دسته بندی محصولات

  • عکاسی

  • فیلمبرداری

  • نورپردازی

  • صدابرداری

  • لوازم جانبی

  • محصولات دست دوم

ده عنصر مهم در ترکیب‌بندی یک عکس

تکنیک و ترفند
ده عنصر مهم در ترکیب‌بندی یک عکس

اشیاء

 

6 عنصر اولیه ترکیب‌بندی عکس ، اشیاء مختلفی هستند که در یک تصویر می‌توانید ببینید و از ساده تا پیچیده دسته‌بندی می‌شوند. این عناصر، به هیچ چیز دیگری در عکس بستگی ندارند و یا بر روی خود مرزهای ترکیب‌بندی قرار می‌گیرند. تمام اشیاء در عکس‌های شما تا حدودی این مشخصات را دارد. در بعضی اوقات این مشخصات به وضوح دیده می‌شوند و در برخی اوقات ممکن است مخفی باشند.

 

1) نقطه‌ها

 

ساده‌ترین عنصر یک ترکیب‌بندی عکس ، نقطه‌ها هستند. نقطه‌ها ممکن است فریبنده باشند. از لحاظ ریاضی آنها هیچ ابعادی ندارند ولی از لحاظ عکاسی می‌توانیم مقداری ملایم‌تر رفتار کنیم. یک نقطه فقط یک منطقه مورد علاقه کوچک در عکس است یا می‌تواند محل اتصال دو منطقه مورد علاقه باشد.

 

در یک عکس، ستاره‌ها یک نقطه در نظر گرفته می‌شوند و یک نور فوکوس نشده در پس زمینه نیز همین‌طور است. همچنین نقطه‌ای که دو کوه به یکدیگر متصل می‌شوند نیز یک نقطه است که باعث می‌شود توجه بیننده را به خودش جلب کند. نقطه‌ها به این دلیل در عکاسی مهم هستند که اساسی‌ترین راه برای جلب توجه بیننده است. در تصویر زیر چه عنصری بیشتر، نظر شما را جلب می‌کند؟ جواب باید برای شما واضح باشد:

 

پیکسل

 

مشخص است که جواب شما قله تپه شنی است. این نقطه برای خودش جاذبه دارد. چشم‌های ما خطوط شیب‌دار را دنبال می‌کند و در یک نقطه متوقف می‌شوند. در صورتی که شما به این باور رسیده باشید که نقطه‌ها می‌توانند توجه مخاطب را به خودشان جلب کنند، احتمالا به خوبی متوجه می‌شوید که چرا در عکاسی انقدر مهم هستند. نقطه‌ها کمک می‌کنند یک عکس ساختار داشته باشد.

 

مطالعه بیشتر: چهار اشتباه رایج در ترکیب بندی و راه حل آنها

 

2) خطوط

 

برخلاف نقطه‌ها که توجه مخاطب را به خودشان جلب می‌کنند، خط‌ها مانند مسیری هستند که مخاطب آن‌ها را دنبال می‌کنند یا ممکن است مانند یک مرز باشند. برای مثال تقسیم بین آسمان و زمین از این دسته هستند. مانند نقطه‌ها، خط‌ها نیز در عکاسی به همان سختی که در هندسه معرفی شده‌اند شناخته نمی‌شوند. از لحاظ عکاسی، هرچیزی که دو قسمت عکس را به یکدیگر متصل می‌کند و یا بر روی تمام عکس کشیده‌ می‌شود، یک خط است.  این خط‌ها می‌توانند یک جاده پیچ در پیچ و یا لبه یک کوه دندانه‌دار باشد. حتی لبه به هم ریخته و کم‌رنگ یک ابر نیز به عنوان خط معرفی می‌شوند.

 

علاوه بر این خط‌ها وظیفه بسیار مهمی در اتصال عناصر مختلف تصویر دارند. آن‌ها می‌توانند به یک عکس ساختار بدهند که بخش بسیار مهمی برای ساخت یک عکس عمدی است. یک مسیر که از پیش‌زمینه به پس‌زمینه کشیده شده‌است باعث می‌شود که فکر کنید تمامی اجزای تصویر به یکدیگر متصل هستند.

 

برخی اوقات خطوط موجود در تصویر فرضی هستند. ولی با این وجود هنوز هم وجود دارند. تصویر یک کودک را فرض کنید که به یک ماشین اسباب‌بازی نگاه می‌کند. فضای بین کودک و ماشین ممکن است خالی باشد ولی با این حال بیننده می‌داند که این فضا مهم است. در این فضا یک خط وجود دارد که دو عنصر مختلف را به یکدیگر متصل می‌کند و باعث می‌شود هر دو عنصر تاثیرگذار باشند.

 

pixel

 

خط‌ها به اندازه نقطه‌ها وزن ندارند ولی نقطه‌ها را به یکدیگر متصل می‌کنند و یا آن‌ها را از هم جدا می‌سازند یا باعث می‌شود چشم بیننده به سمت نقطه موردنظر شما هدایت شود. این باعث شده است که خط‌ها تبدیل به یکی از مهم‌ترین عناصر ترکیب‌بندی شوند.

 

مطالعه بیشتر: استفاده از خطوط راهنما برای بهبود ترکیب بندی

 

3) شکل‌ها

 

اکنون از عناصر ساده به سمت عناصر پیچیده حرکت می‌کنیم. شکل‌ها می‌توانند هرچیزی باشند، از هلال ماه گرفته تا شکل یک لبخند. هر شکلی، تاثیر احساسی خودش را بر روی عکس دارد و غیرممکن است که تاثیر هر شکل را به تمام شکل‌ها تعمیم دهید. یک دایره ممکن است پر از آرامش باشد، یک قلب تحریک‌کننده باشد و …تنها چیزی که می‌توان در مورد تمام شکل‌ها گفت، این است که همه آنها قدرت جلب توجه دارند.

 

برخی اوقات، شکل‌ها خودشان یک شی هستند. اگر در حال عکاسی از خورشید هستید، در حال عکاسی از یک شی دایره‌ای هستید. در دیگر اوقات شکل‌ها مفهومی تر هستند؛ برای مثال یک ابر خمیده که بر روی یک دره خمیده قرار گرفته است که باعث می‌شود کل عکس یک ترکیب دایره‌ای داشته باشد. هر دو شکل در اینجا مهم هستند. شکل اول باعث جلب توجه کاربر می‌شود و شکل دوم به عکس ساختار می‌دهد.

 

در هنگام عکاسی، همیشه به دنبال شکل‌های واضح و یا انتزاعی باشید. به یاد داشته باشید که آن‌ها برای جلب توجه کاربر خیلی قوی هستند و سعی کنید تصاویر خودتان را با استفاده از شکل‌ها ترکیب‌بندی کنید.

 

مطالعه بیشتر:عکاسی انتزاعی چیست و چگونه انجام می‌شود؟

 

پیکسل

 

4)بافت

 

بافت یک شکل، علاوه بر توجه‌ای که جلب می‌کند، نقش به سزایی در تاثیرگذاری احساسی آن دارد. هنگامی که با استفاده از نوردهی طولانی، از سنگ‌ریزه‌های نرم و مه نزدیک دریا عکس می‌گیرید، در چه حالت روحی ای هستید؟ هنگامی که از کوه‌های دندانه‌دار و خشن با نور کنتراست بالا عکس می‌گیرید چطور؟

 

برخی اوقات بافت‌هایی مانند الگوهای شن و یا امواج دریا می‌توانند خودشان سوژه عکس شما باشند. با این وجود اغلب، بافت‌ها عناصر جداگانه‌ای از یک عکس بزرگ‌تر هستند. بافت‌ها کمک می‌کنند عکس شما عمق بیشتری داشته باشند و یا فضای بین دو سوژه را پر کنند.

 

مناطقی که بافت بیشتری دارند، توجه بیشتری را به خودشان جلب می‌کنند. برخی اوقات وجود بافت زیاد در قسمت‌هایی که خیلی مهم نیستند، می‌تواند گیج‌کننده باشد و تصویر کلی را خیلی پیچیده کند. در مواقع دیگر بافت‌ها به عکس شما یک بعد خیلی مهم می‌دهند.

 

پیکسل

 

5) رنگ‌ها

 

به جز عکاسی سیاه و سفید که در نوع خودش یک انتخاب خلاقانه است، رنگ‌ها علاوه بر تاثیرگذاری بر روی احساس عکس، تاثیر به سزایی بر روی ترکیب‌بندی عکس می‌گذارند. هر رنگ، احساسات خودش را به یک عکس می‌دهد که بحث آن در این مقاله نمی‌گنجد. با این وجود، مهم‌ترین تفاوتی که درحال حاضر نیاز است با آن آشنا شوید، تفاوت رنگ‌های گرم با رنگ‌های سرد است.

 

رنگ‌های قرمز، نارنجی و زرد به عنوان رنگ‌های گرم شناخته می‌شوند. این رنگ‌ها فعال هستند، جلوتر از تصویر خودشان را نشان می‌دهند و بیشتر نشانگر تحرک و هیجان می‌باشند. هنگامی که می‌گویم جلوتر از تصویر خودشان را نشان می‌دهند فقط معنی استعاره‌ای آن مدنظر نیست. هنگامی که یک نقطه قرمز رنگ را بر روی یک صفحه آبی قرار دهید، بسیاری از افراد تصور می‌کنند که این نقطه به بیننده نزدیک‌تر است.

 

رنگ‌های سرد برعکس هستند. این رنگ‌ها عبارت‌اند از سبز، آبی و بنفش. رنگ‌های سرد آرام‌تر هستند و در طبیعت آن‌ها ملایمت بیشتری نهفته است. رنگ‌های آبی و سبز، متداول‌ترین رنگ‌هایی هستند که در طبیعت وجود دارند. یک آسمان آبی و یا مزرعه سرسبز، حاوی یک پیام آرامش‌بخش هستند. اما رنگ‌های سرد در محیط‌هایی با نور کم و یا حتی در روزهای آفتابی در سایه‌ها نیز پدیدار می‌شوند. به همین دلیل یک حس تاریکی نیز در آنها نهفته است. برای مثال این حس در تصاویری که از طوفان گرفته می‌شوند خیلی نمایان هستند.

 

هنگامی که درحال ترکیب‌بندی عکس های خودتان هستید، سعی کنید رنگ‌های موجود در صحنه را شناسایی کنید و از قدرت آن‌ها به نفع خودتان استفاده نمایید.معمولا قرار دادن یک رنگ گرم در کنار یک رنگ سرد باعث ایجاد یک حس تقابل می‌شود که برای ساخت یک تصویر چشم‌نواز فوق‌العاده است.

 

با این حال، تصاویری که فقط با یک یا دو رنگ غالب گرفته می‌شوند نیز یک پیام یک‌پارچه را به کاربر ارائه می‌دهد.

 

پیکسل

 

6) طیف

 

یکی دیگر از عناصر مهم یک ترکیب‌بندی عکس ، طیف می‌باشد که هم برای اشیاء و هم برای کل عکس مهم هستند. با اینکه طیف می‌تواند اشاره به رنگ‌ها و شدت آنها داشته باشد، به روشنایی و تاریکی یک عکس و همچنین کنتراست آن نیز اشاره دارد. چند کلمه دیگر نیز هستند که می‌توانند همین مفهوم را داشته باشند ولی به دلیل رابطه این کلمه به موسیقی من آهنگ را ترجیح می‌دهم. عکاس‌هایی که از آهنگ به خوبی استفاده می‌کنند، می‌توانند چشم بیننده را در جریان عکس حرکت دهند. آهنگ یک موسیقی نیز، شنونده را در بالا و پائین یک اجرا راهنمایی می‌کند. قسمت‌های روشن‌تر یک عکس مانند قسمت‌های با کنتراست بالا چشم بیننده را به خودش جلب می‌کند.

 

در سطوح بالاتر، آهنگ یک عکس، احساسات کلی آن را نیز تغییر می‌دهد. عکس‌هایی که تیره‌تر هستند، سوژه شما را مبهم‌تر می‌کنند و به آن ظاهری رمزآلود و سخت می‌بخشد. می‌توانید بسیاری از این فاکتورها را پس از گرفتن عکس به سادگی در نرم‌افزار تغییر دهید. خود من، برای اینکه توجه کاربر را به وسط عکس جلب کنم، گوشه‌های آن را تیره می‌کنم. همچنین از ابزارهای Dodge و Burn برای مبهم کردن و یا اهمیت‌دادن به عناصر خاصی از صفحه استفاده می‌کنم. در صورتی که در عکس شما چیزی هست که حواس مخاطب را پرت می‌کند، می‌توانید کمی آن‌را تاریک‌تر کنید و یا کنتراست آن قسمت را پائین بیاورید.

