با وجود اینکه عکاسهای دیگر هم میتوانند به سادگی این تنظیمات را کپی کنند، باز هم از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است و میتواند بیان کنندهی یک موضوع مهم و اساسی در مورد سبک اختصاصی شما باشد.
همچنین با اینکه خیلیها با این موضوع مخالف هستند اما من عقیده دارم که تجهیزات دوربین شما میتوانند تاثیر خیلی زیادی روی سبک اختصاصی شما در عکاسی داشته باشند. برای مثال میتوان به هنری کارتیه برسون اشاره کرد. او به خاطر استفاده از یک لنز 50 میلیمتری مدیوم برای خلق عکسهای خیابانی معروف خودش شناخته شده است. این زاویه دید دقیقا نشان دهندهی چیزی بود که او دنیا را به آن شکل مشاهده میکرد و به نشانهی کارهای او تبدیل شد.
البته این بدین معنی نیست که فقط با فاصله کانونی 50 میلیمتر میتوان آثار هنری کارتیه برسون را از آثار عکاسهای دیگر جدا کرد. این فاصله کانونی یک فاصله کانونی معتبر در بین عکاسهای مختلف است. با این وجود این فاصله کانونی یکی از اجزای اصلی آثار او است. در صورتی که یک عکس خیابانی با تونالیته، سوژه و ترکیببندی یکسان با آثار هنری کارتیه برسون ببینید اما متوجه شوید که با لنز تله گرفته شده است، میتوان گفت که آن عکس اثر یک عکاس دیگر است.
سبک اختصاصی در عکاسی پیچیدهتر از چیزی است که در این بخش از مقاله امروز توانستیم به آن اشاره کنیم. در صورتی که تقلید کردن سبک عکاسهای دیگر با استفاده از این 5 عنصر را شروع کردهاید، میتوانید به بخش بعدی مقاله مراجعه کنید. در بخش بعدی ما در مورد دو موضوع متفاوت دربارهی سبک اختصاصی در عکاسی و اینکه آیا میخواهید شخصیت خودتان را داخل عکس به نمایش بگذارید یا نه صحبت میکنیم.
امیدواریم این مقدمه یک پیشزمینهی خوب در مورد سبک اختصاصی به شما داده باشد. اکنون شما باید به این فکر کنید که چگونه میتوانید از این اطلاعات در تصاویر خودتان استفاده کنید. آیا تمامی عکسهای شما از یک سبک اختصاصی و مخفی پیروی میکنند؟ آیا زیرمجموعههای عکسهای شما (برای مثال تمامی عکسهای رویدادی که گرفتهاید) سبکی دارند که آنها را با هم متحد کند؟ آیا تمامی این مفاهیم فقط روی بخشی از آثار شما اعمال میشود؟ سبک اختصاصی یک موضوع انتزاعی و چند وجهی است اما در صورتی که میخواهید تصاویر شما نشاندهندهی روش منحصر به فردی باشند که شما دنیا را میبینید، یک موضوع مهم است.