همه ما اشتباه میکنیم و اشتباه نیز بخشی از پروسه یادگیری است. اگر میخواهید پیشرفت کنید باید بپذیرید که اشتباهات زیادی مرتکب میشوید. عکاسها نیز از این مقوله مستثنی نیستند ولی یک اشتباه بزرگ وجود دارد که عکاسهای زیادی آن را مرتکب میشوند درحالی که به راحتی میتوان از آن اجتناب کرد.
اگر میخواهید در هرچیزی پیشرفت کنید، تئوری و تمرین چیزهایی هستند که باید روی آن تمرکز کنید. خود من بیشتر به تمرین اعتقاد دارم و معتقدم بهبود مهارتهای عکاسی از طریق تمرین سودمندتر از مطالعه بینهایت تئوری از طریق کتاب و یوتیوب است. البته نمیخواهم بگویم که به تئوری اهمیت ندهید بلکه عقیده دارم انجام دادن یک کار مهمتر از فکر کردن راجع به آن است.
یکی از روشهایی که میتوانید مهارتهای خودتان را بهبود ببخشید پیدا کردن یک لوکیشن ثابت و تمرین سبکهای مختلف عکاسی در شرایط مختلف است.
من عکاسهای زیادی را میبینم که به لوکیشنی مراجعه میکنند، یک عکس میگیرند و دیگر هیچوقت به آنجا برنمیگردند؛ با این کار شما فرصتهای زیادی را از دست میدهید. البته منظور من از لوکیشن ثابت، لوکیشنهایی که زمان تعطیلات به آنها مراجعه میکنید و یا لوکیشنهایی که فاصله زیادی با شما دارند نیست بلکه منظورم جایی نزدیک خانه شماست که میتوانید به راحتی به آن دسترسی داشته باشید. همه ما چنین لوکیشنهایی را میشناسیم اما اکثر عکاسها بهترین سوژه برای تمرین تئوری را نادیده میگیرند.
عکاسهایی مانند کلارک لیتل هستند که تمام حرفه خودشان را براساس عکاسی از یک لوکیشن ثابت بنا نهادهاند. شما هم اگر به دنبال پیشرفت در عکاسی هستید باید همین کار را انجام دهید. برای اینکه تصوری از صحبتهای من داشته باشید این عکسها را که از یک فانوس دریایی در یکی از جزایر جنوب ژاپن گرفته شده است را مشاهده کنید.
این فانوس دریایی فقط 15 دقیقه با خانه من فاصله دارد و من 10 سال است که از آن عکاسی میکنم.
[relatedpost post=”105189″]
این عکسی است که من یک روز صبح خیلی زود از قسمت شمالی فانوس رو به خورشید در حال طلوع گرفتم. هر روز صبح زود میتوانید ماهیگیرها را ببینید و من میدانستم که اگر به اندازه کافی صبر کنم میتوانم عکسی بگیرم که فانوس دریایی و خورشید به صورت همزمان داخل تصویر باشند. من درحال تمرین تقارن بودم و به خاطر پائین بودن سطح آب میدانستم که ماهیگیرها میتوانند از فاصله نزدیکتری نسبت به فانوس دریایی عبور کنند. بنابراین هنگام گرفتن این تصویر من استفاده از تقارن و همچنین نور و سیاهتصویرها را یاد گرفتم. همچنین متوجه تاثیر موضوعاتی مانند موقعیت خورشید و همچنین جزر و مد روی ترکیببندی شدم.
این عکس را هم از موقعیت کاملا مشابهی نسبت به عکس قبلی گرفتم؛ اما سطح آب در این تصویر خیلی بالا بود و تمام سنگهایی که در پیش زمینه عکس قبلی بودند زیر آب فرو رفته بودند و امکان عبور از روی آنها وجود نداشت. هنگام گرفتن این تصویر من درحال تمرین قانون یک سوم بودم. از لحاظ افقی من موج آب را در یک سوم پائینی، آب عمیقی که سنگها را پوشانده بود در یک سوم میانی و آسمان و فانوس دریایی را در یک سوم بالایی قرار دادم. همچنین فانوس دریایی را هم سمت چپ تصویر قرار دادم تا بتوانم از نور آفتاب هم در عکس خودم استفاده کنم. برای گرفتن این عکس من نکاتی درمورد نور، رنگ و تفاوت این دو نسبت به روزهای دیگر آموختم.
عکس سومی هم که قصد دارم به شما نشان دهم را در زمان و در یک لوکیشن ثابت نسبت به دو عکس قبلی گرفتهام. میبینید که خورشید نسبت به عکس اول در فاصله نزدیکتری نسبت به فانوس دریایی قرار دارد؛ احتمالا فکر میکنید این موضوع کاملا واضح است اما افراد زیادی هستند که نمیدانند موقعیت خورشید در طول سال هر روز تغییر میکند! بنابراین اگر ترکیببندی خاصی مدنظر شماست باید بدانید خورشید دقیقا در چه موقعیتی نسبت به شما قرار دارد. برای درک این مفهوم من با نرمافزارهای مفیدی مانند Photographer’s Ephemeris آشنا شدم. با استفاده از این نرمافزار میتوانید موقعیت دقیق خورشید را در تمام طول روز شبیهسازی کنید. این نرمافزار هنگام برنامهریزی ترکیب میتواند خیلی به شما کمک کند.
این عکس تفاوت زیادی با سه عکس اولی که در یک لوکیشن ثابت گرفته شدهاند دارد و مهمترین دلیل آن این است که وسط روز گرفته شده است. روزی که این عکس را گرفتم در حال تمرین نوردهی طولانی بودم و در عین حال که میخواستم آسمان نرم را داخل عکس خودم داشته باشم به دنبال بازتاب فانوس دریایی در پیش زمینه هم بودم. به همین خاطر باید موقعیت خودم را کمی عوض میکردم زیرا ساختار سنگها به شکلی بود که بین آنها فاصله وجود نداشت و من مجبور بودم موقعیت خودم را به گونهای عوض کنم که بین سنگها کمی آب پیدا کنم. از این زاویه میتوانستم بازتاب موردنظرم را داشته باشم اما برای اینکه میزان بیشتری از فانوس دریایی را داخل عکس خودم داشته باشم، باید به آن نزدیکتر میشدم. این عکس از زاویه جنوبی فانوس دریایی گرفته شده است و ساختار سنگهای آتشفشانی هم به گونهای بود که به عنوان خطوط راهنما نیز میتوانستم از آنها استفاده کنم.
[relatedpost post=”70781″]
این عکس که آخرین عکسی است که میخواهم به شما نشان دهم، خطوط راهنمایی را نشان میدهد که هنگام پائین بودن سطح آب میتوانید از آنها استفاده کنید. من نسبت به عکس قبلی به گونهای جابجا شدم که این خطوط مستقیما به سمت فانوس دریایی باشند. نیمه بالایی این عکس، به جز خود فانوس دریایی کاملا سفید است و به عنوان فضای سفید تمام توجه را به فانوس دریایی جلب میکند و یک تضاد سیاه/سفید بین قسمت بالا و پائین عکس ایجاد میکند. همچنین با توجه به ساختار و بافت سنگها میتوانید عکاسی سیاه و سفید و کنتراست را هم تمرین کنید.
جمع بندی
با کمک عکسهای بالا شما متوجه خواهید شد که عکاسی از یک سوژه و یا لوکیشن ثابت چطور میتواند درمورد نور، رنگ، ترکیب، ژانر و زمانبندی به شما آموزش دهد. من حدود 100 عکس از همین فانوس دریایی دارم و همین دو روز پیش هم آنجا بودم. پس اگر لوکیشنی را دوست دارید، زمانهای مختلفی به آنجا بروید و با ترکیببندیهای متفاوت، لنزهای متفاوت و نورپردازی متفاوت از آنجا عکاسی کنید. نیازی نیست هربار که عکاسی میکنید به یک لوکیشن جدید بروید. مهم نیست عکاس منظره هستید یا عروسی؛ همیشه میتوانید از قابلیتهای یک لوکیشن برای بهبود مهارتهای خودتان استفاده کنید.