 

به همین دلیل مهم است که هم در هنگام عکاسی و هم هنگام پردازش نهایی به آهنگ عکس خودتان اهمیت بدهید. زیرا آهنگ یک عکس جریان دید بیننده را کنترل می‌کند و نشانگر احساساتی است که عکس با خودش دارد.

 

pixel

 

روابط

 

دیگر عناصر ترکیب‌بندی عکس در دسته دیگری به نام روابط جای می‌گیرند. چهار عنصر زیر به جای اینکه به شئ خاصی در عکس مربوط باشند در مورد نحوه تعامل قسمت‌های مختلف یک عکس با یکدیگر هستند.

 

1) فاصله

 

ساده‌ترین رابطه بین عناصر یک ترکیب‌بندی عکس ، فاصله بین آنها می‌باشد. به چند دلیل مختلف، فاصله از اهمیت زیادی برخوردار است. برای شروع اگر برخی از سوژه‌های شما خیلی به هم نزدیک باشند و یا یکی از آنها در مقابل دیگری قرار گرفته باشد، می‌تواند باعث سردرگمی بیننده شود. من معمولا سعی می‌کنم سوژه ها را کمی تکان دهم تا هرکدام از قسمت‌های تصویر فضای اختصاصی خودش را داشته باشد.

 

علاوه بر این، فاصله به مفهوم شکل‌ها یا بهتر بگویم ساختار عکس نیز مرتبط است. متداول‌ترین ساختارهای مربوط به ترکیب‌بندی عکس ، خط و مثلث هستند. ولی همانطور که سوژه‌های بیشتر و بیشتری اضافه می‌کنید و فاصله بین آن‌ها را تغییر می‌دهید، ترکیب‌هایی می‌سازید که ساختارهای پیچیده‌تری دارند.ترکیب عکس زیر، تقریبا یک پنج ضلعی است که به خاطر قرار گرفتن خورشید و نقطه‌های روی کوه‌ها در فاصله مناسب این شکل ساخته شده است.

 

همچنین باید فاصله بین سوژه‌ها و لبه عکس خودتان را نیز در نظر داشته باشید. اغلب عکس‌های خیلی خوبی را می‌بینم که به دلیل چیزهای کوچکی مانند برخورد قله کوه با لبه بالایی عکس خراب شده‌اند.

 

این موضوع باعث می‌شود که توجه کاربر از قسمت‌های دیگر عکس دور شود.

 

خبر خوب اینکه همیشه بر روی فاصله اشیاء موجود در عکس کنترل دارید. فقط باید کمی حرکت کنید، به سوژه نزدیک‌تر یا دورتر شوید. سعی کنید پیام احساسی که در ذهن خودتان دارید را به تصویر بکشید تا به صورت طبیعی نتایج خیلی خوبی به دست آورید.

 

پیکسل

 

2) تعادل

 

عنصر دیگر ترکیب‌بندی عکس ، تعادل است که به صورت مستقیم به مفهوم وزن بصری مرتبط است. وزن بصری موضوع پیچیده‌ای نیست؛ فقط نشانگر میزان توجه‌ای است که هرکدام از اشیا موجود در عکس به خودش جلب می‌کند. تمام قسمت‌های عکس شما مقداری از این وزن بصری را با خودش حمل می‌کند.

 

بیشتر توجه را چشم‌ها و صورت‌ها به خودشان جلب می‌کنند. این امر درمورد انسان‌ها کاملا صدق می‌کند ولی حیوانات نیز چنین قابلیتی دارند. درکنار این‌ها مناطق روشن، مناطقی با کنتراست بالا، رنگ‌های روشن، اشیاء غیرطبیعی و بافت‌های جالب نیز چنین خاصیتی دارند. تعادل در مورد آرایش وزن بصری یک عکس است. یک تصویر متعادل، مقدار مشخصی از وزن بصری را در نیمه چپ و راست خودش دارد ولی در عکس‌های غیرمتعادل، در یک طرف عکس، وزن بیشتری قرار گرفته است.

 

برخی اوقات یک عنصر سبک‌تر می‌تواند با دور بودن از مرکز، یک عنصر سنگین‌تر را متعادل کند.برای اینکه بتوانید تعادل عکس خودتان را بررسی کنید، تصور کنید وزن بصری تمام عناصر موجود در عکس را بر روی یک تکیه‌گاه گذاشته‌اید. عکس شما به کدام طرف متمایل می‌شود؟

 

مشخص است که همیشه نمی‌خواهید عکس شما کاملا متعادل باشد. با وجود اینکه تصاویر متعادل، طبیعی‌تر و هماهنگ‌تر به نظر می‌رسند، تصاویر غیرمتعادل، پویاتر هستند و یک حس تنش ایجاد می‌کنند که برای برخی عکس‌های خاص مناسب هستند.

 

به همین دلیل هنگامی که در حال آرایش ترکیب‌بندی عکس خودتان هستید، به قدری روی تعادل و یا عدم تعادل عکس خودتان کار کنید که بتوانید احساسات خودتان را به خوبی انتقال دهید.

 

3) فضا (مثبت یا منفی)

 

جزیره و آب، ابر و آسمان، جوهر و کاغذ. فضای مثبت و منفی.

 

فضای مثبت به هر بخشی از تصویر گفته می‌شود که توجه را به خودش جلب می‌کند. مناطقی با وزن بصری چشمگیر معمولا جزء فضای مثبت هستند. مناطقی با پترن‌های رده بالا نیز جزء این دسته هستند. فضای منفی پرکننده بین فضای مثبت است. این فضا لزوما مانند رنگ‌های سرد در پس زمینه محو نمی‌شود ولی توجه زیادی هم به خودش جلب نمی‌کند. عکس‌هایی که مقدار زیادی فضای مثبت دارند، به نظر خیلی شلوغ می‌رسند در حالی که عکس‌هایی که مقدار زیادی فضای منفی دارند، احساس خالی بودن را به کاربر منتقل می‌کنند.

 

البته هیچ‌کدام از این‌ها احساس خوبی به نظر نمی‌رسند ولی هر دو می‌توانند در یک عکس خیلی قدرتمند باشند. من عکس‌هایی که از فضاهایی شهری گرفته‌ام به دلیل فضای مثبت زیادی که دارند، احساس بیزینسی بود و اورژانسی بودن را به کاربر منتقل کرده‌اند. برعکس، از سوژه‌های کوچک در یک صحنه بزرگ عکس گرفته‌ام که باعث انتقال حس جداشدن و عظمت شده است.

 

فضای مثبت و منفی، به دیگر عناصر یک ترکیب‌بندی مانند وزن بصری و فاصله نیز بستگی دارد ولی حتی عکسی که از یک سوژه تکی می‌گیرید هم می‌توانند مقادیر مختلفی از فضای مثبت و منفی داشته باشند که به ترکیب‌بندی عکس شما بستگی دارد.

 

فقط کافی است سایز سوژه را در فریم تغییر دهید و آن‌را با استفاده از پس‌زمینه بیشتر و یا کمتر احاطه کنید تا احساسات منتقل شده توسط عکس را به اندازه چشم‌گیری تغییر دهید.

 

pixel

 

4)الگوها

 

در عکاسی الگوها همه‌جا هستند. این الگوها فقط چیزهای کوچکی مانند یک بافت نیستند که خودشان را تکرار می‌کنند بلکه می‌توانند هرچیزی که تکرار می‌شود باشند. حتی بازتاب یک کوه داخل دریاچه نیز یک الگو است. از انجایی که این الگوها تصاویر را به یکدیگر متصل می‌کنند، نباید دست‌کم گرفته شوند.

 

در واقع کار الگوها همین است، آن‌ها تصاویر را به یکدیگر متصل می‌کنند. آن‌ها دلیل وجود یک عکس هستند. به دلیل الگوها است که عکاس این عکس را گرفته است.

 

پیکسل

 

الگوها در صحنه‌های ساخت دست بشر، مانند ساختمان‌ها مشخص‌تر هستند. ولی حتی صحنه‌های طبیعی و مخلوقات زنده نیز الگو دارند. برای مثال می‌توان به پرهای یک پرنده و یا موج‌های دریا اشاره کرد.

 

 

نویسنده : نورنگار - آ.ف

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *