021-7356

دسته بندی محصولات

  • عکاسی

  • فیلمبرداری

  • نورپردازی

  • صدابرداری

  • لوازم جانبی

  • محصولات دست دوم

عکاسی داستانی چیست و چطور می‌توان از آن استفاده کرد؟

عکاسی داستانی چیست و چطور می‌توان از آن استفاده کرد؟

داستان سرایی در عکاسی چیست؟

عکاسی داستانی به عکس‌هایی اشاره دارد که لحظه را با تنش، الهام و احساسات به تصویر کشیده‌اند. این نوع تصویر قادر است داستان سوژه شما را بدون استفاده از تصاویر متحرک یا صحبت کردن بازگو کند.

برخلاف فیلم که شما هزاران فیلم برای گفتن داستان خودتان در اختیار دارید در اینجا شما فقط یک عکس در اختیار دارید. برخی ممکن است این موضوع را به عنوان یک محدودیت ببینند اما می‌تواند یک فرصت استثنایی برای شما باشد. فقط باید در زمان کادربندی تصویر از متد و روش خاصی پیروی کنید.

چرا داستان سرایی در عکاسی اهمیت دارد؟

برخلاف یک عکس ساده که فقط داده‌ها یا حقایق تصادفی را به مخاطب ارائه می‌دهد، یک عکس داستانی باعث الهام گرفتن مردم، وادار کردن آن‌ها به تفکر و برخواستن احساسات آن‌ها می‌شود. به بیانی دیگر ممکن است تاثیر این نوع عکس‌ها خیلی بیشتر باشد. با اینکه خلق این نوع عکس خیلی سخت‌تر از عکس‌های معمولی است اما این نوع تصاویر به شما کمک می‌کنند احساس خودتان در مورد یک موضوع خاص را به بیننده انتقال دهید، یک پیام خاص را به او بدهید و یا ایده‌ی خاصی را با عکس‌های خودتان به نمایش بگذارید. در نتیجه ارتباط شما با عموم مردم تقویت خواهد شد، باعث فراگیر شدن تصویر خودتان خواهید شد یا حتی داورهای رقابت‌های مختلف را متقاعد می‌کنید که عکس شما را انتخاب کنند.

داستان سرایی در عکاسی

این عکس‌ها برخی اوقات فقط در مورد شما نیستند. برای مثال برخی اوقات ممکن است نیاز داشته باشید یک موضوع اجتماعی را برجسته کنید. در چنین مواقعی برانگیخته کردن احساسات با عکاسی داستانی می‌تواند باعث ایجاد تغییر اجتماعی یا وادار کردن مردم به واکنش نشان دادن شود.

نکته‌هایی برای عکاسی داستانی

روش‌های خیلی زیادی برای داستان سرایی در عکاسی وجود دارد. به صورت کلی شما باید روی معتبر بودن تمرکز کنید، به میراث فرهنگی و انسانیت احترام بگذارید و ارتباطاتی برای استفاده از ایده کلی بسازید. در ادامه چند نکته برای دستیابی به این مفاهیم در عکاسی را مشاهده خواهید کرد.

1- عوامل حواس‌پرتی بصری را به حداقل برسانید

به یاد داشته باشید عکسی که اطلاعات خیلی زیادی در آن گنجانده شده است باعث حواس‌پرتی مخاطب می‌شود. این نوع عکس‌ها باعث آشفتگی چشم می‌شود. به دلیل چشم‌انداز پنداری واقعی هر عکس فقط چند لحظه از توجه بیننده را در اختیار دارد. شما باید به سرعت توجه او را جلب کنید و در همین چند ثانیه باید پیام خودتان را منتقل کنید و بیننده نباید برای پیدا کردن چیزی که قرار است ببیند تمام قسمت‌های عکس را بررسی کند.

یکی دیگر از مزایای استفاده از عناصر کم داخل کادر تصویر این است که باعث برانگیخته شدن حس کنجکاوی می‌شود. شما اطلاعات کافی را در اختیار بیننده قرار می‌دهید و اجازه می‌دهید بقیه کارها را تصورات او انجام دهد.

نکته: در صورتی که عناصر پس زمینه برای داستان شما خیلی مهم نیستند می‌توانید آن‌ها را با استفاده از یک دیافراگم بزرگ تار کنید. این کار علاوه بر حذف عناصر پس زمینه باعث ایجاد بوکه دراماتیک در تصاویر شما می‌شود.

