5) چرا باید یک سبک اختصاصی داشته باشیم؟
سبک شخصی شما مثل یک برند است. این موضوع باعث خواهد شد آثار شما به چشم بیاید و به مخاطب اجازه میدهد روش منحصر به فردی که شما دنیا را میبینید ببیند.
کمپانیهای بزرگ همگی سبک اختصاصی خودشان را دارند زیرا میخواهند شما یک تصویر واضح از اینکه آنها کی هستند داشته باشید. خیلی از ما میتوانیم تبلیغات مختلفی که کمپانیهای مختلف برای محصولات خودشان تهیه میکنند را به خاطر بیاوریم: کوکا کولا، نایک، اپل و…. کمپانیهایی که پشت این تبلیغات هستند تلاش میکنند به محصولات خودشان شخصیتی بدهند که در بازار جلب توجه کند زیرا شخصیت به صورت مستقیم به فروش منجر خواهد شد.
صنعت عکاسی هم نسبت به این موضوع مصون نیست. در صورتی که تصاویر شما ظاهر یکپارچهای داشته باشند، اسم شما نیز به آنها متصل خواهد بود. سبک اختصاصی به تصاویر شما یک امضای بصری اضافه میکند و باعث خواهد شد بیشتر از بقیه عکسهایی که میگیرید به چشم بیایند. به همین خاطر برای خیلی از عکاسها به شدت مفید است.
با این وجود برخی اوقات ممکن است شما دوست نداشته باشید سبک اختصاصی که دارید در تصاویر شما بازتاب یابد. به خصوص برای کار با مشتریانی که سبک اختصاصی خودشان را مدنظر دارند این موضوع خیلی به چشم میآید. دلیل اینکه کوکاکولا، نایک و اپل همگی برند قابل تشخیص خودشان را دارند این است که آنها همگی عکاسهایی را استخدام میکنند که تطبیقپذیر هستند. همین موضوع برای عروسیها و رویدادهایی هم که از قبل یک ظاهر خاص را مدنظر قرار دارند صدق میکند. در صورتی که تصاویر شما فقط بازتابی از شخصیت خودتان باشد، افرادی که به یک ظاهر کاملا متفاوتتر نیاز دارند شما را استخدام نمیکنند.
این موضوع به بخش قبلی این مقاله یعنی تفاوت متد و شخصیت بر میگردد. شما میتوانید برای خلق یک استایل خاص از یک چک لیست پیروی کنید و یا اجازه دهید آثار شما به صورت طبیعی و تقریبا تصادفی تکامل یابند و به یک سبک اختصاصی برسید.
[relatedpost post=”153160″]
6) پارادوکس در سبک اختصاصی
جالب است بدانید که سبک اختصاصی در بهترین حالت خودش یک موضوع ذاتا غیرعمدی است. در صورتی که بخشهای قبلی را مطالعه کرده باشید و تلاش کرده باشید سبک اختصاصی خودتان را خلق کنید، بیشتر از اینکه سود کنید، ضرر کردهاید.
برای مثال من زمانی که به عکسهای قدیمی خودم نگاه میکنم متوجه میشوم که بهترین عکسهایی که گرفتهام از زاویه پائین گرفته شدهاند (با وجود اینکه از ابتدا چنین چیزی نخواستهام). در صورتی که در آینده هم به صورت پیشفرض از این سبک پیروی میکردم، عکسهای من اصالت و خودانگیختگی خودشان را از دست میدادند.
آنالیز سبک شخصی خودتان کار خیلی خطرناکی است و به سادگی میتواند باعث شود چیزی که از ابتدا عکسهای شما را خاص میکرد از دست بدهید. با این کار شما به جای اینکه به صورت طبیعی عکسهایی بدون نفوذ خارجی بگیرد، به صورت رباتیک عناصری که در عکسهای قدیمیتان وجود داشتهاند را کپی خواهید کرد. در نتیجه نمونه کارهای شما حتی در صورتی هم که خودتان تغییر کنید باز هم ثابت خواهند بود.
[relatedpost post=”153691″]
دلیل اینکه هنرمندان مختلف هم در طول زمان سبکهای مختلفی داشتهاند همین است: آنها هم بقیه مثل مردم پیشرفت میکنند. پس چرا کارهایی که خلق میکنند باید ثابت باشند؟ من قبلا به مثال ون گوگ اشاره کردم و نقاشیهای او اینجا هم یک مثال خیلی خوب هستند.
خیلی از مردم اطلاع ندارند که نقاشیهای قدیمیتر ون گوگ خیلی واقعگرایانهتر از آثار جدیدتر او بودند. اما با تغییر ذائقهی او در طول زمان سبک او نیز جریان یافت و گسترش پیدا کرد. در واقع تصور کلی ما از ون گوگ به عنوان یک هنرمند و کسی که با ضربات قلم طولانی و مارپیچ به سبک امپرسیونیست عکاسی میکرد، فقط مربوط به بخش پایانی زندگی او است و در مورد بقیه عمر وی صدق نمیکند.
این موضوع باعث میشود ما به یک نکتهی مهم دیگر برسیم: در صورتی که تابحال تلاش کرده باشید سبک اختصاصی یک عکاسی را کپی کنید احتمالا این کار را به درستی انجام ندادهاید. عناصری که ما معمولا آنها را به یک عکاس خاص مرتبط میدانیم، اغلب اوقات بزرگنمایی شدهاند و از مشهورترین آنها گرفته شدهاند. ما با کنار هم قرار دادن این آثار یک قول عجیب و بزرگ به نام سبک برای خودمان ساختهایم.
در صورتی که برای مثال آنسل آدامز را به عنوان یک عکاس که عکسهای منظرهی مونوکروم و زیبایی با نور و تونهای دراماتیک میگرفت میشناسید بهتر است نگاهی به آثار کمتر شناخته شدهی او در سبکهای پرتره، مستند، یا عکسهای منظرهای که در میانه روز میگرفت و همچنین عکسهای رنگی او بیاندازید. این موضوع تقریبا برای تمامی عکاسها صدق میکند؛ درک ما از سبک شخصی آنها ممکن است خیلی محدود باشد و فقط بخشی از آثار آنها را شامل شود.
زمانی که شما از یک صحنه عکاسی میکنید تا حدودی احساس خودتان در لحظهی فشار دادن کلید شاتر را هم در آن عکس ثبت میکنید. بنابراین اینکه تمامی عکسهای شما حاصل یک ذهنیت خاص باشند خیلی سخت است؛ بلکه هر کدام از آنها یک وجههی کوچک از احساس شما در زمان ثبت عکس را هم شامل هستند. فقط با نگاه جامع و دقیق به آن عکسها است که مخاطب شما میتواند به یک درک واضح و دقیق از شما برسد.
[relatedpost post=”152611″]
7) جمعبندی
ممکن است شما همیشه دوست نداشته باشید که مخاطب بتواند شخصیت شما را در عکسهایی که میگیرید ببینید. همچنین این موضوع همیشه قابل انجام نیست.
در صورتی که قرار است با یک مشتری کار کنید که ظاهر خاصی را برای تصاویر خودش مدنظر دارد، سبک شخصی کاربرد خیلی کمی برای شما خواهد داشت. سبک اختصاصی بیشتر برای تصاویری کاربرد دارد که شما برای خودتان میگیرید.
همین موضوع باعث شده است سبک اختصاصی یکی از موضوعات پیچیده در عکاسی باشد. این موضوع به شکل فوقالعادهای روی تمامی تصاویر شما تاثیرگذار خواهد بود؛ سبک اختصاصی لنزی است که شما توسط آن دنیا را میبینید. با این وجود در صورتی که شما مراقب نباشید، ممکن است تلاش خیلی زیادی برای دستیابی به یک سبک اختصاصی (برند) انجام دهید و در نهایت هم به چیز خاصی نرسید.
هر وقتی که شما از یک چک لیست پیروی میکنید (حتی چک لیستی که از عکسهای قبلی شما تشکیل شده است) شما خودانگیختگی که باعث شده است تصاویر شما بازتاب دقیقی از خودتان باشد را از دست خواهید داد. حتی در صورتی که بتوانید سبک اختصاصی یک نفر را به شکل متقاعدکنندهای کپی کنید، آثار هنری موفق سرمنشاء طبیعیتری دارند و به نتایج ظریفتر و موثرتری منجر خواهند شد.
سبک شخصی در بهترین حالت خودش زمانی است که نحوهی منحصر به فرد دیدن دنیا توسط یک نفر را بازتاب میدهد. در صورتی که این اتفاق به صورت طبیعی رخ دهد، تصاویر شما دید خودتان را تا جای ممکن به صورت واضح بازتاب خواهند داد.