2- با چرایی شروع کنید

ایده شما چیست؟ مخاطبان شما چه کسانی خواهند بود؟ چرا این داستان را انتخاب کرده‌اید؟ بهترین روش برای خلق داستان چیست؟

با جواب دادن به این سوال‌ها ماموریت شما خیلی واضح‌تر خواهد بود. برخی اوقات ممکن است یک ایده در نگاه اول خیلی خوب به نظر برسد. اما پس از اینکه به تم کلی کار، اینکه عکس برای چه کسی است، هدف آن چیست و بهترین راه برای انجام آن چه روشی است فکر می‌کنیم ممکن است به آن شک کنیم. از این شک‌ها استفاده کنید تا عمیق‌تر به دنبال پاسخ بگردید و جواب‌های بهتری پیدا کنید.

در صورتی که بتوانید قبل از شروع کار به این سوال‌ها فکر کنید احتمال موفقیت شما در عکاسی داستانی و خلق یک عکس قوی خیلی بیشتر است.

3- توجه به کادربندی

برای خلق یک عکس داستانی موفق باید چشم بیننده را به سوژه و عناصر مهم داستان منعطف کنید. کادربندی دقیقا در مورد اطلاعاتی که باید داخل کادر باشند و مکان قرارگیری آن‌ها داخل کادر برای هدایت چشم بیننده است. یکی از روش‌های انجام این کار استفاده از فواصل کانونی مختلف است. استفاده از فاصله کانونی واید به این معنی است که محیط یا لوکیشن جزء مهمی از داستان است. در صورتی هم که نیاز دارید روی چیزی تمرکز کنید و یا عمق تصویر را فشرده کنید می‌توانید از لنزهای تله استفاده کنید.

قانون یک سومقوانین زیادی برای کادربندی وجود دارد. آشنایی با این قوانین به شما کمک می‌کند موثرترین راه برای بازگو کردن داستان‌های تصویری را بلد باشید. احتمالا مهم‌ترین قانون کادربندی که باید با آن آشنا باشید قانون یک سوم است. طبق این قانون عناصر مهم تصویر باید روی نقاط تلاقی خطوط یک سوم و یا روی خطوط قرار بگیرند.

[relatedpost post=”139390″]

4- برنامه ریزی داستان

برخی اوقات ممکن است زمان کافی برای برنامه ریزی از قبل را نداشته باشید. برای مثال در صورتی که قصد پوشش بحران یا داستان‌های سریع را داشته باشید باید سریع فکر کنید و به سرعت تصمیم بگیرید.

در انواع دیگر عکاسی شما زمان کافی برای برنامه‌ریزی را در اختیار دارید. برای مثال در صورتی که قصد داشته باشید از داستان سرایی در عکاسی منظره استفاده کنید بررسی لوکیشن قبل از زمان عکاسی، اطلاع از پیش بینی هوا، نوع نور و الگوهای آب و هوا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار هستند.

آموزش داستان سرایی در عکاسی

همین موضوع در عکاسی مسافرتی و مستند نیز صدق می‌کند. آشنایی با فرهنگ، رویدادها و الگوهای رفتاری سوژه برای عکاسی داستانی از آن‌ها از اهمیت خیلی زیادی برخوردار است. در زمان برنامه ریزی خودتان را فراموش نکنید. برای اینکه بتوانید کار را انجام دهید به چه وسایل، تجهیزات و لوازمی نیاز دارید؟

5- استفاده از احساسات قوی

شما می‌توانید با روش‌های مختلفی مثل زبان بدن، حالت‌های چهره، دکور، نور یا رنگ‌ها احساسات را در تصاویر خودتان بگنجانید. این عناصر به عکاس کمک می‌کنند احساسات مختلفی را به مخاطب منتقل کند.

همدردی با مخاطب و ایجاد حس راحتی در او نیز یکی دیگر از موارد ضروری است که برای عکاسی داستانی باید رعایت کنید.

در صورتی که سوژه را نمی‌شناسید با استفاده از یک لنز تله فوتو از فاصله دور عکاسی کنید و یا خودتان را معرفی کنید و به حرف‌های آن‌ها گوش دهید. اغلب اوقات افراد از اینکه یک شنونده داشته باشند که بخواهد داستان و احساسات آن‌ها را ثبت کند استقبال می‌کنند.

عکاسی داستانی

6- استفاده از رنگ در عکاسی داستانی

زمانی که در حال خلق لحظه هستید نمای رنگ و حتی دمای آن می‌تواند ابزار خیلی خوبی برای شما باشد. آشنایی با تئوری رنگ به شما کمک می‌کند یک تصویر خوشایند خلق کنید و بتوانید عکس‌های تاثیرگذاری داشته باشید.

رنگ‌های گرم در مقابل رنگ‌های سرد

در صورتی که روی طیف قرمز تمرکز کنید احساس یک لحظه‌ی خوشایند را به مخاطب منتقل می‌کنید. همچنین می‌توانید با احساسات قدرتمندی مثل شور و اشتیاق با مخاطب ارتباط برقرار کنید و یک احساس انرژیک به صحنه ببخشید.

در سمت مقابل رنگ‌های سرد مثل آبی احساس آرامش و یا ناراحتی را منتقل می‌کنند.

رنگ‌های مکمل

این تکنیک بر اساس یک تئوری استوار است که می‌گوید قرار دادن یکی از رنگ‌های اولیه در کنار رنگ‌های ثانویه که در سمت مقابل دایره رنگ قرار دارند باعث ایجاد کنتراست بالا و هارمونی رنگ می‌شود. با استفاده از این تکنیک باعث می‌شوید تصاویر شما برای چشم مخاطب خوشایندتر باشند.

عکاسی داستانی

در عکس بالا به میزان خیلی زیادی از تئوری رنگ استفاده شده است. در صورتی که نمای رنگی این عکس را ببینید متوجه خواهید شد که تصویر از رنگ‌های گرم و سرد تشکیل شده است. ما در این عکس رنگ‌های آبی، بنفش و سبز را در سایه‌ها می‌بینیم. در مقابل در هایلایت‌ها و مید تون‌ها ما رنگ‌های قرمز، نارنجی و زرد را داریم. در نتیجه قرارگیری این رنگ‌های مکمل عکاس توانسته است به یک عکس با کنتراست بالا دست یابد.

7- چه مقدار از داستان را می‌خواهید نشان دهید؟

شما برای داستان سرایی در عکاسی دو روش مختلف را می‌توانید در پیش بگیرید:

داستان باز: با استفاده از داستان باز این شانس را به مخاطب می‌دهید که داستان را خودش درک کند. احساسات گذشته‌ی وی و تجربیاتی که دارد به صورت مستقیم روی نحوه‌ی دیده شدن داستان تاثیرگذار است.

داستان بسته: در مقابل داستان بسته این امکان را به مخاطب نمی‌دهد که درک خودش از داستان را داشته باشد. درک داستان این نوع عکس‌ها خیلی ساده است و اطلاعات کمی که داخل تصویر وجود دارد باعث درک واضح داستان می‌شود. صرف نظر از روشی که در پیش می‌گیرید، هیچوقت مخاطب را سردرگم نکنید.

[relatedpost post=”140412″]

8- استفاده از جزئیات برای پشتیبانی از داستان

داستان متشکل از چند عنصر است که قصد دارند یک داستان را بازگو کنند. هنگامی که شما قصد دارید از عکاسی داستانی استفاده کنید همیشه از خودتان بپرسید: «چه عناصری باید در عکس خودم داشته باشم تا بتوانم داستان را بازگو کنم؟»

آموزش عکاسی داستانی

9- به مجموعه عکس فکر کنید

برخی اوقات فقط یک عکس برای پوشش دادن یک داستان کامل کافی نیست. فرقی ندارد که قصد دارید یک رویداد فرهنگی در هند را پوشش دهید یا اینکه می‌خواهید از یک ظرف غذای خوشمزه عکاسی کنید. ممکن است نیاز باشد چند عکس بگیرد تا داستان را به صورت کامل پوشش دهید.

ابتدا صحنه را به صورت واید ثبت کنید تا یک عکس کلی داشته باشید. سپس وارد جزئیات، بافت‌ها، عناصر انسانی و احساسات شوید. می‌توانید از کلاژ استفاده کنید و یا عکس‌ها را با کپشن ارائه دهید تا مخاطب به راحتی بتواند در داستان شما بچرخد. معمولا می‌توانید این نوع داستان سرایی در عکاسی را در مجلات عکاسی مشاهده کنید.

[relatedpost post=”11802″]

10- از دیگر عکاس‌ها الهام بگیرید

نیوتون می‌گوید: «من با ایستادن روی شانه‌ی بزرگان توانسته‌ام آینده را ببینم.» این موضوع برای خلاقیت هم صدق می‌کند. هنگامی خلاقیت ما جرقه می‌زند که در جوامع خلاق شرکت داشته باشیم. بنابراین آثار عکاس‌های دیگر را ببینید و آن‌ها را تحسین کنید. نقدهای سازنده بدهید تا نقدهای سازنده بگیرید. زمانی که به این کار عادت کنید، عکاسی را به شکل دیگری می‌بینید. همه‌ی عکاس‌ها موقعیتی برای یادگیری هستند.

مطالعه موردی داستان سرایی بصری: مارپیچ زمان

عکاسی داستانی

عکس مارپیچ زمان

عناصر انسانی

یکی از موضوعات مورد علاقه‌ی من عکاسی منظره است. توانایی عکاسی از مادر طبیعت و تمام چیزهایی که خلق کرده است یکی از دلایلی است که من عاشق این سبک عکاسی هستم. من تصمیم گرفتم یک سوژه انسانی به این عکس اضافه کنم تا حس مقیاس را در صحنه داشته باشم. همه‌ی ما با دیگر انسان‌ها احساس نزدیکی می‌کنیم و اضافه کردن یک عنصر انسانی به تصویر به بیننده کمک می‌کند خودش را آن‌جا تصور کند و خودش داستان را تجربه کند.

از بوم خود مطلع باشید

کادر عکس بوم شما است. نصف کار زمانی انجام می‌شود که یک سوژه یا لوکیشن را پیدا کنید که شما را هیجان زده کند. من به غرایز خودم گوش می‌دهم و اکثر اوقات هم احساساتم اشتباه نمی‌کنند. خود شما چند بار احساس کرده‌اید که به یک مکان خاص جذب شده‌اید؟ همین موضوع می‌تواند یک نشانه باشد. من 30 سال پیش از این جاده عبور کردم و هیچوقت آن را فراموش نکردم. یک روز تصمیم گرفتم آن را پیدا کنم و باور نمی‌کنید زمانی که آن را دیدم چه احساسی داشتم.

[relatedpost post=”140396″]

چه احساساتی را می‌خواهید برانگیخته کنید؟

در این عکس خط داستانی من در مورد یک عکاس بود. من می‌خواستم داستانم باعث برانگیخته شدن سوال در ذهن مخاطب شود. این جاده به کجا منتهی می‌شود؟ او در حال عکاسی از چه چیزی است؟ و….

زمانی که لوکیشن را بررسی می‌کردم متوجه شدم که باید از زاویه پائین عکاسی کنم و از عمق میدان کم استفاده کنم تا مدل به صورت کامل از پس زمینه جدا شود. همین موضوع باعث شد بتوانم احساس رویایی که به دنبال آن بودم را خلق کنم.

کادربندی

همانطور که می‌بینید من برای این عکس از تکنیک خطوط راهنما استفاده کرده‌ام تا چشم مخاطب را به سمت سوژه هدایت کنم. ترکیب رنگ هم در این عکس خیلی خوب است. ترکیب رنگ‌های سبز و مشکی باعث انتقال حس آرامش و متانت می‌شود. نور نرم هم باعث برانگیخته شدن حس امید خواهد شد. در نظر داشته باشید که من حدود یک ساعت منتظر ماندم تا نور در بهترین حالت خودش باشد.

سخن آخر

ما منتظریم که کارهای شما در زمینه عکاسی داستانی را ببینیم. لطفا تصاویر خودتان را با صفحه‌ی اینستاگرام نورنگار به اشتراک بگذارید و در صورتی که نظر خاصی در این باره دارید آن‌ها را از طریق قسمت نظرات همین مطلب با ما در میان بگذارید.

2 دیدگاه

  • یاسمن گفت:

    سلام. من دانش اموز یازدهم فتوگرافیک هستم. دبیر عکاسیمون گفته یک موضوع شخصی برای عکاسی تون انتخاب کنید ک پشتش یه داستانی داشته باشه. مثلا چتر و نیمکت رو خودشون مثال زدن. مثلا یکی ممکنه شاد ترین لحظه زندگیش روی ی نیمکت باشه یکی هم برعکس، بدترین لحظه زندگیش. یکی هم برای مرور یه خاطره برگشته روی همون نیمکت قدیمی. صحنه بازی بچه ها روی نیمکت و….
    حالا من خواستم بپرسم برای عکاسی داستانی چه موضوع های دیگه ای رو میشه انتخاب کرد که سخت و پر چالش هم نباشه یعنی راحت تر باشه؟

    • پشتیبان نورنگار گفت:

      سلام دوست عزیز
      سوژه میتونه کتاب باشه با عنوان های مختلف و دست خواننده ها با شرایط و لباس های متفاوت
      به نظرم مجموعه عکس جالبی درمیاد یا میتونه یه مجموعه گل و گلدون باشه
      که تو یک عکس بهشون خوب رسیدگی شده تو یک عکس پژمرده شدن
      یا حتی هنوز سر از خاک بیرون نیوردن
      سوژه اصلی میتونه پنجره باشه!
      یکی مثلا میره گل هارو آب میده!
      یکی با اشک سیگار میکشه .
      یکی پنجره‌اش کثیفه
      یکی خیلی تمیز و مرتبه! یا حتی میشه از دانه ای باشه که میکاری و مراحل رشد اونو عکاسی کنی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *